دسته بندی | اقدام پژوهی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
چکیده 1
مقدمه 2
بیان مسئله و توصیف وضع موجود 2
پیشینه و تاریخچه موضوع 3
اهمیت بهداشت مدارس 3
تعریف بهداشت مدارس 4
هدف کلی اقدام پژوهی 4
گرد آوری شواهد یک 5
راه حل های پیشنهادی 5
انتخاب راه حل 5
گرد آوری شواهد 2 6
راهبردهای اساسی برای تحقق اهداف بهداشت مدارس 7
اصول کلی خدمات بهداشت مدارس 8
آموزش بهداشت مدارس 8
مراقبت بهداشتی و درمانی دانش آموزان 9
آموزش بهداشت در مدارس 9
اهداف آموزش بهداشت مدارس 9
سازماندهی و روش های آموزش بهداشت مدارس 10
نتیجه گیری 12
منابع 13
چکیده
در مدارسی که اصول بهداشتی رعایت می شود (مدارس سالم) دانش آموزان نه تنها توانایی بیشتری برای یادگیری دروس خود دارند، بلکه مطالب بهداشتی ای می آموزند که در تمام عمر به آنها کمک می کند تا از بیماریهای قلبی، صدمات مغزی و یا حتی سرطان پیشگیری کنند.آموزش صحیح بهداشت در مدارس توسط معلمان دوره دیده،باعث افزایش آگاهی دانش آموزان در ارتباط با ارتقاء سطح سلامت و پیشگیری از بیماریها،دسترسی به اطلاعات صحیح بهداشتی، محصولات و سرویسهای بهداشتی، رفتار سالم، توانایی برقراری ارتباط با دیگران،افزایش توانایی تصمیم گیری و تعیین هدف در زندگی می گردد.
مقدمه:
با فرارسیدن سال تحصیلی جدید احتمال ابتلا به بیماریهای واگیردار ناشی از حضور دانشآموزان در کنار هم در مدارس افزایش می یابد . از همین رو مسئولان بهداشتی و مسئولان مدارس باید تأکید بسیار زیادی بر شست و شوی دست دانشآموزان به ویژه هنگام خروج آنها از دستشویی داشته باشند و آموزشهای صحیح شستن دست به دانشآموزان نیز مد نظر قرار گیرد.علاوه بر این ها، والدین باید به فرزندان دانشآموز خود بیاموزند که قوانین مدرسه را بشناسند و به آن احترام بگذارند. وسایل شخصی مانند لیوان و دستمال را هر روز به همراه خود به مدرسه ببرند
بیان مسئله و توصیف وضع موجود
در آموزشگاه کمیل در مقطع چهارم مشغول به خدمت هستم بیشتر دانش آموزان بهداشت فردی را رعایت می نمودند ولی در بین آن ها دانش آموزانی داشتم که بسیار نامرتب و کثیف بودند و بوی آزار دهنده داشتند و این مسئله باعث شده بود که ارتباط آن ها با بچه ها مختل شود و اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند.از آنجا که بعد از خانواده، مدرسه مهمترین نقش را در سلامت کودک دارد و دانش آموز در مدرسه علاوه بر یادگیری مهارت خواندن و نوشتن دانش ها، نگرش ها و
رفتارهای جدید را میآموزد این رفتارها علاوه بر تاثیر بر سلامت فردی، نقش تعیین کننده در سلامت خانواده و جامعه دارد. اینجانب تصمیم گرفتم برای توسعه سلامت دانش آموزان آن ها را به رعایت هر چه بیشتر بهداشت فردی علاقه مند سازم.
پیشینه و تاریخچه موضوع
توجه به اهمیت و پرورش بهداشت مدارس در کشورهای مختلف جهان همزمان نبوده است و از نظر تاریخی کیفیت عمل و برنامه ریزی و فعالیت های بهداشت مدارس در کشورهای مختلف متفاوت میباشد. شاید اولین اقدام در زمینه بهداشت مدارس مربوط به کشور فرانسه باشد، این کشور همراه طرح آموزش علمی خود در سال 1793 میلادی ماده ای را در رابطه با بهداشت مدارس و انتخاب یک نفر پزشک به عنوان مسئول بهداشت مدارس به تصویب رساند
اهمیت بهداشت مدارس
مدرسه به عنوان یک ساختار اجتماعی، برای آموزش، محیطی را فراهم مینماید که کودک در آن سال های حساس زندگی خود را سپری میکند. هنگامی که کودک، دبستان را آغاز میکند شش سال از عمرش گذشته است و از محیط خانه به واحد اجتماعی مدرسه وارد و با محیط و با خطرات تهدید کننده سلامتی، تماس بیشتری پیدا میکند
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 973 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
پاورپوینت سیستمهای مدیریت دانش
دسته: مدیریت (ویژه ارائه کلاسی درس سیستمهای اطلاعات مدیریت و سیستمهای اطلاعات مدیریت پیشرفته در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته مدیریت)
فرمت: پاورپوینت (قابل ویرایش)
تعداد اسلاید: 23 اسلاید
این فایل در زمینه "سیستمهای مدیریت دانش" می باشد که در حجم 23 اسلاید همراه با تصاویر و توضیحات کامل بسیار کامل تهیه شده است که می تواند به عنوان سمینار درس سیستمهای اطلاعات مدیریت و سیستمهای اطلاعات مدیریت پیشرفته در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته های مجموعه مدیریت مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر می باشد:
ارزش دانش بر سازمان ها
مفهوم مدیریت دانش
مزایا و اهمیت مدیریت دانش
تبدیل دانش
فرایند مدیریت دانش
سیستم های مدیریت دانش(کی. ام. اس)
نقش فناوری اطلاعات/ سیستم های اطلاعاتی در مدیریت دانش
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 250 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 140 |
مقدمه :
تعریف تشویق
از نظر لغوی کلمه تشویق از واژه شوق و علاقه گرفته شده و به باب تفعیل (تشویق) شده است و از نظر اصطلاحی تشویق، بر ایجاد رغبت و علاقه به انجام یک کار در فراگیران گفته میشود.
انگیزه سازه ای فرضی است که رفتار را قابل فهم و پیش بینی پذیر می کند و یک نیاز فطری رشد و روانشناختی است که به رفتار فرد جهت و نیرو می بخشد (رئیس سعیدی. 1394). انگیزش عاملی بسیار مهم و یکی از شروط اساسی یادگیری الکترونیکی است ( کاوه، 1389). انگیزش با یادگیری ارتباط دارد مشکلات انگیزشی باعث می شود که دانش آموزان در حد توانایی، شایستگی خودشان عمل نکرده و پایین تر از حد انتظار کار کنند ( اشجعی و شاکری، 1393). معلم خوب کسی نیست که بیشترین چیزها را یاد می دهد، بلکه آن کسی است که شوق آموختن و فهمیدن را در دانش آموزان ایجاد می کند انگیزش و یادگیری با یکدیگر ارتباط دارند، زیرا یادگیری فرآیند فعالی است که مستلزم کوشش عمدی وآگاهانه است. حتی اگر دانش آموزی از توانایی بالایی برخوردار باشد، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشد و از خود کوشش نشان ندهد قادر به یادگیری نخواهد بود (مصیبی و صادقی نیا، 1394). انگیزش میان همة عوامل مؤثر بر یادگیری، اهمیت بیشتری دارد تا آن جا که گفته شده است، سه عامل مهم در یادگیری عبارتند از: الف- انگیزش ب- انگیزش ج- انگیزش. پژوهشها نیز نشان داده است که، انگیزش دانشآموزان در یادگیری اهمیت مطلوبتری در مقایسه با هوش دارد. انگیزش قوی به یادگیری استوار، و انگیزش کم به یادگیری کم میانجامد. در واقع انگیزش، موتور یادگیری است و میزان یادگیری دانشآموزان را به حداکثر میرساند. باید دانشآموز را تشنه یادگیری کنیم؛ زیرا با این کار خود او به دنبال یادگیری خواهد رفت. بین انگیزش و یادگیری رابطة دوسویه است، نه یک سویه. بارها دانش آموزانی را دیده شده است که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار شبیه به هم هستند، اما در پیشرفت تحصیلی تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این جنبه از رفتار آدمی به حوزه انگیزش مربوط می شود. تاثیر انگیزش بر فرایند یادگیری دانش آموزان به معلم کمک می کند تا در طرح و اجرای برنامه های آموزشی خود روش های بهتری را به کار ببندند. شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیت های یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد. دانش آموزان با انگیزه به یادگیری اشتیاق داشته و سختکوش هستند. معلم با انگیزه دانش آموز را با انگیزه می کند و دانش آموزان با انگیزه می توانند انگیزه معلم را افزایش دهند. با توجه به وجود عقل در بشر، نقش انگیزش در انسان جهت پیشرفت نسبت به سایر جانداران قابل توجه است. در واقع انگیزش موتور محرک تلاش و فعالیت برای تثبیت یادگیری و تدریس است. دانش آموز بی انگیزه نه تنها رغبتی به درس خواندن و یادگیری نشان نمی دهد، بلکه با بی تفاوتی و بی توجهی خود چه بسا برای کار کردن دانش آموزان دیگر در کلاس نیز مزاحمت ایجاد کند. تا انگیزه نباشد هیچ کس هیچ چیزی را یاد نخواهد گرفت. قلب آموزش و پرورش انگیزش است. صاحب نظران معتقدند انگیزه می تواند همانند یک نیرو در ایجاد یادگیری مؤثر باشد و نوآموزان و فراگیران را با علاقه هرچه بیشتر به سوی آن هدایت کند (حسنلو، 1391). بارها دانش آموزانی را دیده ایم که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار شبیه به هم هستند اما در پیشرفت تحصیلی تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این جنبه از رفتار آدمی به حوزه انگیزه مربوط می شود موفقیت تحصیلی از مسائل مهم آموزشی و روان شناسی است که رابطه تنگاتنگی با انگیزه دارد (فتحی، 1393). صاحبنظران تعلیم و تربیت همواره بر تأثیر انگیزه های مختلف بر اثربخشی و بازده یادگیری تأکید داشته اند (کیان، 1393). متغیر انگیزه پیشرفت بیشترین سهم پیش بینی را برعملکرد تحصیلی دارد (ساجدی و شفیع زاده، 1394). مطالعات نشان داده است که جهت گیری انگیزشی نقش مهمی در عملکرد تحصیلی، یادگیری، شایستگی در مدرسه و ادارک علیت برای موفقیت و شکست دارد (آلبوغبیش و همکاران، 1393). انگیزش، نیروی ایجاد کننده، نگهدارنده و هدایت کننده ی رفتار است. مفهوم انگیزش برای روان شناسان و معلمان، مهم تر از هوش و استعداد است. زیرا تا دانش آموز برانگیخته نشود، نمی توان از هوش و استعداد او در یادگیری استفاده کرد ( گلوی و نجفی، 1393). مطالعات نشان می دهند که در میان عوامل متعدد و گوناگون (فردی و محیطی) تأثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان، انگیزش نقش برجسته و بلکه مهم تری را ایفا می نماید. شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیت های یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد. انگیزش عامل بسیار مهم و اغلب مهم ترین شرط یادگیری است و اهمیت آن اغلب از هوش کلی نیز بیشتر می باشد. مجموعه ای از عوامل مرتبط با یکدیگر بر انگیزش دانش آموزان برای یادگیری تاثیردارند. این مجموعه ممکن است شامل ویژگی های یادگیرنده، برنامه های درسی به لحاظ کمی و کیفی، ویژگی های معلمان، شرایط ویژگی های محیط آموزشی، فعالیت ها و تکالیف یادگیری و سایر عوامل محیطی باشد. شناخت این عوامل معلم را در انتخاب مناسب تدابیر و فعالیت های یاددهی و یادگیری و تعامل اثربخش با فراگیران و در نهایت افزایش اثربخشی تدریس یاری می نماید (کاوه، 1389). سوال مقاله این است که: آیا انگیزش، از عوامل بسیار مهمی است که موجب تثبیت یادگیری و تدریس در دانش آموز میشود؟ چه رابطه ای بین انگیزش و تثبیت یادگیری وجود دارد؟
مقاله حاضر ضمن تعریفی از انگیزش، تاثیر آن را بر تثبیت یادگیری و تدریس بررسی می کند. و در آخر، راهکارها و پیشنهاداتی جهت افزایش انگیزش ارائه داده می شود.
2- بیان مساله:
2- 1- تعریف انگیزش:
انگیزه سازه ای فرضی است که رفتار را قابل فهم و پیش بینی پذیر می کند و یک نیاز فطری رشد و روانشناختی است که به رفتار فرد جهت و نیرو می بخشد. الگوهای رفتاری که به عنوان شاخص های انگیزشی یادگیری در دانش آموزان مطرح است، عبارتند از جهت توجه و فعالیت، پافشاری در رفتار، سطح فعالیت، انگیزش مداوم و عملکرد است. انگیزش در رفتار کلاسی، در فضای آموزشی، در رفتار یادگیری دانش آموزان نقش به سزایی دارد. تکالیف درسی مدرسه می بایست احساسی از رشد شایستگی در فرد ایجاد کند تا سائق انگیزشی دانش آموز فعال گردد. هم چنین تکالیف درسی بایستی سطح دشواری متوسط و چالش انگیز داشته باشد تا تلاش و کوشش مناسب را بطلبد. نحوه معرفی تکالیف و مطالب یادگیری توسط معلم بر روی اشتیاق یادگیری دانش آموزان تأثیر گذار است و متخصصان تعلیم و تربیت امروزه بیشتر بر ارزشیابی توصیفی معلم از نحوه تلاش و عملکرد دانش آموز تأکید دارند تا ارزش های کمی. عامل دیگری که بر انگیزش و یادگیری دانش آموز موثر است پاداش هایی هستند که اگر به عنوان مشوق یا کارکرد کنترل اجتماعی به کار گرفته شوند انگیزش را در دانش آموزان کاهش خواهند داد. معلمان در نظام انگیزشی باید دانش آموزان را در جهت برانگیخته شدن انگیزش درونی هدایت کنند تا از احساس غرور و شایستگی لبریز شوند و سطح انگیزش و یادگیری فرد را بهبود و ارتقاء بخشند (رئیس سعیدی، 1394). انگیزش عاملی بسیار مهم و یکی از شروط اساسی یادگیری الکترونیکی است و به عنوان یک موضوع مهم باید در طرح های برنامه درسی شناخته شود. بنابراین انگیزش نقش بسیار مهمی در فرایند یادگیری الکترونیکی به عهده خواهد داشت (کاوه. 1389). انگیزش به نیروی ایجاد کننده، نگهدارنده و هدایت کننده رفتار گفته می شود. انگیزش عاملی است که رفتار مشخصی را تحریک و هدایت میکند و پاسخی است به این سؤال که اساس یادگیری علم چیست؟ از لحاظ پرورشی، انگیزش هم هدف است و هم وسیله. تمام برنامه های درسی که برای آن ها فعالیت های مربوط به جنبه های عاطفی در نظر گرفته شده است دارای هدف های انگیزشی هستند. به عنوان وسیله، انگیزش به صورت آمادگی روانی یک پیش نیاز یادگیری به حساب می آید و تاثیر آن بر یادگیری کاملا آشکار است. اگر دانش آموزان نسبت به درس بی علاقه باشند به توضیحات معلم توجه نخواهند کرد، تکالیف خود را با جدیت انجام نخواهند داد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آن ها نخواهد شد. اما اگر نسبت به درس علاقمند باشند، هم به توضیحات معلم با دقت گوش خواهند داد، هم تکالیف درسی خود را با جدیت انجام خواهند داد، هم به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در زمینه مطالب درسی خواهند رفت، و هم پیشرفت زیادی نصیب آن ها خواهد شد. بدون انگیزش، یادگیری ممکن نیست و جایی که یادگیری نباشد تدریسی وجود ندارد. مفهوم انگیزش برای روان شناسان و معلمان، مهم تر از هوش و استعداد است. زیرا تا دانش آموز برانگیخته نشود، نمی توان از هوش و استعداد او در یادگیری استفاده کرد. یافته ها نشان می دهند که انگیزش، مهم ترین شرط یادگیری است و عوامل زیادی از قبیل: ویژگی های دانش آموزان، ویژگی های معلمان، متغیرهای آموزشی، متغیرهای جو کلاسی و برنامه های درسی بر انگیزه دانش آموزان تأثیر می گذارند (گلوی و نجفی، 1393).
2- 2- اهمیت انگیزش:
مطالعات نشان می دهند که در میان عوامل متعدد و گوناگون (فردی و محیطی) تأثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان، انگیزش نقش برجسته و بلکه مهم تری را ایفا می نماید. شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیت های یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد. انگیزش به حالت های درونی موجود زنده که موجب بروز، هدایت یا تداوم رفتار او به سوی نوعی هدف می شود، اطلاق می شود. در تعلیم و تربیت انگیزش پیشرفت اهمیت برجسته ای دارد، این اغلب با رفتار بالفعل فراگیران در نیل به اهداف همبستگی دارد رفتار و عملکرد دانش آموزان در تحصیل بر حسب سطح انگیزش پیشرفت آنان متفاوت است. انگیزش عامل بسیار مهم و اغلب مهم ترین شرط یادگیری است و اهمیت آن اغلب از هوش کلی نیز بیشتر می باشد. مجموعه ای از عوامل مرتبط با یکدیگر بر انگیزش دانش آموزان برای یادگیری تاثیر دارند. این مجموعه ممکن است شامل ویژگی های یادگیرنده، برنامه های درسی به لحاظ کمی و کیفی، ویژگی های معلمان، شرایط ویژگی های محیط آموزشی، فعالیت ها و تکالیف یادگیری و سایر عوامل محیطی باشد. شناخت این عوامل معلم را در انتخاب مناسب تدابیر و فعالیت های یاددهی و یادگیری و تعامل اثربخش با فراگیران و در نهایت افزایش اثربخشی تدریس یاری می نماید (کاوه، 1389). انگیزش مهم ترین شرط یادگیری است. دانش آموزان با انگیزه به یادگیری اشتیاق داشته، علاقمند، کنجکاو، سختکوش و جدی هستند. این دانش آموزان به راحتی موانع و مشکلات را از پیش پای خود بر می دارند، زمان بیشتری برای مطالعه و انجام تکالیف مدرسه صرف می کنند، مطالب بیشتری می آموزند و پس از پایان دوره دبیرستان به تحصیلات ادامه می دهند. صاحب نظران تعلیم و تربیت همواره بر تأثیر انگیزه های مختلف بر اثربخشی و بازده یادگیری تأکید داشته اند. افرادی که معدل بالاتری دارند انگیزش بیشتری برای یادگیری دارند و کسانی که در عملکرد تحصیلی ضعیف تر هستند، انگیزه تحصیلی آن ها هم کمتر است. به علاوه، مشخص شد افرادی که رشته مورد نظر خود را با علاقه انتخاب کرده اند از انگیزه تحصیلی بیشتری برخوردار هستند (کیان، 1393). صاحب نظران معتقدند انگیزه می تواند همانند یک نیرو در ایجاد یادگیری مؤثر باشد و نوآموزان و فراگیران را با علاقه هرچه بیشتر به سوی آن هدایت کند. در بررسی نظام های تعلیم و تربیت همواره شیوه هایی اتخاذ شده که رشد انگیزه را در افراد تقویت کنند تا سریع تر به اهداف مورد نظر دست یابند (حسنلو، 1391). برای این که ما چیزی را یاد بگیریم باید: به یادگیری آن راغب باشیم، قدرت و توانایی یادگیری آن را داشته باشیم، فرصت و امکان یادگیری آن به ما داده شود، در آن چه یاد می گیریم راهنمایی لازم شده باشد. از این چهار عامل، سه عامل قدرت، فرصت و راهنمایی وقتی سودمند خواهند بود که ما یاد گرفتن را بخواهیم، یعنی محرک یا انگیزه ای ما را به آموختن برانگیزد، زیرا همان طور که می دانیم یادگیری عبارت از تغییر کم و بیش دائمی در رفتار است که در نتیجه فعالیت خود فرد انجام می گیرد. فرد نیز وقتی فعالیت می کند که عاملی او را به این فعالیت برانگیزد، پس بدون انگیزه و برانگیختگی یادگیری وجود نخواهد داشت بنابراین هرگونه آموزشی باید بر نیازها و انگیزه های اساسی و فرعی در دانش آموزان مبتنی باشد و رغبت های آن ها را برای آموختن برانگیزد. وجود انگیزه نه تنها با آغاز یادگیری ضروری است، بلکه برای ادامه و تقویت آن و حل مسائل و مشکلاتی که پیدا می شود و کاربرد آموخته ها در اوضاع تازه نیز ضرورت دارد و بدین سبب که انگیزه قوی دقت و تمرکز فعالیت ذهنی را زیاد می کند، پیدایش خستگی را به تاخیر می اندازد و پذیرش راهنمایی را در یاد گیرنده بیشتر می کند. به این ترتیب انگیزه یا محرک، شرط ضروری هرگونه یادگیری است (محمدی، 1390).
2- 3- تاثیر انگیزش در تثبیت یادگیری و تدریس:
پیشرفت تحصیلی و عوامل موثر بر آن به عنوان یکی از متغیرهای محوری و اساسی در آموزش و پرورش، همواره مورد توجه محققان و روانشناسان تربیتی بوده است. تحقیقات چند سال اخیر در این مورد، بیشتر از آن که به نقش عوامل غیر قابل کنترل نظیر هوش و حافظه بپردازد، به نقش عناصر آموزش پذیر و کنترل پذیر، نظیر فراشناخت، عوامل محیطی و عوامل شناختی تاکید دارند. هم چنین مطالعات نشان داده است که جهت گیری انگیزشی نقش مهمی در عملکرد تحصیلی، یادگیری، شایستگی در مدرسه و ادارک علیت برای موفقیت و شکست دارد (آلبوغبیش و همکاران، 1393). نتایج نشان داد که متغیر انگیزه پیشرفت بیشترین سهم پیش بینی عملکرد تحصیلی را دارد (ساجدی و شفیع زاده، 1394). انگیزش با یادگیری ارتباط دارد مشکلات انگیزشی باعث می شود که دانش آموزان در حد توانایی، شایستگی خودشان عمل نکرده و پایین تر از حد انتظار کار نمایند مربیان زمینه ای را فراهم آورند که در دانش آموزان به درگیری در فعالیت های یادگیری برانگیخته شوند (اشجعی و شاکری،1393). بارها دانش آموزانی را دیده ایم که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار شبیه به هم هستند اما در پیشرفت تحصیلی تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این جنبه از رفتار آدمی به حوزه انگیزه مربوط می شود موفقیت تحصیلی از مسائل مهم آموزشی و روان شناسی است که رابطه تنگاتنگی با انگیزه دارد (فتحی، 1393). انگیزش مهم ترین عامل رفتارهای گوناگون و درحقیقت نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده آن ها است. می توان اهمیت انگیزش را در یادگیری این گونه بیان داشت که اگر دانش آموز نسبت به دروس بی علاقه باشند و یا از سطح پایین انگیزش برخوردار باشند به توضیحات و درس معلم توجه نمی کنند، تکالیف خود را با جدیت انجام نمی دهند و در دروس خود پیشرفت چندانی به دست نمی آورند. بالعکس اگر دانش آموزان به مطالب درسی علاقه مند باشند یا دارای سطح بالایی از انگیزش باشند، هم به توضیحات معلم با دقت گوش داده و تکالیف درسی خود ر ا با جدیت انجام خواهند داد و هم به دنبال کسب و جمع آوری اطلاعات بیشتر در زمینه مطالب درسی خواهندرفت و متعاقب آن پیشرفت خواهندکرد. معلم با استفاده از تدابیرآموزشی می تواند بعد از ایجاد توجه و دقت در دانش آموزان آن را در سطح مطلوب حفظ نماید. اگر دانش آموز معتقد باشد که درگذشته، در یادگیری مطالب مشابه با مطالب جدید موفق بوده است با علاقمندی و دقت به مطالب جدیدگوش فرا داده و آن ها را می آموزد، اما اگر به این اعتقاد رسیده باشدکه یادگیری مطالب جدید نیز مانند یادگیری مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد، نسبت به یادگیری آن مطلب از خود علاقه نشان نخواهد داد. تلاش اغلب معلمان، به جای افزایش انگیزه یادگیری در دانش آموزان، اغلب صرف آرام ساختن و منضبط نگه داشتن کلاس می شود. هر کاری که تقریبا معلمان در کلاس انجام می دهند، اثر انگیزشی بر روی دانش آموزان دارد. با وجود این اثرات انگیزشی متعدد، معلمان ابزار کمی برای درک انگیزش و نحوه افزایش آن در دانش آموزان خود دارند. معلم خوب کسی نیست که بیشترین چیزها را یاد می دهد، بلکه آن کسی است که شوق آموختن و فهمیدن را در دانش آموزان ایجاد می کند. انگیزش و یادگیری با یکدیگر ارتباط دارد، زیرا یادگیری فرآیند فعالی است که مستلزم کوشش عمدی وآگاهانه است. حتی اگر دانش آموزی از توانایی بالایی برخوردار باشد، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشد و از خود کوشش نشان ندهد قادر به یادگیری نخواهد بود. برای این که دانش آموز بتواند از برنامه های درسی حداکثر بهره را ببرد، باید معلم زمینه ای فراهم کندکه در آن دانش آموز به درگیری در فعالیت های یادگیری برانگیخته شود. نقش فعال دانش آموزان در امر تدریس، تاثیر زبانی و بازخوردهای موثر معلم، تسلط معلم برمطالب و... از عوامل ایجاد انگیزه و عملکرد موثر بر یادگیری است (مصیبی و صادقی نیا، 1394). اگر دانش آموزانی که از توانایی بالا برخوردارند، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشند و کوشش از خود نشان ندهند، قادر به یادگیری نخواهند بود. پس پدیده مهمی که در یادگیری همیشه ضروری است، انگیزش یا برانگیختگی است. درباره تاثیر انگیزش بر یادگیری، پژوهش های زیادی انجام شده است. مهم ترین عاملی که مستقیم با میزان یادگیری رابطه مثبت نشان داد، سطح توانایی یادگیرندگان بود. پس از آن، دو عامل مهم دیگر، یکی آموزش معلم و دیگری انگیزش برای یادگیری بودند. دانش آموزانی که انگیزش تحصیلی بالایی دارند، فعالیت های تحصیلی بیشتری را می پذیرند، تکالیف درسی بیشتری انجام می دهند و در نتیجه موفقیت بیشتری کسب می کنند (محمدی، 1390).
3- روش شناسی تحقیق:
نوع روش تحقیق کیفی بوده و در این پژوهش، 12 مقاله مرتبط درباره تاثیر انگیزش و درگیر نمودن دانش آموزان در تثبیت یادگیری و تدریس مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها مشاهده ای- تحلیل محتوا بود.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مقاله بررسی مدیریت دانش به عنوان شاخصی نو در تجارت استراتژیک در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده
امروزه، مدیریت دانش به عنوان یک شاخص مهم و اساسی در متون تجارت جهانی تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای رقابت طلب می توانند با استفاده از قدرت دانشی خود به برتری های بلند مدت در عرصه توسعة اقتصادی دست پیدا کنند، به عبارت دیگر مدیریت کردن دانش به عنوان یک تجارت و سرمایه استراتژیک مشخص کننده بهره برداری صحیح از اطلاعات، منابع دانش موجود و قابل دسترس در محیط تجاری یک شرکت و یا یک سازمان می باشد. در نتیجه میتوان گفت مدیریت دانش برای همه شرکتهایی که خواهان ارتقاء و پیشرفت هستند، به عنوان یک نیاز استراتژیک مطرح می گردد. مقاله حاضر ضمن توضیح و تبیین دانش، مدیریت دانش و فرآیندهای مورد نظر، در تبدیل آن به عنوان یک تجارت و سرمایه استراتژیک، همچنین نقش و اهمیت آن در فعالیتهای مهم یک سازمان تجاری به منظور رسیدن به هدف مطلوب مورد نظر می باشد.
مقدمه :
دانش یک فاکتورحیاتی است که بر توانایی یک سازمان برای حفظ حالت رقابتی در بازار جهانی تأثیر گذار است . بنابراین سازمانها نیاز دارند تا آن را به عنوان یک منبع ارزشمند ، بشناسند و مکانیسمی را برای بهره برداری از آن بدست آورند . کانونهای توجه کنونی در مدیریت استراتژیک و تئوری تجارتها ، که اساساً بر مبنای فرضیه منابع و قابلیتها است ( ورنر فیت، 1984 )، بیان میکند که شرکت مدرن می بایست برمبنای نظامی مبتنی بر دانش توضیح داده شود(کیم و همکاران ،2003). بدرستی بیان میکنند که دانش حرکت دهندهی استراتژی است و استراتژی حرکت دهنده مدیریت دانش میباشد. متخصصان فنی (مدیران تجارت استراتژیک و مدیران دانش ) بنابراین باید به تأثیر اصل دانش بر شکلگیری استراتژی شرکت و موفقیت سازمانی توجه داشته باشد، بعلاوه سرمایه گذاری نیازمند این اطمینان است که استراتژی دانش با توجه به جاهطلبی شرکت، تکنیک و مهارت باید تدوین شود. براین اساس هیچ طرح کلی در مداخله شکل گیری استراتژی دانش در مرحلهی شکل گیری تجارت استراتژیک وجود ندارد، متأسفانه این امر منجر به این شده که مدیران تجاری همواره تصور نمیکنند که مدیریت دانش جدای از شکل گیری استراتژی تجاری است که منجر به ناتوانی اهداف مدیریت دانش با اهداف شرکت می باشد. ناتوانی مراحل شکلگیری استراتژی می تواند تا حد زیادی در ناتوانی تشخیص دانش به عنوان یک منبع استراتژیک برای تجارت و اختلاف در نقطه نظرها، با توجه به مراحل شکلگیری استراتژی تجاری و همچنین اختلاف در ایدهها با توجه به مدیریت دانش استراتژیک اشاره میکند. مدیریت دانش میتواند بر توانمندی، بهرهبرداری دانش و توزیع آن متمرکز باشد و همچنین میتواند بر فراگیری دانش، ایجاد فرصتهای یادگیری علمی و تواناییها برای بدست آوردن کارایی و موفقیت علمی دانش، متمرکز باشد . از این رو باید در جهت تجارت استراتژیک سازمان گام بردارد . مدیریت دانش نیازمند یک فرهنگ سازمانی و قوانینی است که از کارایی دانش حمایت میکند و به پیشرفت خود ادامه می دهد (باتر ، 1999 ). تاکید می کند که استراتژی مدیریت دانش نیازمند است که برنامه های آن همراه با مزیت رقابتی است ، که تکنیک ها ، تکنولوژی ها ،منابع ، نقشها ، مهارتها و فرهنگها با یک هدف تجاری منظم شده طرح و در یک ماهیت نشان می دهد که چگونه مدیریت دانش در بازگشت، توسط تکنولوژی اطلاعات[1] حمایت می شود . در نهایت توسعه، مداوم در صنعت و تجارت مشکلاتی قابل توجه و فزاینده در همهی سازمانها محسوب می شود که از مدیریت کردن دانش سازمانی بعنوان یک استراتژی کاری و شغلی بطور همزمان برروی مرزهای چند گانه عمل می کند و نیز ابزاری جهت پیشرفت کلی برنامهی یک سازمان محسوب می گردد و از داخل سازمان قدرت ایجاد می کند تا چالشهای خارجی را برطرف نماید و این امر با بهرهبرداری از منابع دانش موجود در کارمندان، منابع اطلاع رسانی، تکنولوژی اطلاعات و کاربردهای آن و همچنین ارتباط آنها با خریداران و دست اندرکاران بازار میباشد. و در آخر در این مقاله سعی بر این است بطور تفضیلی در مورد دانش، مدیریت کردن آن، و همچنین مدیریت دانش به عنوان یک سرمایه استراتژیک بحث شود .
تعریف دانش
به خاطر ماهیت ملموس و گنگ دانش، تعریف دقیق از آن مشکل است. انسانها به طور ذاتی دارای دانش می باشند (مالهوترا، 1998). ما دانش را بعنوان درک، آگاهی، آشنایی اکتسابی از طریق مطالعه، بررسی، مشاهده یا تجربه در طی مسیر زمان تعریف میکنیم. دانش بعنوان، آن چیزی تعریف می شود که مردم در مورد مشتریها، محصولات، روندها، اشتباهات و موفقیتها میدانند (گریسون و همکاران، 1998). آنچه برای یک شخص دانش[2] است ممکن است برای دیگری اطلاعات[3] باشد. بنا براین ارزیابی دانش ریسک پذیر است. زیرا تولیدی که از دانش آزمایش نشده[4] بدست میآید، نمیتواند تضمین شود. دانش می تواند مشکل ساز شود اگر که نتایج مورد نظر فراهم نشود، برای مثال تکنیکهای مدیریت که به وسیلهی چندین شرکت استفاده می شود، وقتی که رقابت طلبی شرکتها را افزایش میدهند در تضاد با اصول مدیریت سنتی است. در محیط کنونی، استفاده از این روش سنتی به عنوان یک چالش اساسی برای مدیران عالی محسوب میشود. این روشها امتیازات، رقابت طلبی برای شرکت ها را ارائه نمی دهد، بلکه موافق هستند که دانش ترکیب سازماندهی شده از ایده ها، قوانین، پروسه ها و اطلاعات است. به عبارتی تنها در راستای «سازماندهی» اطلاعات به مسیر خود ادامه میدهند و به دانش تبدیل میشوند. از سوی دیگر دانش بعنوان باور تأیید شده تعریف می شود، باورهایی که برای اداره کردن دانش به صورت کار آمد، یک شرکت به ساختار سازمانی انعطاف پذیر و سازگار نیاز دارد برای مثال پراهالد[5] و هامل[6] پیشنهاد میدهند، که در محیط حاضر سازمانها باید بر پایهی « قابلیتهای هستهای»[7] ساخته شود، زیرا این نوع ساختارها دینامیک و انعطافپذیر هستند و آنها سطح بالایی از غیر قطعیت محیطی و آشفتگی را تحمل میکنند. دو پیش نیاز برای ارتباطات دانش، وجود دارد که به عنوان توانایی اشخاص برای انتقال دانش محسوب میشود که شامل : 1- حضور ارتباطات یا در خصوص یک ماهیت رسمی به گونهای که در ساختار یک سازمان، معین، تعریف میشود و یا در خصوص یک ماهیت غیر رسمی، این ارتباط، تسهیل کنندهی ارتباطات میان اشخاص هستند و از این رو میتوانند توسعهی دانش سازمانی را پرورش دهند .2-وجود یک توصیف از خویش که (لوهمان،1990) آن را هویت مینامد. هویت می تواند در عقاید و ایدههای استراتژیکی، مأموریتها، اصول استراتژیکی، ارزشهای راهنمایی کننده و غیره شامل شود. هویت، متمایز کنندهی دانش است که به چنین صورتی بایستی از آنچه، صرفاً زبان است، ارتباط داده شود. و جلو، غرق شدن سازمان در پیچیدگی اطلاعات را بگیرد، بنابراین بدون زبان و هویت این نظام می میرد. از اینرو در محیط هایی که پویا، متغییر و پیچیده هستند. دانش نه تنها در عوامل بلکه در واکنش های متقابل یافت میشود (کامپوس و همکاران، 2003). دانپورت دانش را چنین تعریف میکند « ترکیب سیالی از تجربههای کسب شده ارزشها و بینش تخصصی که چارچوبی برای ارزیابی، کسب تجربهها و اطلاعات تازه فراهم میآورد. » بیشتر سازمان ها، امروزه از منبع عظیمی از دانش برخوردارند. این منبع عظیم دانش، بسیاری از گونه های مختلف فرآیندهای سازمانی، بهترین عملکردها، تخصص، جلب اعتماد مشتری، نظام های اطلاعات مدیریت، فرهنگ و هنجارها را در بر میگیرد. با این حال این دانش بسیار پراکنده و بیشتر اوقات ناشناخته است. اغلب فرهنگهای سازمانی، خود مانع از آن میشود که افراد در تلاش برای نگاه داشت پایگاه قدرت شخصی و کارایی خویش، دانسته های خود را تسهیم کرده و منتشر سازند. در حقیقت مرور بر انواع تعاریف و تقسیمبندیهای دانش پیشنیازی برای مدیریت موفقیتآمیز میباشد یکی از پیشرفتهای اصلی در مسیر تعریف دانش، شناخت تفاوت میان دانش و اطلاعات میباشد ( آذری،1380 ). اطلاعات همان اطلاعات به انجام رسیده در طی مراحل مختلف است و میتواند در درون کامپیوتر، جای داده شود. به خاطر تاثیرات دور از دسترس جهانیسازی، به صورت فزاینده، برای هر کس قابل دسترس میباشد (هراری، 1997 ). امروزه بسیاری از شرکتها دریافتهاند که برای کسب موفقیت در اقتصاد دنیای کنونی به چیزی بیش از دستیابی اتفاقی و ناآگاهانه به دانشی یکپارچه نیاز دارند . دانش چیزی نیست مگر بصیرت و فهمیدن درست چگونه عمل کردن . دانش منبعی اصلی است که ما همچون رهنمونی هوشمندانه می پذیریم . این رهنمون اگر متناسب استفاده شودکارایی را افزایش میدهد. امروزه اگر به دانش توجه بیشتری می شود به دلیل تولید زیاد و گستردهی اطلاعات است که برای غلبه و کنترل و استفادهی صحیح از آن راهی جز تبدیل آن به دانش نیست . چرا که افراد در رویارویی با انفجار اطلاعات ، به راحتی نمی توانند به اطلاعات صحیح و مناسب خود برای دانش ورزی و خرد ورزی در زمان مناسب دست پیدا کنند (امانتی ،1381). در واقع دانش درک، آگاهی یا شناختی است که در خلال مطالعه ، تحقیق ، مشاهده ، یا تجربه نسبت به جهانی بیرونی در فرد ایجاد می شود . با این حال، ناباوری های فراوانی پیرامون دانش وجود دارد. نیازی مبرم به ایجاد معیار های دانش ایده آل برای مدیران اجرایی احساس میشود تا بدان وسیله در یابند آیا داشتن این دانش برای سازمان آنها اثر بخش است یا خیر، معین کنید چه ارزشی در حال افزوده شدن بر فزایندهها و فرآوردههاست، و افزایش مشارکت و همکاری چه پیامدهایی در رقابت خواهد داشت. سازمانها رفته رفته پیمیبرند که دانش یک امتیاز است شاید تنها امتیازی که به مرور زمان رشد میکند و چنانچه درست مهار شود، میتوان به آنها توانایی رقابت و نوآوری پیوسته را در هزارهی جدید بخشید.
مدیریت دانش به عنوان یک تجارت استراتژیک
فنون و کاردانی کارمندان و فرهنگ سازمانی دارای مشخصات سرمایه های دانش است. فنون و کاردانی کارمندان یک جزء تشکیل دهندهی دانش سازمانی و منبع استراتژیکی اساسی است ( دی هوگ و همکاران، 1997). اگر روند مدیریت دانش یک بخش فرهنگ دانش و دانش جمعی کارمندان باشد پس متابعت از این می کند که دانش سازمانی ، تقریباً به طور یقین یک سرمایه و دارایی استراتژیکی میباشد. از اینرو برای آنکه یک سرمایهی استراتژیکی باشد، منبع بایستی دارای چهار مشخصه، یعنی ارزشمند، نادر، بی نظیر و غیر قابل جانشین باشد. 1-ارزشمند است : دانش سازمانی جدید منجر به بهبود محصولات ، روندها ، تکنولوژی ها یا خدمات می شود و سازمانها را قادر می سازد تا رقابتی و قابل زیست ، باقی بمانند . اول بودن برای کسب دانش جدید میتواند به سازمان ، کمک کند تا مزیت استراتژیکی ارزشمندی ، کسب کند. 2-نادر است : دانش سازمانی مجموع چه طور دانستن ، چه چیز دانستن و چرا دانستن کارمند است از آنجا که دانش،وابسته به دانش و تجربیات کارمندان کنونی و گذشته است ، بر مبنای دانش قبلی سازمانی ویژه ، ساخته می شود، نادر است. 3- بی نظیر است : هر شخص در سازمان به دانش مبتنی بر تفسیر شخصی از اطاعات ، کمک می کند تفسیرهای گروهی و شبیه و یکسان دانش ، وابسته به همکاری و اشتراک مساعی عضویت کلی گروه هستند. به علاوه، دانش سازمانی بر مبنای تاریخچهی گذشتهی منحصر به فرد، از تجربیات خود سازمان، تخصص و کارشناسی انباشته شده، ساخته میشود. بنابراین، دو گروه یا در سازمان به روش های مشابه، فکر و عمل نخواهند کرد. 4- غیر قابل جانشین است: همکاری و اشتراک مساعی گروههای ویژه را نمی توان مضاعف کرد بنابراین ، گروه، نمایانگر لیاقت و شایستگی مجزایی است که غیر قابل جانشین می باشد. بر مبنای منطق پاراگراف های قبلی، دانش سازمانی ، یک سرمایه استراتژیک است. پس این نتیجه گیری گویای آن میباشد که سازمانهایی که میل دارند رقابتی، باقی بمانند ، بایستی مکانیسم هایی برای تسخیر دانش مربوط و منتشر کردن آن به صورت دقیق ، یکنواخت، منحصر و در یک حالت زمانی برای تمام کسانی که به آن نیاز دارند، توسعه دهند. امروزه همه مدیران مکانیزم های متعددی را جهت بهبود کارآیی و مواجه شدن با چالشهای موثر و متعدد در رقابت تجاری در اختیار دارند. اما در اصل فقط دو عامل عمده و اساسی وجود دارد که مدیران را از دیگران به عنوان فردی بی نظیر و توانا متمایز می سازد. مشتریان و کارمندان، ما می دانیم که کیفیت کار کارمندان ، چگونگی همکاری و در زمینه مشترکی که تصمیم گیری می کنند عوامل بهترین را از عوامل عادی و سازمان موفق را از ناموفق متمایز می کند، هم اکنون بیشتر سازمان ها استراتژی مدیریت دانش را به عنوان پایه اساسی توان قابل رقابت، و الگوی رشد پایدار را نیز به عنوان بخشی از استراتژی شغلی به کار میبرند (ویگ، 1997)پنج استراتژی که به وسیله سازمانها برای اجرای سیستم های مدیریت دانش، استفاده میشوند را شناسایی کرده است . برخی، دانش ، را به عنوان یک استراتژی تجارت، تعقیب می کنند، جائیکه نقطه تمرکز بر روی ایجاد، تسخیر، تجدید، سهم بردن و استفاده از دانش در هر نقطه عمل، می باشد. به عبارت دیگر نقطهی تمرکز بر روی مدیریت سرمایه ی عقلانی و ذهنی مانند حقوق انحصاری، تکنولوژی، سرمایه های دانش ساختاری، ارتباطات مشتری، عملیاتها و تمرینهای مدیریت است. استراتژی ایجاد و خلقت دانش با نقطه ی تمرکز بر روی یادگیری سازمانی، پژوهش ، توسعه و انگیزه های کارمند برای نوآوری و یاد گرفتن است . در اینجا، تاکید بر روی رویکردهای سیستمیک برای انتقال دادن دانش مانند اکتساب ، سازمان، ساختار بندی کردن مجدد، انبار کردن و بسته بندی کردن مجدد برای توزیع تا نقطه شروع است.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 102 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق استقرار مدیریت دانش
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مروری بر ادبیات تحقیقی مدیریت استراتژیک، تئوری سازمانی، مدیریت دانش و سیستمهای اطلاعاتی نشاندهنده تعاریف متعدد و نگاههای متفاوتی نسبت به دانش است. به نظر میرسد که دیدگاه غالب برای توصیف ویژگیهای دانش، علیالخصوص در ادبیات تحقیقی مرتبط با سیستمهای اطلاعاتی، استفاده از یک سلسله مراتب برای دادهها، اطلاعات و دانش میباشد (علوی و لیدنر ، 2001).
این رویکرد سلسله مراتبی، بین دادهها،اطلاعات و دانش تمایز ایجاد میکند که هر یک از آنها شامل عناصری اضافی در هر یک ازسطوح سلسله مراتب میباشند. بر اساس این سلسله مراتب، دادهها معرف اعداد خام، حقایق عینی و مشاهدات هستند. این دادهها هیچ نوع زمینهای ندارند و بنابراین به طور مستقیم، معنادار و قابل تفسیر نیستند (زاک ، 1999).
اطلاعات، نتیجه قرار دادن دادهها در درون یک زمینه معنادار هستند (زاک، 1999). میتوان این طور گفت که اطلاعات، دادههایی هستند که به صورت هدفمند مورد پردازش قرار می گیرند. دانش عبارت است از اطلاعاتی که اعتباریابی شدهاند و مستند هستند (علوی و لیدنر، 2001)، یعنی اطلاعاتی که آماده بکارگیری درتصمیمات واقدامات هستند. بنابراین، دانش، مجموعهای از مهارتها، قواعد، بینشها، ایدهها، قوانین و روالهایی است که به رفتار تصمیمگیری و انجام اقدامات کمک میکنند.
اگرچه اتخاذ این رویکرد سلسله مراتبی نسبت به دانش سودمند است، امّا ندرتاً در برابر ارزیابیهای وسواسگونه سربلند میشود. برای مثال، تومی(1999)، با قرار دادن دانش در بالاترین سطح زنجیره داده-اطلاعات-دانش مخالف است. وی، این سلسله مراتب را که از داده شروع و به دانش ختم میشود، معکوس کرده است و این طور ادعا می کند که دانش باید قبل از اطلاعات و دادهها حضور داشته باشند تا بتوان اطلاعات را از آن احصاء کرد و همچنین دانش باید قبل از اطلاعات حضور داشته باشد تا بتوان برای شکل دهی اطلاعات، نسبت به جمع آوری دادهها اقدام کرد. به علاوه، وی خاطر نشان میسازد که دادههای خام، مادامی که تمامی دادهها تحت تأثیر فرآیندهای دانش و تفکراتی که منجر به شناسایی و جمع آوری آنها میشود قرار نگیرند، وجود خارجی نخواهند داشت. بنابر عقیده وی، به همین نحو، دانش در ذهن افراد مقیم است و زمانی که افراد شروع به سخن گفتن میکنند به آن ساختار دهند و باعث میشوند که دانش تبدیل به اطلاعات شود. زمانی که بازنمایی ثابت و معین و تفسیر استانداردی از اطلاعات وجود دارد، اطلاعات تبدیل به داده میشوند.
بر اساس چشماندازهای بالا در رابطه با سلسله مراتب دانش، علوی و لیدنر (2001)، مشاهده کردند که نمیتوان عامل متمایز کننده اطلاعات از دانش را در محتوا، ساختار، صحّت و یا کاربرد اطلاعات و دانش جست، بلکه دانش، صرفاً اطلاعاتی است که در ذهن افراد وجود دارد. دانش، اطلاعاتی شخصی شده است که مرتبط با حقایق، روالها، مفاهیم، تفاسیر، ایدهها، مشاهدات و قضاوتها میباشد. محققان بر این موضوع اصرار دارند که لازم نیست این دانش نو، منحصر به فرد، سودمند یا صحیح باشد. استدلال آنها این است که وقتی اطلاعات توسط فرد مورد پردازش قرار میگیرد، تبدیل به دانش میشوند و زمانی که دانش به صورت کلامی در قالب متون، اشکال گرافیکی، عبارات و سایر اشکال نمادین ارائه میشود، تبدیل به اطلاعات میشود.
ner
دسته بندی | plan پلان |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 574 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
بررسی راهکارهای افزایش سرعت روان خوانی در فراگیران پایه ی اول ابتدایی در سال تحصیلی 88-87
چکیده
آموزش روان خوانی در دوره ی ابتدایی می تواند کمک شایانی به پیشرفت درک معنایی سایر دروس کرده، و کودکان امروز را برای ورود به دنیای رو به پیشرفت فردا آماده تر کند.
در این پژوهش که بررسی راهکار هایی جهت افزایش سرعت روان خوانی در فراگیران پایه ی اول بود در یک کلاس28نفره و یک دبستان پسرانه در ناحیه 6مشهد به اجرا در آمد.
در شواهد جمع آوری شده مشخص شد که فراگیرانی که در خواندن با مشکل مواجه اند، به صورت زنجیره وار در سایر مهارت های زبان آموزی از جمله ( شنیدن ) به شدت دچار ضعف می باشند. برای بهبود این وضعیت با صلاح دید صاحب نظران و شواهد موجود راهکار ( تأکید بر جمله خوانی و آموزش آن و پرهیز از کلمه خوانی ) به اجرا در آمد که پس از اجرای راهکار انتخابی شدت ضعف فراگیران تا حدی کاهش یافت که به بهبود خواندن آن ها انجامید. در شواهد کتابخانه ای نیز راهکار های بسیار مؤثری ذکر شده است که اجرای هر کدام از آن ها محاسن زیادی را در بر داشته و خواندن آن کمک مؤثری به معلمان مقطع ابتدایی خواهد کرد.
اگر چه این تغییرات چندان چشم گیر نبود اما ما را به هدف مورد انتظار نزدیک کرد. طبق ارزشیابی و مصاحباتی که با همکاران و دانش آموزان انجام شد، این راهکار اثر بخشی کافی را با توجه به زمان اندک داشته است. امیدواریم که نتایج این پژوهش اندکی از مشکلات جامعه ی تعلیم و تربیت را بهبود بخشد.
ان شاء ا...
فهرست
چکیده
مقدمه
«توصیف مشکل»
1-1 توصیف خودم 6
2-1 توصیف محیط 6
3-1 توصیف مشکل 8
«شواهد (1)»
1-2 شواهد محیطی 10
2-2 شواهد کتابخانه ای 14
«تجزیه و تحلیل شواهد (1)»
1-3 چکیده 24
2-3 تعیین علل مشکل 24
3-3 تعیین راهکار های پیشنهادی 25
4-3 حذف بعضی راهکار ها و علل حذف 26
5-3 خلاصه ی جدول نظر سنجی 27
«اجرای راه حل»
1-4 علت اصلی انتخاب راهکار پیشنهادی 28
2-4 اجرای راهکار ( شرح مفصل) 29
3-4 گزارش لحظه به لحظه 29
4-4 مشکلات ضمن اجرا 31
«شواهد (2)»
5- گرد آوری شواهد(2) 33
«ارزشیابی»
6- ارزشیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات 35
«گزارش دهی»
7- تجدید نظر و گزارش نهایی یا اطلاع رسانی 38
«فهرست منابع»
8- منابع
=====================
تجزیه و تحلیل شواهد (1)
1-3 چکیده
بر طبق نتایج به دست آمده از شواهد (1) فراگیران دارای مشکل سرعت خواندن به طور زنجیره وار در مهارت های چهار گانه ی زبان آموزی ضعف داشته و بیشترین شدت ضعف در حافظه ی شنیداری می باشد.( نمودار شماره ی 1)
تحصیلات اولیای این دانش آموزان دیپلم یا زیر دیپلم بوده که سطح سواد والدین با عدم آشنایی آن ها به شیوه های نوین آموزش ( کتاب های بخوانیم و بنویسیم جدید ) ارتباط مستقیم داشته و باعث تناقض می شود. این اولیاء شیوه های جدید را نپذیرفته و نسبت به آن مقاومت نشان می دهند که این مقاومت بر نگرش کودکان تأثیر دارد. در ابتدای سال CD های تکمیلی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت که فراگیران مشکل دار به علت عدم دسترسی به رایانه قادر به استفاده از آن نمی باشند. فراگیرانی که از CD استفاده کرده اند پیشرفت چشم گیر تری در روان خوانی دارند.