مبانی و پیشینه نظری آموزش کارکنان (فصل دو)

مبانی نظری و پیشینه آموزش کارکنان (فصل دو)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 83 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
مبانی و پیشینه نظری آموزش کارکنان (فصل دو)

فروشنده فایل

کد کاربری 25339
کاربر

مبانی نظری و پیشینه آموزش کارکنان (فصل دو)

در 51صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

...

معنی آموزش و تاریخچه آن :

آموزش از اسم مصدر آموختن به دو معنی بکار می رود : یکی به معنی یادگرفتن چیزی پیش خود بدون کمک آموزگار ، مثل اینکه بگوئیم « من بر اثر تجربه آموختم که فلان کار را بکنم » . دیگری به معنی چیزی به کسی یاد دادن . در معنای دوم آموزش هم محتاج آموزگار است و هم یادگیرنده جنبه رسمی دارد در این حالت آموزش فعالیتی دو جانبه و طراحی شده است که جهت ایجاد یادگیری در یادگیرنده بر اساس اصولی خاص انجام می گیرد . (خصالی، 1385)

آموزش به معنای ارتقاء و اعتلای قابلیتها و مهارتهایی است که برای انجام وظایف و ایفای نقشهای محوله ضرورت تام دارد . در این صورت انجام این امر خطیر در حد سازمانها است و از وظایف عمده مدیریت در بهسازی منابع انسانی است . آموزش در سازمانها مدیران را در دو زمینه توانا می سازد . یکی اینکه از عهده خواسته های تازه ، مسایل و دشواریهای تازه و میدانهای تازه برآیند و دیگر اینکه انگیزه های آموزشی و فرصتهای پیشرفت کارکنان خود را به گونه ای که آنان بتوانند از تمامی استعدادهای خود بهره گیری کنند را فراهم نمایند .

آموزش یک راه روش نظام گونه ، یک پارچه طراحی شده و مجموعه نگر برای بالا بردن اثر بخشی گروههای انسانی و تمامی سازمان است ، فرایندی که به بهسازی سازمان با استفاده از دانشها و روشهای گوناگون منتهی می گردد .

لازم به تذکر است که آموزش باید هدفی داشته باشد . این هدف هنگامی مشخص می شود که شرکتی یا موسسه ای نیاز آموزشی اش را تجزیه و تحلیل می کند . این امر نشان میدهد که ضعفهایی در بعضی ادارات وجود دارد و در نتیجه ، آموزش برای کارکنانشان مورد نیاز است . برنامه های آموزش موفقیت آمیز به فهم تفاوت بین یادگیری مهارتها و آموزش در بکار بردن این مهارتها هنگام کار به وسیله فعالیتهای نظیر گردش کار و تجربه برنامه ریزی شده اتفاق می افتد . موفقیت برنامه های آموزشی در موسسات و شرکتها نه تنها به روشهای مورد استفاده بلکه به کیفیت کارمندی که دوره آموزشی را می گذراند بستگی دارد . ( مهرداد،1389 )

2-3چه زمانی آموزش مناسب می باشد :

در این ارتباط قوانین زیر مطرح می شود :

قانون اول : آموزش تنها زمانی که دو شرط : افراد نمی دانند چگونه کاری را انجام دهند و نیاز به توانایی انجام آن کار را داشته باشند ، مناسب است .

قانون دوم : اگر فردی نحوی انجام کاری را میداند ، آموزش بیشتر مورد نیاز او نیست

قانون سوم : مهارت به تنهایی نمی تواند تعیین کننده عملکرد باشد . موفقیت در عملکرد مستلزم چهار شرط : 1ـ مهارت . 2ـفرصت برای انجام . 3ـ اعتماد به نفس . 4ـ محیط حمایتی .است

قانون چهارم : آموزش قابل ذخیره کردن نمی باشد .

قانون پنجم : آموزش دهنده می تواند مهارت را تضمین کند ولی عملکرد را خیر

قانون ششم : مدیران پرسنل آموزش دیده ، بیش از آموزش دهندگان می توانند در انتقال آموخته ها به محل کار موثر باشند . ( Elkington . Don . www. Speaking . com . pp : 2-3 )

2-4آموزش کارکنان به چه معنی است :

بررسی و مطالعه یک موضوع نیاز مند تعریف آن است . از آنجائیکه که محور اصلی بحث ما ( در این فصل ) آموزش کارکنان است ، ابتدا به تعریف آن می پردازیم : منظور از آموزش کارکنان ، کلیه مساعی و کوشش هایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی ، مهارتهای فنی ، حرفه ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل می آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیت های شغلی خود می نماید .

هر چند که بین مدیریت تعلیم و تربیت و مدیریت آموزش کارکنان ، تفاوتهای اساسی وجود دارد اغلب این تفاوتها بدین علت است که به عنوان مثال : در تعلیم و تربیت ما با کودکان ، خوردسالان ، نوجوانان مواجه هستیم که اغلب فاقد تجارب مفید هستند و بنابر این تعلیم و تربیت به صورت یکجانبه از سوی معلم به شاگرد و بر اساس فنون انتقالی انجام میپذیر ، در صورتیکه در آموزش کارکنان ، شرکت کنندگان در دوره های آموزشی اغلب خود دارای تجارب مفید و آموزش ، بیشتر دو جانبه و از طریق فنون تجربی و عملی انجام می شود .

بنابرآنچه ذکر شد ، آموزش کارکنان

عبارتست از انجام یک سلسله عملیات مرتب ، منظم ، پشت سرهم ، پیوسته و با هدف و یا اهداف مشخص و معین که به منظور :

الف ): ایجاد و یا ارتقای سطح دانش و آگاهی کارکنان

ب) : ایجاد ویا ارتقای سطح مهارتهای شغلی کارکنان

ج): ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزشهای پایدار جامعه که در کارکنان بکار گرفته می شود .

بطور خلاصه و با توجه به تعریف فوق پی خواهیم برد که آموزش کارکنان معنی وسیع و گسترده ای پیدا می کند و تنها مفهوم کارآموزی ، کارورزی و یا تمرین عملی در یک زمینه بخصوص را در بر نمی گیرد ، بلکه دامنه آن بقدری وسیع و گسترده می شود که از فراگیری یک حرفه و فن ساده شروع می شود و به احاطه کامل بر علوم و فنون بسیار پیچیده ، ورزیدگی در امور سرپرستی ، مدیریت در سازمانها ی دولتی ، صنعتی و بازرگانی و همچنین به چگونگی رفتار و برخورد های متناسب در مقابل مسائل انسانی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بسط می یابد(ابطحی،1387)

2-5نتایج آموزش :

برخی از آموخته ها ، بخشی از وجود فرد می شوند ولی بعضی دیگر را باید فرد یاد آوری و بخاطر بیآورد :

1ـ رشد ( بخشی از وجود فرد )

نتایج رشد محسوس است ، اما به سختی می توان آنها را توصیف و یا اندازه گیری نمود ، نتیجه رشد تغییر در فرد بویژه دارای اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری می شود .

...

-40پیشینه پژوهش

وی تائو تای ( 2006 ) در پژوهش با نمونه 126 کارمند در تایوان دریافت که ساختار برنامه های آموزش، خودکارایی و نیز انگیزه­ی یادگیری کارمندان را پیش بینی می کند و در نتیجه، واکنش ها، یادگیری و انگیزه ی تغییر در آنان را تحت تأثیر قرار می دهد.

اسمیت و همکاران(1997) او برای ترقی کارکنان، 166 برنامه ضمن خدمت با 2700 شرکت کننده اجرا کردند . اکثر این برنامه های ضمن خدمت در محل تفرجگاه دانشگاه در مرکز شهر برگزار شد . از آن جا که زمان و هزینه صرف شده برای شرکت در آموزش های ضمن خدمت نسبتاً زیاد است، در سال 1997 یک کمیته متشکل از کارمندان و استادان دانشگاه ایالت پنسیلوانیا بر آن شدند که چگونگی برگزاری آموزش های ضمن خدمت را ارزیابی کرده ، تعیین کنند چه عواملی آن را اثربخش کرده و اصولاً چه نوع آموزش هایی برای کارمندان مفیدتر است. نتایج ارزشیابی، در میزان سازی آموزش ها در ایالت پنسیلوانیا برای مدیران، مربیان و کارمندان مورد استفاده قرار گرفت . 61 درصد پاسخ گویان، به وجود 5 نوبت آموزش ضمن خدمت در سال توجه داشتند ، 32 درصد به 10 - 6 نوبت و 6 درصد به 15 - 11 نوبت. میانگین روز های صرف شده در آموز شهای ضمن خدمت در طی سال 1998، 9/8 روز بوده است .

...


مبانی و پیشینه نظری سبک های مقابله با استرس

مبانی و پیشینه نظری سبک های مقابله با استرس (فصل دوم پایان نامه)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 2
فرمت فایل docx
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
مبانی و پیشینه نظری سبک های مقابله با استرس

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

در 36 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های مقابله با استرس[1]:

بطور کلی تنش یا فشار روانی یکی از فعال ترین حوزه های پژوهشی(40000 تحقیق درهمین دهه) در سال های اخیر بوده است و قرن اخیر را عصر فشار روانی نامیده اند(کارلیل و وودز[2]،2002).

درچهل سال گذشته تا کنون نتایج پژوهش های مختلف نشان داده اند که فشارهای روانی مربوط به کار فقط علت بیماری و غیبت نیستند، بلکه بر جابه جایی کارکنان و کاهش کارآمدی و عملکرد آن ها در سازمان نیز موثرند(کلارکسون، هودکینسون[3]،2007). برای مقابله با این مسئله چندین سال است که روش های مدیریت استرس به منظور آموزش افراد جهت چگونگی پیشگیری، کاهش و همچنین مقابله و سازگاری با فشار روانی تدوین گشته است. مدیریت استرس در کار، فرایند پیوسته ی نظارت، تشخیص و پیشگیر از محرک های تنش زای مفرط است که اثرات مضری بر بازدهی کارکنان و مدیران دارند. این محرک های تنش زا بیشتر تابع محیط و ادراک فرد از محیط هستند(رایتنو و کلاینر[4]، 2004).

2-12-1-تعریف سبک های مقابله با استرس :

- سبک های مقابله ای به تلاش های شخص برای کنترل موقعیت استرس زا گفته می شود(اوره [5]و همکاران، 2003).

- سبک های مقابله ای مجموعه ای از تلاش های شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تغییر و تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنش زا به کار می رود و منجر به کاهش رنج ناشی از آن می شود(کارور[6] و همکاران،1993).

- سبک های مفابله ای تلاش مستمر به منظور سازگارشدن افراد با وضعیت نامتعادل است. در صورت استفاده از سبک های مقابله موثر، هیجانات تعدیل شده و استرس برطرف می گردد(زوپیریا گورستید[7]و همکاران، 2007).

- راهبردهای مقابله مجموعه ای از پاسخ های رفتاری و شناختی است که هدفشان به حداقل رساندن فشارهای موقعیت استرس زاست(لازاروس وفولکمن، 1984،به نقل از کولینز، 2008).

- سبک های مقابله با استرس به راهبردهای شناختی و رفتاری که افراد برای جلوگیری، مدیریت و کاهش استرس به کار می برد گفته می شود(اندلر و پارکر،1990).

فرایند مقابله عمدتا از فعالیت ها و اقدامات شناختی و رفتاری فرد برای مدیریت استرس تشکیل می شود. محققان، مقابله را تعادل تلاش هوشیاری برای مواجهه با مطالبات استرس زا می دانند. در این مقابله پاسخ های رفتاری آموخته شده، از طریق محدود سازی اهمیت موقعیت خطرناک یا ناخوشایند (مطالبات استرس زا)، استرس را کاهش می دهد. گرچه راهبردهای مقابله ، فعالیت های بسیاری را شامل می شوند، اکثر آنها مبین تلاش برای بهبود یک موقعیت دشوار مثل طراحی نقشه و اقدام عملی(مقابله مسئله مدار)، یا برای تنظیم درماندگی هیجانی مثل جستجوی دیگران برای حمایت عاطفی یا کاهش شدت دشواری موقعیت از نظر شناختی(مقابله هیجان مدار) هستند(راجرز[8] و همکاران، 2006).

2-12-2-رویکردهای اولیه به فرآیند مقابله

این رویکردها سه سبک اصلی را متمایز می کنند که عبارتند از :

  1. سبک مقابله مسئله مدار که وجه مشخص آن عملکرد مستقیم برای کاهش فشار ها یا افزایش مهارتهای مدیریت استرس است.
  2. سبک مقابله ای اجتناب مدار که ویژگی اصلی آن اجتناب از مواجهه با عامل استرس زاست.
  3. سبک مقابله هیجان مدار که وجه مشخصه ی آن را راهبردهای شناختی ای است که حل یا حذف عامل استرس زا را با دادن نام و معنی جدید به تاخیر می اندازد(بیلینگر و موس[9]، 1981؛ زیدنر و اندلر[10]، 1996).

....


[1] .coping style

[2].Carlyle& Woods

[3] .Clarkson & Hoodgkinson

[4] .Raitano & Kleiner

[5] .Avero

[6] .Carver

[7] .Zopiria Gorostidi

[8] .Rogers

[9] .Billings & Moos

[10].Zeidner & Endler

...

2-15- پژوهش های انجام شده در خارج از کشور

مصطفی یاکین و اویا اردیل[1](2012) به پژوهشی تحت عنوان رابطه بین خودکارآمدی و تعهدات کار و اثرات آن بر رضایت شغلی حسابداران رسمی پرداخته که نتایج نشان دادند هر دو خودکارآمدی و تعهد کار بطور مستقیم با رضایت شغلی ارتباط معنادار دارند و می توانند رضایت شغلی را پیش بینی کنند (یاکین و اردیل، 2012). همچنین در تحقیق دیگری مینگ- چنگ لی و یان- چون چن[2](2012) به بررسی خودکارآمدی، تلاش و رضایت شغلی در کارکنان امور مالی و تاثیر آن بر خصوصیات شخصیتی و عملکرد شغلی پرداخته که نتایج حاصله از آن نشان داد خودکارآمدی اثر مثبتی برعملکرد شغلی و رضایت شغلی دارد.و تلاش ها رابطه مثبت در عملکرد و رضایت شغلی دارد و رضایت شغلی اثر منفی بر قصد ترک شغل دارد(مینگ- چنگ لی و یان- چون چن،2012).همچنین ولکر[3] و همکاران(2010) در ارتباط با بررسی رابطه بین فرسودگی شغلی، سبک های مقابله با استرس و رضایت شغلی در کارکنان خدمات درمان معتادان به مواد مخدر در آتن و زوریخ دست به پژوهش زدند. نتایج نشان دادند که استراتژی های مقابله ای مستقل، ارتباط مثبت و منفی را با خوداثر بخشی و رضایت شغلی دارد و راهبردهای مقابله ای مسئله مدار با رضایت شغلی معناد دار بود(ولکر و همکاران، 2010). همچنین اویومی[4](2012) با پژوهشی در ارتباط با رضایت شغلی و خودکارآمدی و تاثیر آن در تعهد شغلی معلمان آموزش ویژه امور خارجه "اویااو [5]"به این تیجه رسید که رابطه مثبت و معناداری بین خودکارآمدی و رضایت شغلی خاص وجود دارد، علاوه براین این مطالعه نشان داد که رضایت شغلی و خودکارآمدی ترکیب قابل پیش بینی و با اعتمادی برای همدیگر می باشند(اویومی، 2012). ....


[1].Mustafa Yakin & Oya Erdil

[2].Min-Cheng Lai & Yen-Chun Chen

[3].Volker

[4].Oyewumi

[5].Oyao

...


مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)

مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 4
فرمت فایل docx
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)

در 34 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

دلبستگی

اصطلاح دلبستگی، برای توصیف میل کودک به نزدیک شدن به افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد (اسمیت و همکاران؛2003 ترجمه پورافکاری، 1385).

دلبستگی با رفتار حاکی از دلبستگی فرق دارد. رفتار حاکی از دلبستگی به کنش‌هایی گفته می‌شود که فاصله فیزیکی کودک را با شخصی که با دنیا بهتر کنار می‌آید کم می‌کند (بالبی[1]، 1969، به نقل کاپلان، ترجمه فیروزبخت، 1386).

کار نظام دلبستگی عبارتست از تنظیم فاصله فیزیکی و اکتشاف. در شرایطی که فشار روانی کمی ایجاد می‌کنند مراقب کودک نقش نقطه اتکایی برای اکتشاف محیط را بازی می‌کند. اما هرچه محیط‌ پرفشار‌تر می‌شود، اطفال خودشان را به مراقبان خویش نزدیک‌تر می‌کنند (کاپلان[2]،2002) ترجمه فیروزبخت، 1386). تحقیقات و تعاریف فراوان نشان می‌دهد که دو بعد اصلی در دلبستگی وجود دارد. بعد شناختی- عاطفی دلبستگی که به عنوان کیفیت عواطف در جهت چهره د‌لبستگی مطرح می‌شود و بعد رفتاری که در واقع به بهره گرفتن از حمایت و مجاورت شخص مورد نظر مربوط می‌شود. هرچه شخص از کودکی به سمت بزرگسالی حرکت می‌کند بعد شناختی دلبستگی اهمیت بیشتری می‌یابد (پاکس ، 1982؛ پیرسون[3]، 1995، 1973؛ به نقل ملک‌زاده، 1384).

مفاهیم اساسی نظریه دلبستگی:

1- دلبستگی یک نیروی انگیزشی درونی و اولیه است.

2- وابستگی سالم نشانه سلامت و مکمل استقلال است.

3- دلبستگی امن یک پناهگاه سالم ارائه می کند.

4- دلبستگی یک پایه امن ارائه می کند.

5- در دسترس بودن و پاسخگو بودن ، امنیت و تعلق سالم ایجاد می کند.

6- استراتژی های دلبستگی در جدائی ها و به هم پیوستگی های تجربی بین مادر و فرزند تعیین می شود.

7- دلبستگی مضطرب از طرف دیگر، آشفتگی شدید مربوط به جدایی و اتصال را آشکار می کند.

8- ترس و ناامنی نیازهای دلبستگی را فعال می کند.

9- فرایند آشفتگی و جدایی قابل پیش بینی است.

10- دلبستگی مدل های فعال شناختی درونی مربوط به خود و دیگران را شامل می شود.

11- تنهایی و فقدان ذاتاً آسیب پذیری را بالا می برد.

12- دلبستگی یک نظریه ترکیبی است که با جنبه های درونی و بین فردی روابط برخورد می کند.

13- در ده سال قبل تحقیق روی دلبستگی بزرگسالان مشخص کرده که روابط امن سطح بالاتری از صمیمیت و رضایت را نشان می دهد. (جانسون و ویفن[4]، 1999 و جانسون، 2005)

پایه های شکل گیری نظریه‌های دلبستگی

نظریه بالبی نشان دهنده کوشش وی برای معنا بخشیدن به داده های تجربی و نظریه ها بوده است. به طور مثال او از پژوهشهای اشپیتز، لورنس، هارلو و .... سود برده است. او در طی یک دوره چهل ساله نظریه اش را برای تطبیق داده های جدید تنظیم کرد. (فلدناگان[5]، 1999)

بنابراین در این قسمت برای جمع بندی مطالب و ارزیابی نظریه دلبستگی در پرتو شواهد تجربی به بحث درباره نظریه های دلبستگی قبل ارزیابی پرداخته و سپس به بیان نظریه بالبی خواهیم پرداخت.

نظریه روان تحلیلی: اکثر کارهایی که در زمینه رشد دلبستگی انجام گرفته به طور مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از نظریه روان تحلیلی است. بر طبق این دیدگاه فعالیت‌های مراقبتی والدین از قبیل شیر دادن که برای حیات کودک ضروری است، در شکل‌دهی دلبستگی نقش اساسی دارد، به ویژه این ادعای فروید که نوزاد نیاز فطری برای مکیدن دارد که باعث تعامل می‌شود و همراه با تجارب شیر خوردن واقعی، تغییر داده می‌شود.

نظریه یادگیری[6]: اطفال در بدو تولد علاقه طبیعی خاصی به مادرشان ندارند بلکه این علاقه را می‌آموزند کاپلان (2002)؛ ترجمه فیروزبخت، 1386).

...


[1] . Balby

[2] . Kapllan

[3] . Pax & Person

[4] - Janson & Vifen

[5] - Flanagan

[6] . Learning

...

الگوهای دلبستگی

دلبستگی اجتنابی یا مضطربانه- اجتنابی[1]

به نظر می‌رسد که نوباوگان، هنگام حضور والد، نسبت به او بی‌اعتنا هستند. وقتی والد آن‌ها را ترک می‌کند، معمولاً ناراحت می‌شوند و به فرد غریبه، خیلی شبیه والد خود واکنش نشان می‌دهند هنگام پیوند مجدد، آن‌ها از استقبال کردن والد دوری می‌جویند یا در این زمینه کند هستند، وقتی والد آن‌ها را بلند می‌کند، معمولاً به او نمی‌چسبند (برک؛ ترجمه سید محمدی، 1381).

توجهی به بازگشت مجدد مادرشان نمی‌کنند و ممکن است از برقراری تماس مجدد فعالانه پرهیز کنند آن‌ها محیط جدید بدون اتکاء به مادرشان کشف می‌کنند و اهمیتی به حضور یا عدم حضور وی نمی‌دهند (ماین و کسیدی[2]، 1988؛ به نقل کاپلان؛ ترجمه فیروزبخت، 1386).

مشاهده وضعیت کودکان در خانه‌هایشان، حدس اینزورث را در این مورد که مشکلی وجود دارد، تأیید کرد. مادران آن‌ها به عنوان افرادی نسبتاً بی‌توجه، مداخله کننده و طردکننده درجه‌بندی شده بودند (کرین؛ ترجمه خوی نژاد و رجایی، 1384).

مادران این نوزادان به علامت‌های نوزادان حساسیتی نشان نمی‌دهند. به ‌ندرت تماس نزدیک بدنی با آن‌ها برقرار می‌کنند و به جای عاطفی بودن به گونه‌ای خشم آلود و آزاردهنده عمل می‌کنند (هترینگتون و پارک؛ ترجمه طهوریان و همکاران، 1383)....

...


[1] . anxious – avoidant

[2] . Cassidy

...


مبانی و پیشینه نظری اختلال بدشکلی بدن (فصل دوم پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری اختلال بدشکلی بدن (فصل دوم پژوهش)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 6
فرمت فایل docx
حجم فایل 186 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 114
مبانی و پیشینه نظری اختلال بدشکلی بدن (فصل دوم پژوهش)

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری اختلال بدشکلی بدن (فصل دوم پژوهش)

در 114 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-1-2- تعریف و ملاکهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن

برخی افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خویش دارند و علیرغم ظاهر طبیعی، نگران این هستند که بعضی از جنبه‌های ظاهرشان معیوب است و ترس مفرط و نگران کننده‌ای را درباره وضعیت ظاهر جسمانی خود ابراز می‌کنند. آن‌ها ممکن است قسمتی از بدن خود را زشت غیر جذاب، نقص دار بدشکل و حتی عجیب، ترسناک، تنفر آور، توصیف کنند. اگرچه این نقص برای دیگران قابل توجه نیست، (بوهلمن[1] و همکاران، ۲۰۰۸) ولی آن‌ها از آن رنج می‌برند و فکر می‌کنند که نقص آن‌ها خیلی بارز و برای دیگران روشن وقابل رویت است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). این ترس افراطی می‌تواند تبدیل به احساس وجود نقص خیالی در بدن گردد.

و فرد ساعات بسیاری از روز را در حال فکر کردن و رنج بردن از این نقص یا عیب به سر برد(بوهلمن و همکاران، ۲۰۰۸). به طور متوسط بین 3 تا ۸ ساعت در روز یا حتی بیشتر (فیلیپس،2009) و معمولا نمی‌توانند در مورد آن بخش‌ خاصی از بدن خود فکر نکنند.

این افراد مشکلات مربوط به ظاهرشان را به روش‌های گوناگونی توصیف می‌کنند. آن‌ها مثلا می‌گویند که قسمت‌های مورد تنفر زشت، نامجذوب، یا نابهنجار هستند. یا قیافه خود را مشکل دار، نادرست و عجیب و غریب می‌دانند. بعضی از آن‌ها از لغات بدشکل و بدریخت[2]یا غول پیکر[3] استفاده می‌کنند.

اختلال بدشکلی بدن که گاهی اختلال بدریختی بدن ترجمه می‌شود و برخی اختلال خود زشت انگاری یا بدریخت انگاری هم آنرا می‌نامند، درDSM-IV جزءگروه اختلالات جسمانی شکل[4] طبقه بندی می‌شد و بر اساس طبقه بندی جدید DSM-V در گروه اختلالات وسواس فکری – عملی و اختلالات مرتبط با آن قرار گرفته است.

مهم‌ترین تظاهر اختلال بدشکلی بدن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگ‌ نمایی‌شده در ظاهر است. فردی که تشخیص اختلال بدشکلی بدن به او نسبت داده می‌شود باید حداقل یک ساعت در روز نگرانی در مورد ظاهر خود داشته باشد و برای کسی که کمتر از این زمان نگرانی داشته باشد باید در تشخیص اختلال بدشکلی بدن احتیاط لازم را داشت چون اشتغال ذهنی آن‌ها به اندازه کافی افراطی نیست که حکم یک تشخیص روانپزشکی داده شود. شرایط لازم دیگری برای اختلال بدشکلی بدن وجود دارد و آن این است که شدت نگرانی مربوط به ظاهر و اشتغال ذهنی درباره نقص‌های جسمی آنقدر شدید است که باید آسیب معناداری در عملکرد اجتماعی- شغلی یا سایر زمینه‌های زندگی فرد ایجاد کند اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن هر دو را تجربه می‌کنند.و اینکه اشتغال ذهنی را اختلالات روانی دیگر مانند ناخشنودی از شکل و اندازه بدن در بی اشتهایی روانی بهتر توجیه نکند. به طور خلاصه، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن درجه‌ای از اشتغال ذهنی، پریشانی و آسیب در عملکرد را تجربه می‌کنند که به روشنی از تجربه اکثر افراد جامعه بیشتر است (فیلیپس، ۲۰۰۹). ...

...


[1] Buhlmann

[2] Deformed

[3] Monstrous

[4] Somatoform Disorders

....

2-1-4- اختلالات همایند با اختلال بدشکلی بدن

بر اساس مطالعات و پژوهش های مختلف، اختلال بد شکلی بدن، یک اختلال روانپزشکی مجزا است اما با سایر اختلالات روانپزشکی همبودی بالایی دارد(هلندر و همکاران، 1993). اختلالات روانی و اختلالات شخصیت در مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن شایع است. از اختلالات روانی متداول می توان اختلال وسواس فکری_ عملی، اختلال فوبیای اجتماعی، اختلال افسردگی اساسی، اختلالات شخصیت مانند اختلالات وسواسی، اسکیزوئید و خود شیفته را نام برد واختلال بدشکلی بدن ممکن است با سایر اختلالات همبود باشد(کاپلان و سادوک،2000). اگر فردی علاوه بر این اختلال، اختلال روانی دیگری نیز داشته باشد باید تشخیص و مورد درمان قرار گیرد (فیلیپس، ۲۰۰۹).در بررسی اختلالات شخصیت در مبتلایان به بد شکلی بدن میزان بالایی از همبودی یافت شد (هلندر، ونگ، 1995؛ کوهن و همکاران،2000).در یک مطالعه اختلالات شخصیت در 72% بیماران گزارش شده است و اختلال بد شکلی بدن با اختلالات شخصیت پارانوئید اجتنابی، وسواسی، خود شیفته همراه بوده است(کاپلان و سادوک،2000 ؛ ویل و همکاران،1996).اختلالات شخصیت در مطالعات مختلف، در مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن ارزیابی شده است. در یک مطالعه، میانگین اختلالات شخصیت در مبتلایان 53/2 بود و 87% از آنها یک اختلال و 53% به بیش از یک اختلال دچار بودند و مجموعه c اختلالات شخصیت در آنها متداول تر بود( کوهن و همکاران، 2000).در یک مطالعه بر روی مبتلایان، دو سوم مبتلایان حداقل یک اختلال شخصیت داشتند.در مطالعات بسیاری اختلال بد شکلی بدن با آسیب شناسی قابل ملاحظه در اختلال شخصیت همراه بوده است(کوهن و همکاران، 2000).ویژگی های شخصیتی آمیخته ای از صفات وسواسی و اسکیزوئیدی در مبتلایان مشاهده شده است(کاپلان و سادوک، 2000).هیچ الگوی غالب شخصیتی در مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن وجود ندارد(کاپلان و سادوک،2000).پژوهش گنستاد و همکاران نشان داد که همبودی اختلالات محور یک در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شایع است.در یک مطالعه در مقایسه با گروه کنترل، آزمودنی ها مبتلابه اختلال بد شکلی بدن، درونگراتر، وسواسی، خشمگین و نروتیک تر بودند(هلندر و همکاران، 1993).شخصیت اجتنابی، بازداری اجتماعی، احساس بی کفایتی، حساسیت شدید به ارزیابی منفی متداول تر است.با وجود این میزان بالایی از همبودی اختلال بد شکلی بدن با اختلاللات شخصیت، این اختلال نشانه یا بازتاب یک مشکل شخصیتی مشخص سن باشد(فیلیپس،1996).

در حقیقت، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن علاوه بر داشتن اختلال بدشکلی بدن، اغلب افسردگی، فوبی اجتماعی، یا وسواس فکری-عملی (باهن و همکاران، ۲۰۰۲؛ گنستاد و همکاران، ۲۰۰۷)، اختلالات خوردن نیز دارنددر پژوهشی بر روی افراد مبتلا به به اختلال بدشکلی بدن، میزان بالای همبودی با اختلالات افسردگی، وسواس فکری-عملی، فوبی اجتماعی و خوردن به دست آمد (فیلیپس و همکاران، ۲۰۰۵) و همچنین و شایع‌ترین اختلالات همبود به ترتیب فوبی اجتماعی، اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال افسردگی اساسی بودند (گنستاد و همکاران، ۲۰۰۳). ...

...

2-1-8- تظاهرات بالینی اختلال بدشکلی بدن

تابلوی بالینی اصلی عبارت است از احساس نافذ زشتی یا عیب درظاهر. گاهی یک عیب واقعی وجود دارد که ناچیز و خفیف است، اما نگرانی فرد درباره آن شدیدا غیر منطقی و افراطی می‌باشد. در این اختلال باور فرد کیفیت عقیده بیش بها داده شده[1] یا نیمه هذیانی دارد. بیمار فکر می‌کند که بدشکل و غیرجذاب است. با اینکه تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن شباهت‌هایی با هم دارند ولی تجربه هر شخصی در بعضی جنبه‌ها در نوع خود بی‌نظیر است.

2-1-8-1- اشتغال ذهنی

وسواس‌های مربوط به ظاهر در اکثر اوقات با فرد است، آن‌ها مانند تیک تیک ساعت، به طور مکرر در ذهن فرد حاضر و سرزنش کننده هستند (فیلیپس، ۲۰۰۹). در مطالعه‌ای 5درصد از مبتلایان کم تر از یک ساعت در روز حدود یک سوم از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به مدت ۱ تا ۳ ساعت در روز، تقریبا ۴۰ درصد آن‌ها برای ۳ تا ۸ ساعت، و در حدود یک چهارم افراد بیشتر از ۸ ساعت در روز در مورد نقص‌های ظاهرشان فکر می‌کنند (فیلیپس، ۲۰۰۹).

بعضی افراد کل روز در مورد نقص دریافتی ظاهرشان فکر می‌کنند. مثلا ممکن است فرد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بگوید که افکار مربوط به اختلال بدشکلی بدن مانند سایه با اوست و نمی‌تواند بر آن‌ها کنترل داشته باشد. یک مورد بیمار مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شکایت می‌کرده که افکار مربوط به بدشکلی ظاهر حتی در خواب هم او را‌‌ رها نمی‌کند و بیشتر مواقع خواب خوبی ندارد، و کابوس و رویاهای دردناکی در مورد ظاهرش دارد.و در اکثر اوقات روز با نقص خود اشتغال ذهنی دارد و نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد. وهمچنین بعضی روز‌ها چنان مشغول این فکر‌ها است که از کارهای دیگر زندگی خود باز می‌ماند (ربیعی و همکاران، ۱۳۸۸). اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن متوجه می‌شوند که زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد ظاهرشان می‌کنند. اما بعضی‌ها هم نمی‌توانند درک کنند که افکار و نگرانی مربوط به ظاهرشان افراطی است و فکر می‌کنند که همه افراد در طول روز در مورد ظاهرشان نگرانی دارند (فیلیپس، ۲۰۰۹).

یک دلیل برای اشتغال ذهنی در مورد نقص دریافتی این می‌باشد که افراد مبتلا زمان زیادی را صرف مشکل و کنترل افکار مربوط به بدشکلی می‌کنند. تعداد زیادی از این افراد سعی می‌کنند با تمرکز بر چیزهای دیگر با افکار مزاحم مقابله کنند. اما اشتغال ذهنی تعدادی از این افراد به قدری قوی است که توان توجه به امور دیگر و برگشت از افکار مزاحم را ندارند. اکثر افراد مبتلا در کنترل بر روی افکار خود محدودیت دارند (مگر اینکه آن‌ها درمان موفقیت آمیزی داشته باشند). بیشتر مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن به طور تکرار شونده با افکار مربوط به زشتی ظاهر اشتغال ذهنی داشته و به همراه این افکار احساس شرمندگی، سرزنش خود و عصبانیت می‌کنند. محتوای بعضی از وسواس‌ها این است که دیگران در مورد آن صحبت می‌کنند و زیر نظر هستند. با وجود اینکه افراد مبتلا سعی می‌کنند که به روش‌های مختلف از دست این افکار خلاص شوند ولی اکثرا ناموفق هستند و حتی گاهی اوقات این افکار زیاد‌تر می‌شوند. (بوردنر، ۲۰۰۷). ...


[1] Over valued idea


مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی

مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 64 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی

در 47 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

بازخورد[1]

در هرنظام آموزشی از جمله کسانی که می توانند در کاهش یا افزایش بهره وری نظام آموزشی کاملا موثر باشند معلمان مدرسه هستند. بسیاری براین باورندکه معلمان می توانند روی انگیزش دانش آموزان اثربگذارند. درتعیین نحوه ی تدریس وکار با دانش آموزان، معلمان می توانند تعاملات کلاسی رابه گونه ای تنظیم کنند که روی دانش آموزان اثرات مختلفی داشته باشند. باوجود اثر انکار ناپذیر معلمان، خیلی وقت نیست که محققان راه های فراوانی راکه معلمان می توانند روی انگیزش دانش آموزان اثر بگذارند شناخته اند. درگذشته نقش معلمان رادر این زمینه بسیار محدود می پنداشتند. روش اصلی معلمان برای ایجاد انگیزش در دانش آموزان دادن پاداش هایی از قبیل نمره ، امتیاز ،تشویق و...بوده است. این دید گاه که از نظریه ی شرطی سازی عامل اخذ شده بود امکان انگیزش رادرمحیط قرارمی داد. هدف نهایی چنین نظامی این بود که دانش آموزان فعالانه درفرآیندیادگیری شرکت کنند. معلم مطالب راتنظیم می کرد دانش آموزان پاسخ می دادند و پاداش می گرفتند به این ترتیب برای یادگیری ،نیاز به تعامل زیادی بامعلمان نبود (کلر[2]،2006). شواهدی که ازمنابع گوناگون به دست آمده این نقش معلمان راتغییرداده است .

رویکردی که نشان داده است می تواند به خوبی برآورد کندکه آیا دانش آموزان به اهداف و استاندارد های مشخص شده رسیده اند یا نه رویکرد انجام ارزشیا بی های تکوینی همراه با ارائه بازخورد های مناسب است (اورسماند،مری و ریلینگ،[3] ،2002). امتحانات و ارزشیابی های تکوینی بسیار سودمند و موثر هستند زیرا به خوبی آشکار می کنند که دانش آموزان چه خطاهایی دارند و برای رسیدن به عملکرد مطلوب چه نیازهایی دارند. (اورسماند،مری و ریلینگ، 2002).

معلمان معمولاً از طریق دادن اطلاعاتی به دانش آموزان در رابطه با این که چرا یادگیری مهم است و چگونه به آن ها درانجام تکالیف مختلف کمک خواهد کرد، در دانش آموزان انگیزش ایجاد می کنند تابه مطالب توجه کنند و اطلاعات رابرای یادآورهای بعدی سازمان دهی ومرور ودرصورت لزوم از آنها استفاده کنند. یکی از فعالیت هایی که معلم می تواند در فرایند یاددهی یادگیری انجام دهد مقولۀ ارزشیابی است، که به بازخورد عملکرد روزانه و مرور گاه به گاه گفته می شود. ...


[1] - Feedback

[2] - Keller

[3] - Orsmond, P., Merry, S. & Reiling, K

...

7 اصل اساسی در ارائه ی بازخورد اصلاحی موثر:ضمن تسهیل راهبردهای یادگیری خودتنظیم:

بازخورد موثر به طور گسترده بدین شکل تعریف شده است؛ هر چیزی که ممکن است توانایی دانش آموزرا برای این که خودکارآمدی بیشتری داشته باشند و در زمینه ی استفاده ی بهتر از راهبردهای یادگیری خودتنظیم عملکرد مناسب تری داشته باشد افزایش دهد(باتلر و وین[1]،1995). یافته های پژوهشی زیادی که درباره ی بازخورد صورت گرفته منجر به ایجاد7 اصل اساسی در ارائه ی بازخورد شده است که معلم باید هنگام ارائه بازخورد آن ها را مدنظر داشته باشد تا بیشترین تاثیر راروی خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای یادگیری دانش آموزان بگذارد (نیکول و دیک[2] ،2006).

7اصل

1- ارائه ی توضیحات روشن و رسا مبنی بر این که عملکرد مناسب کدام است(بر حسب اهداف،معیارها و استانداردهای مشخص و پذیرفته شده)

2- تسهیل و توسعه ی فرایند خودارزیابی (خود واکنشی ) در جریان یادگیری و تسهیل استفاده از راهبردهای فراشناختی

3- انتقال اطلاعات با کیفیت خوب(اطلاعات کیفی خوب) از جانب معلم به دانش آموز درباره ی نحوه و میزان یادگیری دانش آموز

4-ارائۀ تشویق های سازنده ی معلم و تاکید بر نقش سایر دانش آموزان در جریان یادگیری دانش آموز

5- تاثیر باورهای انگیزشی مثبت مشوقانه؛عزت نفس و خودکارآمدی

6- دادن زمان کافی به دانش آموز جهت پر کردن شکاف بین عملکرد فعلی و مطلوب

7- ایجاد و فراهم کردن اطلاعاتی برای معلم که می تواند در شکل دهی و نحوه ی تدریس او موثر باشند

پیشینه و یافته های پژوهشی مرتبط با هر یک از 7اصل بالا:

  • در باب اصل 1

ارائه ی توضیحات روشن و رسا مبنی بر این که عملکرد مناسب کدام است(بر حسب اهداف،معیارها و استانداردهای مشخص و پذیرفته شده)

دانش آموزان به طور عمده به آن دست از اهداف می رسند و در رسیدن به آن دسته از استانداردهاموفق ترند که از قبل مشخص شده اند (سادلر ،1989؛ بلاک و ویلیام 1998).

هانس[3](1997)، نورتون(1990) در پژوهش های خود نشان دادند که؛ در کلاس های درسی که معلمان قبل از شروع مباحث درسی اهداف را بیان کردند به نسبت کلاس هایی که چنین کاری انجام نمی شد دانش آموزان در رسیدن به اهداف عملکرد بهتری داشتند و همچنین دانش آموزان از راهبردهای یادگیری خود تنظیم به مراتب بیشتر وبهتر استفاده می کردند.

پژوهش های زیادی نشان داده اند که یکی از بهترین راهکارها برای آگاهی دانش آموزان از اهداف و معیارها ی موردنظر نوشتن آنها در ابتدای درس پای تابلو است(هانسل،1997) در حالی که پژوهش های دیگر نشان دادند که بیان کردن اهداف به شکل کلامی برای دانش آموزان کفایت می کند (راست،پریس و دانووان[4]،2003). ...


[1]- Butler, D.L. & Winne, P.H

[2] - Nicol, D., J., & Dick, S

[3]- Hounsell, D

[4] - Rust, C., Price, M. and O’Donovan, B


مبانی و پیشینه نظری اهمال کاری (فصل دوم پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری اهمال کاری (فصل دوم پژوهش)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 24
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
مبانی و پیشینه نظری اهمال کاری (فصل دوم پژوهش)

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری اهمال کاری (فصل دوم پژوهش)

در 33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اهمال‌کاری:

تعاریف اهمال‌کاری:

مانند بسیاری از اصطلاحات روان شناختی، اهمال‌کاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع پژوهش کرده‌اند بسیار متنوع و متعدد می‌باشد(فراری، 1995به نقل از پورکمالی،1392).در واقع، تعریف واحد عملیاتی پذیرفته شده ای درباره اهمال‌کاری وجود ندارد و هر یک از صاحب‌نظران از منظر خود به این موضوع نگریسته، تعریفی از آن ارائه کرده اند. هر چند، تعاریف متعدد از ابعاد و جوانب مختلف اهمال‌کاری ارائه شده است، با این وجود، هیچ یک از این تعاریف با هم در تناقض نمی باشند(آسیف،2011). در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره می‌شود.

از منظر روان‌شناسی، اهمال‌کاری به معنی به‌تعویق انداختن کاری است که قصد انجام آن را داریم در واقع اهمال‌کاری به این معنا است که شخص تصمیم می‌گیرد به انجام کاری مبادرت کند، اما انگیزه لازم برای انجام آن فعالیت در چارچوب زمانی مورد انتظار و تعیین شده را ندارد.

البته این موضوع مبرهن است که تمام اصطلاحاتی که به نوعی با اهمال‌کاری ارتباط دارند، بیانگر به تعویق‌انداختن و به فردا موکول کردن کارها می‌باشد. بر این اساس، هنگامی‌که افراد به طور مکــرر، شروع و یا به اتمــام رساندن وظایف در زمان معینی را به تعویق می‌اندازند، دچار اهمال‌کاری می شوند. اهمال‌کاری اغلب به‌عنوان تأخیر غیرمنطقی رفتار، مورد بررسی قرار می‌گیرد و اینگونه تعریف می‌شود:"عمل به تأخیرانداختن کارها، به ویژه بدون دلایل مناسب" نیز، اهمال‌کاری را یک نوع گرایش غیرمنطقی به تأخیر در انجام کارهایی که باید به اتمام برسند، تعریف کرده است. معتقدند که اهمال‌کاری تحصیلی را می‌توان هر نوع آگاهی در نظر گرفت که به‌وسیله آن یادگیرنده فرض می‌کند و یا شاید حتی می‌خواهد یک تکلیف درسی را انجام دهد اما نمی‌تواند آنرا در چارچوب زمانی زمانی مناسب یا مورد انتظار برساند.دورا[1](2007، به نقل از آسیف،2011) معتقد است که به تأخیر انداختن و یا اجتناب از انجام هرگونه تکلیف که ناشی از اختلاف رفتار بین قصد و رفتار واقعی(عمل) است و برای فرد نتایج منفی به همراه داشته باشد، اهمال‌کاری می باشد.

الیس و ناس(2002). نیز اهمال‌کاری را به تمایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن کار به آینده و استفاده از عذرخواهی و پوزش برای توجیه به تأخیر انداختن در انجام فعالیت تعریف کردند(به نقل از فراری، 1998). اهمال‌کاری را عقب انداختن انجام عملی به دلیل ناخوشایندی و ملال‌آوری آن تعریف می‌کند. از نظر فراری و تایس(2000) نیز اهمال‌کاری مبین تأخیر در آغاز یا ادامه کار است.

در نهایت می‌توان گفت: گرچه در میان پژوهشها هیچ‌گونه وفاق و اجتماعی در مورد تعریف اهمال‌کاری وجود ندارد(سولومون و راث بلوم، 1984 به نقل از پورکمالی، 1392)، اما یک ویژگی مشترک و عمومی میان همگی این تعاریف دیده می‌شود و آن مؤلفه"به تأخیر انداختن" است؛ به طوری‌که، در همه این معانی و تعاریف نوعی "این دست و آن دست کردن" نهفته است. ...

...


[1] -Dowra

...

مطالب :

اهمال‌کاری:

تعاریف اهمال‌کاری:

انواع‌ اهمال‌کاری:

2-1) اهمال‌کاری اجتنابی:

2-2) اهمال‌کاری تحصیلی:

دیدگاهها و نظریات عمده در مورد اهمالکاری:

اهمالکاری به عنوان یک مسئله رفتاری:

اهمالکاری به عنوان یک مسئله شناختی :

اهمالکاری به عنوان یک مسئله انگیزشی:

نظریهخود ارزشی:

نظریه مدیریت زمان :

عوامل موثر در بروز اهمالکاری:

الف) علل شخصیتی اهمالکاری:

ب) علل وابسته به تکلیف اهمالکاری تحصیلی :

ج) علل مربوط به ادراک تواناییها:

ویژگیهای افرادسهلانگار:

پیامدهای اهمالکاری:

پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از کشور:

منابع فارسی:

Refrences


مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی

مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی (فصل دوم پژوهش)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 56 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی (فصل دوم پژوهش)

در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خودتنظیمی:

در رویکردهای شناختی- رفتاری، تاکید بر ترغیب دانش‌آموزان به وارسی، اداره و تنظیم‌کردن رفتار خود است. تا اینکه به آنان اجازه دهند تا به‌وسیله عوامل بیرونی کنترل شوند. در بعضی از مجامع، این روش "اصلاح شناختی رفتار" نامیده شده است. رویکرد شناختی رفتار هم از روانشناسی شناختی(با تاکیدش بر اثرات تفکر بر رفتار) و هم از رفتارگرایی(با تاکیدش بر فنون تغییر رفتار) نشأت می‌گیرد. رویکردهای شناختی رفتار سعی می‌کند تا بدفهمی‌های دانش‌آموزان را تغییر دهند، مهارتهای کنار‌آمدن وی را تقویت نمایند، خود- کنترلی‌شان را افزایش دهند و خود انعکاسی سازنده را تشویق کنند(دوم ژان[1]،2002، ترجمه بیابانگرد،1384).

مفهوم خودسازماندهی یا یادگیری خودتنظیمی، یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی-اجتماعی بندورا است. یادگیری خودتنظیمی یک سازه مهم در تعلیم و تربیت است که دورنمای جدیدی را در یادگیری ارائه می‌نماید. اولین بار، اصطلاح خودتنظیمی توسط بندورا [2]در دهه1960مطرح گردید( به نقل ازکدیور،1380). اصطلاح خودتنظیمی در یادگیری از سال 1980معمول شده است، چون از آن زمان به بعد شکل‌گیری خودتنظیمی دریادگیری و مسئولیت و تعهد نسبت به یادگیری در دانش‌آموزان تاکید شده است(به نقل از ارجی، 1385).

3-3-1) خود تنظیمی رفتار:

نظریه‌های خودتنظیمی رفتار ریشه در نظریه های اجتماعی- شناختی رفتار دارند. خودتنظیمی رفتار شامل سه فرایند است(بندورا، 1991):

1-‌خودنگری یاخود بازنگری

2-‌خودسنجی یا خود داوری

3-‌خود واکنشی یا خود مشوقی

خودنگری(خودبازنگری): قبل از این که بتوانیم رفتاری را تغییر دهیم باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. هر چه بتوان رفتار خود را منظم‌تر بازنگری کرده، سریع‌تر می توان خودآگاهی به‌دست آورد. اگر در عملکرد خود دقیق شدیم، اهدافی را انتخاب می‌کنیم که منجر به پیشرفت تدریجی می‌شوند.

خودسنجی(خودداوری): در این مرحله تصمیم می‌گیریم که آیا بیـن آنچه هستیم یا آنچه میخواهیم باشیم و ملاکهای شخصی همخوانی وجود دارد یا نه؟ منشأ ملاکهای شخصی را می توان در اطلاعاتی جستجو کرد که در مورد افراد دیگر کسب می‌کنیم. بر اساس نظریه شناختی- اجتماعی، بیشتر افراد دانش قابل ملاحظه‌ای درباره بهترین شیوه کار برای بدست آوردن نتیجه‌ای خاص دارند؛ اما، درباره نتیجه کاری که مشغول آن هستند،آگاهی ندارند و افراد وقتی از نتـایج کار خود آگاه می شوند، می توانند درباره تغییر رفتار خود تصمیم بگیرند.

خود واکنشی (خود مشوقی):

خودواکنشی معمولا با واکنشهای عاطفی همراه است. وقتی کاری خوب پیش می‌رود یا هدفی در دسترس قرار می‌گیرد، معمولا انسان احساس شادمانی و رضایمندی می‌کند. اماوقتی شکست می‌خورد یا عملکرد ضعیفی نشان می‌دهد، معمولا خلق منفی یا نارضایتی را تجربه می‌کند. کسانی که موفق به خودنظم بخشی رفتاری شوند، با سلسله اعمال از پیش تعیین، مانند آنچه برای هدفشان مورد نیاز است، به صورت مؤثری از خود مشوقی استـفاده می‌کنند.

یادگیری خودتنظیمی:

خودتنظیمی،"تولید و هدایت اندیشه، هیجان‌ها و رفتارها توسط خود فرد به‌منظور رسیدن به هدف است"(سانتروک[3]، 2004، ترجمه سیف، 1389). گرین و آزودو[4](2007، ترجمه سیـف، 1389) میگویند: " اگرچه بر سر تعریف خودتنظیمی در میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد، اما همه آنها بر این باورند که یادگیرندگان خودتنظیم جو فعال هستنند و به کمک نظارت و راهبرد، یادگیری خود را بطور مؤثر تنظیم می‌کنند." ....


[1] - Doom Jaan

[2] -Bandura

[3] -Suntrook

[4] -Green & Azvedo

...

نظریهها و الگوهای یادگیری خودتنظیمی:

نظریه ویگوتسکی:

پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی، انتقال از تنظیم توسط دیگری به خود خودتنظیمی را از طریق چهار مرحله اصلی تبیین می‌کنند(ویگوتسکی، 1981).

اولین مرحله، می‌تواند به وسیله محدودیت‌های درک یادگیرنده از تکلیف و تنظیم‌های بزرگسال دیگر یا فرد با تجربه‌تر فهمیده شود. یادگیرنده و فرد مجرب‌تر دیگر، از طریق گفتار، نمادها و بازنمایی‌هایی که با تعریف یادگیرنده از موقعیت پیوند می‌خورد، درک مشترکی را گسترش می‌دهند.

در طی دومین مرحله، یادگیرندگان به‌صورت موفقیت‌آمیز و از طریق ابزارهای میانجی، شروع به مشارکت در ارتباط می‌کنند، و پیـوندهایی را بیـن سخن بزرگـسال و موقـعیت تکلیـف برقرار می‌سازند. در این مرحله، به‌عنوان نمونه، یادگیرنده با هدایت یک بزرگسال، برای درک و تکمیل تکالیف، شروع به تمرین نمادها و بازیها می‌کـنند. حال، درک آنان به موقــعیت تکلیف، محدود می‌شود و مسئولیت تنظیم رفتار هنوز برعهده بزرگسال است.

در سومین مرحله تنظیم، از نقش و کارکرد ابزارهای میانجی که آنها را قادر می‌سازد تا تکالیف را به‌طور مستقلانه و با مسئولیت بیشتر انجام دهند، آگاه می‌شوند. با این وجود تنظیمشان هنوز وابسته به راهنمای بزرگسال است. برای مثال، یادگیرندگان می‌توانند سؤالات یا مثالهایی به منظور کمک به درک خود و تکمیل تکالیف با راهنمایی بزرگسال، تولید کنند.

در مرحله آخر، از طریق تعامل اجتماعی، استفاده از ابزارهای فرهنگی به بخشی از سازمان درونی یادگیرنده تبدیل می‌شود.در این مسیر، آنها شروع به کسب مسئولیتهای ارتباطی و تنظیمی از افراد با تجربه تر دیگر می‌کنند و سعی در رشد صلاحیت خودتنظیمی خود هستند.

در حالی که هدف نهایی، خودتنظیمی است، پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی از اصطلاحاتی مانند یادگیری انطباقی، یا تنظیم اشتراکی به منظور تاکید بر نقش تعاملات جاری میان افراد و بافت، در رشد خودتنظیمی استفاده می‌کنند. برای مثال، مدل تنظیم اشتراکی به مسئولیت مشترک میان معلمان و دانش‌آموزان در استقرار و نگهداری روابطی که خودتنظیمی را ارتقا می‌دهند، تاکید می کند. در این مدل، مسئولیت دانش آموزان در این است که جهان اجتماعی چندگانه و اهداف را سازمان می‌دهند؛ در حالی‌که، معلمان مسئول تدارک حمایت سکوسازی و فرصت‌هایی هستند که میانجی تنظیم دانش‌آموز است(ترنر[1]، 2002، به نقل از مردعلی، 1387). ....


[1] Turner


مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا

مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا (فصل دوم پژوهش)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا (فصل دوم پژوهش)

در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه


مادران کودکان کم‌شنوا

در ابتدا به ارائه تعاریف کم شنوایی، ناشنوایی و شیوع آن پرداخته می‌شود. سپس به مشکلات خانواده‌های کم‌شنوا و درنهایت به تحقیقات پیشین انجام‌شده در مورد «مادران» که مرتبط با تاب‌آوری و بهزیستی روان‌شناختی و رضایت زناشویی بوده است، پرداخته خواهد شد.

تعریف مفهوم کم‌شنوا و ناشنوا

تعریفی که نورثر و داونز (2002) در مورد آسیب شنوایی ارائه کرده‌اند، همه‌ی کودکانی را شامل می‌شود که کاهش شنوایی آن‌ها به‌اندازه­ای است که به‌نوعی آموزش ویژه نیاز دارند. از­نظر سیف نراقی و نادری (1387) ناشنوا فردی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهره‌گیری از آن‌ها نمی‌تواند گفتار دیگران را از طریق حس شنوایی بشنود، به‌عبارت‌دیگر میزان ناتوانی حس شنوایی این گروه از افراد 70 دسی‌بل[1] یا بیشتر است و لذا از فراگیری زبان پیرامون خود از طریق حس یادشده محروم می‌شوند و به لحاظ مقاصد آموزشی کم‌شنوا شخصی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهره‌گیری از آن‌ها در شنیدن گفتارهای دیگران مشکل دارد. به‌عبارت‌دیگر میزان ناتوانی حس شنوایی این‌گونه افراد بین 69-25 دسی‌بل است. از سوی دیگر میلانی (1385) افراد ناشنوا را، افرادی تعریف می‌کند که 95 دسی‌بل از بالاترین حد شنوایی خود را ازدست‌داده باشند و افراد کم‌شنوا را افرادی می‌داند که 30 تا 90 دسی‌بل از حد شنوایی برخوردارند.

شیوع کم شنوایی

15 تا 26 درصد جمعیت جهان دارای نقص شنوایی هستند، بوبیکو و همکاران (2007) این میزان را در کشورهای جهان سوم بالاتر گزارش کردند. بر اساس گزارش بوبیکو و همکاران از هر 1000 نفر، 7 نفر دارای کم شنوایی شدید تا عمیق هستند که معمولاً کم شنوایی در آن‌ها قبل از شکل‌گیری زبان اتفاق افتاده است. حدوداً یک کودک در 2700 کودک با نقص شنوایی متولد می‌شود و شیوع این اختلال در سال اول زندگی افزایش می‌یابد و به حدود یک نفر در 1000 نفر می‌رسد (هیندلی، 2005).

خانواده‌های کودکان کم‌شنوا و مشکلات آن‌ها

خانواده، در حیات اجتماعی کودک نقش و تأثیر فوق‌العاده­ای دارد. وظیفه خانواده، مراقبت از فرزندان و تربیت آن‌ها، برقراری ارتباط سالم اعضا باهم و کمک به استقلال کودکان است، حتی اگر کودک مشکل‌دار داشته باشد. امروزه خانواده به‌عنوان نظامی تعاملی و وابسته به هم مطرح می‌شود که فرد فرد اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند؛ به‌گونه‌ای که هر عاملی بر یک عضو از خانواده اثر گذارد بر دیگر اعضای خانواده و درنهایت بر کل خانواده مؤثر خواهد بود (رایفه و تروگت[2]، 2006).



[1] Decibel

[2] Rieffe, C., & Terwogt, M. M

....

سازگاری خانواده با کم­شنوایی کودک

تشخیص کم شنوایی در یک کودک پیامدهای گوناگونی بر خانواده دارد که کل خانواده را متأثر می‌کند. هدف اصلی در این موقعیت حفظ تعاملات هنجار و مناسب در محیط خانه است. مسئولیت این کار بر عهده همه اعضای خانواده است. روند سازگاری خانواده با کم­شنوایی فرزند به دنبال برنامه‌های غربالگری شنوایی در سال‌های اخیر تغییر بسیار کرده است زیرا والدین از بدو تولد از کم شنوایی فرزند خود آگاه می‌شوند و فرصت زندگی با یک کودک طبیعی را از دست می‌دهند (دس جرج[1]، 2003؛ کورتزر- وایت و لوترمن[2]، 2003).

عموماً پس از شناسایی کم شنوایی کودک، والدین وارد مرحله سوگواری و غم می‌شود و غم کم شنوایی فرزندشان را به‌مثابه غم از دست دادن یک کودک «کامل» و یک زندگی «هنجار» برای او و کل خانواده در نظر می‌آورند. نخستین مرحله انکار والدین است که تصور می‌کنند تشخیص اشتباه بوده است. سپس به دنبال درمان‌های مختلف می‌افتند و کودک را از یک متخصص به متخصص دیگر می‌برند. پس‌ازآن وارد مرحله خشم، غم و تأسف، احساس گناه و ناامیدی می‌شوند. مراحل سوگواری طبیعی و برای والدین سودمند است و در افراد مختلف باشخصیت‌های مختلف بسیار متفاوت است (هاو[3]، 2006؛ ون الدیک و همکاران، 2004). باید تأکید نمود این احساسات والدین گذرا است. پس از رفع شوک‌های اولیه، والدین تلاش می‌کنند اطلاعات بیش‌تری در مورد کم شنوایی به دست آورند و با کم­شنوایی فرزند به‌گونه‌ای کنار آیند (هینترمیر، 2006). تنها پس از پذیرش کامل کم شنوایی فرزند است که والدین به‌تدریج برای فرزندشان ارزش قائل می‌شوند، او را به خاطر خودش دوست دارند و تلاش می‌کنند زندگی خود را به‌گونه‌ای تغییر دهند که بتوانند نیازهای ویژه فرزندشان را برآورده کنند.

توانایی مادر در کنار آمدن با کم­شنوایی فرزند، زندگی کودک را به طرق مختلفی متأثر می‌کند. مادرانی که اعتماد و اطمینان بیش‌تری به خود دارند، فرزندشان در سال‌های بعد پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. برای این‌که کودک کم‌شنوا کودکی هنجاری را پشت سر بگذارد نیازمند آن است که والدینش موضوع کم شنوایی او را بپذیرند. درواقع به‌ندرت قوانینی قابل‌تعمیم به همه کودکان کم‌شنوا در مورد نوع آموزش، توان‌بخشی و غیره وجود دارد. نگرش والدین نسبت به فرزند کم‌شنوای خود اثرات مهمی بر پیشرفت تحصیلی آتی و رشد هیجانی و اجتماعی او دارد و کودک کم‌شنوا باید مانند کودکان شنوا با والدین خود تعامل داشته باشد و تجربیاتی مشابه کسب کند (آرام، موست و مایافیت[4]، 2006). ...

...


[1] DesGeorge, J

[2] Kurtzer-White, E., & Luterman, D

[3] Howe. D

[4] Aram, D., Most, T., & Mayafit, H

...


مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست (فصل دو پژوهش)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 51 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست (فصل دو پژوهش)

در 34 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه


کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

دوران نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی انسان دارد،در هر زمان مورد توجه دانشمندان،روانشناسان و نویسندگان آن عصر بوده است.روان شناسان مختلف این دوران را احساس گرایی،عاطفه پرستی،دوره بحران های سازنده و دوره فشارو طوفان نامیده اند( پروت،1383) .همه این اشارات و توجهات نشان دهنده اهمیتی است که این دوره از زندگی می تواند داشته باشد.همه این ویژگی ها باعث می شود که التهابات ،اضطراب ها و دگرگونی ها در نوجوان به وجود آید و جلوه های غیر معمول و به ظاهر غیر عادی در او ظاهر شود .طبیعی است که پدیدار شدن این حالت ها در نوجوان،رفتارهای ویژه ای را از سوی والدین و مربیان می طلبد.

با توجه به اینکه ایران کشوری جوان می باشد مخاطراتی مثل بحران هویت در نوجوانان، افزایش روزافزون بیکاری و سردرگمی در جوانان و عدم استقلال آنها می تواند قابل پیش بینی باشد. لذا در این بین غیر طبیعی نیست که به علت مشکلات فوق الذکر بنیاد و بنیان خانواده ها سست شده و محصولات ناخوشایندی چون خانه های کودکان و نوجوانان بی سرپرست پدید خواهد آمد. دراین مجتمع های شبانه روزی کودکان و نوجوانانی وجوددارند که شامل این طبقات می شوند: فرزندانی که والدین آنها به علل اعتیاد یا قاچاق مواد مخدر زندانی شده اند ، آنهایی که به علت مشکلات درون خانوادگی و فوت والدین و عدم صلاحیت والدین از منزل فرار کرده اند (احمدی، 1380).

در عصر حاضر، جامعه ما والبته بسیاری از جوامع دنیا با یک دشواری و معضل بزرگی به نام کودکان بدسرپرست ویا کودکان بی سرپرست روبرو هستند کودکان بدسرپرست واقعیت تلخ جامعه هستند که به دور از مهر و محبت وتربیت والدین قرارمی گیرند و همین دوری از مهر و محبت تأثیرات منفی زیادی روی آنها گذاشته است ، زیرا انسان وقتی یک گام در جهت رشد و شخصیت خود برمی دارد،نیازهایی از قبیل تعلق داشتن ونیاز به تحسین ومحبت دارد در حالی که کودکان بدسرپرست از این نیازها پاسخی دریافت نمی کنند و دچار بحران ها و آسیب هایی می شوند که به واسطه تزلزل در بنیان خانواده ها ایجاد شده و آن ها را قربانی خود ساخته است.

مطالعه پیشینه های موجود در مورد نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست و مقایسه آن با افراد عادی نشان می دهد رشد و رفتار افراد متاثر از نوع خانواده ای است که در آن زندگی می کنند.به علاوه نتایج نشان می دهد که نوجوانانی که در خانه های تک والدینی زندگی می کنند یا نوجوانانی که به فرزندی پذیرفته می شوند در معرض خطر بالاتری برای رفتار ها ی غیر انطباقی می باشند.مطالعات نشان می دهد که این پیامدهای منفی ناشی از شماری دلایل نظیر ماهیت رابطه فرد با سایر اعضای غیر خانواده اصلی خودش،چگونگی نظارت یا مراقبت رفتارهای فرد توسط والدین و عوامل موثر دیگری نظیر کیفیت رابطه با همسالان و مهارت های تفکر شناختی بین فردی است (کی پسلی، 1988؛ نقل از ولف، 2000). ...

...

پیشینه پژوهش

2-2-1 پژوهشهای داخلی

طبق پژوهش سهرابی (1369)، اختلال رفتاری،اضطراب و افسردگی بیش از سایر اختلالات رفتاری مطرح در بین نوجوانان محروم از والدین بوده است،همچنین اختلالات رفتاری دربین نوجوانان 13 ساله ،نسبت به سایر گروه های سنی (15، 16، 17)، شیوع بیشتری دارد .محرومیت از والدین برای کودکانی که در سنین پایین تری قرار دارند نسبت به کودکان بزرگ تر آسیب زاتر بوده است. لذا علی رغم کوچک سازی و تاکید بر مراکز شبه خانواده هنوز هم ما شاهد طیف های مختلف سنی ، تحصیلی و غیر تحصیلی اعم از شاغل و غیر شاغل و حتی دارای ملیت های مختلف در این مراکز هستیم.و تعاملات بین این طبقات می تواند باعث ناسازگاری و ناآرامی شود .

رستگاران (1372)، نشان داد روش هایی که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند در شکل گیری رشد دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت و رفتارآنها تاثیر فراوان و عمیقی دارد. الگوها و رفتارها ی نادرست والدینی و رفتارهای ناسالم ،میتواند منجر به ایجاد طرح واره های ناسازگار اولیه سخت و در نهایت بروز مشکلات رفتاری ، اختلالات هیجانی، اختلالات شخصیت و ...شود.

مطالعات مصلحی (1373)، نشان داد بین دو گروه دختران بی سرپرست و عادی ،در میزان آشفتگی فکری، افسردگی ،ناسازگاری های اجتماعی،سوء ظن و بدبینی،گوشه گیری،افکارعجیب و غریب و احساس عدم امنیت تفاوت معناداری وجود دارد،همچنین این پژوهش حاکی از آن است که برخی از دختران بی سرپرست احتمالا دچار اختلالات روانی از جمله اختلال شخصیت و رفتارو...هستند.

تیزهوش (1378)، در مطالعات خود نشان داد که مشکل نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست به واسطه وجود طیف وسیعی از اختلال های رفتاری، عاطفی، احساس طرد شدگی، خودکارآمدی و حرمت خود پایین مشکل جدی و قابل تامل است .

محمدی و حاجی علیزاده (1383) در مطالعه بر روی 40 دانش آموز پسر پایه دوم دبیرستان نشان دادند که نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار ناهنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی، به طور معناداری از سبک های مثبت حل مسئله کمتری استفاده می کنند. ...

...


مبانی و پیشینه نظری بهداشت و سلامت روانی

مبانی و پیشینه نظری بهداشت و سلامت روانی
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 38
فرمت فایل doc
حجم فایل 64 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
مبانی و پیشینه نظری بهداشت و سلامت روانی

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری بهداشت و سلامت روانی

در 59 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

بهداشت روان را می‌توان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمان‌های قدیم وجود داشته، بطوریکه بقراط در حدود 400 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد. تقریبا از سال 1930 یعنی بعد از تشکیل اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.

در سال 1930 اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها، مراکز درمان سرپائی, مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولی در 18 سال بعد یعنی در سال 1948 در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی درآمد بطوریکه سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود. در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار می‌گیرد. از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزء برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند.

در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمدبن زکریای رازی و بعد, ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می‌کردند، ولی بطور رسمی در سال 1336 برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل گردید. اگرچه از سال 1319 تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی, در کشور, موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور, مورد توجه قرار دارد.

2-2-مفهوم سلامت روان

فرهنگ روانپزشکی کمپل این اصطلاح را در احساس رضایت بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است‌)پورافکاری،‌ ۱۳۷۳‌) اما برای این اصطلاح از سوی صاحب نظران تعاریف متفاوتی ارائه شده است بطور مثال : کارل منینجر[1] ‌: سلامت روان را سازش فرد با جهان اطرافش با حد اکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر گردد، تعریف می کند. واستون[2]: رفتارهای عادی را که از سوی افراد عادی سر می زند را نشانه ای از سلامت روانی می داند. کینز برگ[3] ‌: سلامت روان را تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار و تفریح می داند. به نظر وی استعداد یافتن در ادامه کار، داشتن محیط خانوادگی خردسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است (میلانی فر،1370) سازمان بهداشت جهانی سلامت روان چنین تعریف می کند « سلامت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می‌گیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی روانی و جسمی بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست (حمزه گنجی، ۱۳۷۶) ...

...


[1] Carl Manager

[2] Vaston

[3] Keynes Berg

...

2-7- سلامت روان از دیدگاههای مختلف

2-7-1- از نظر آمار دانان

کسانی که با آمار سر و کار دارند برای تعریف افراد بهنجار از میانگین یا منحنی توضیع عمومی استفاده می‌کنند و افراد جامعه را با خصویات افراد میانگین مقایسه می‌کنند این روش جنبه آماری دارد و فاقد جنبه‌ی بالینی و درمانی است برابر این دیدگاه کسانی که از میانگین جامعه انحراف دارند از بهداشت روانی بهرمند نمی باشند ( احمدوند،‌ ۱۳۸۲).


2-7-2- از نظر پزشکان

پزشکان سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می کنند. این استدلال در مورد برخی از بیماریهای جسمی نظیر بیماریهای عفونی ممکن است صدق کند ولی در مورد بیماریهای روانی قابل تعمیم نیست (میلانی‌فر،1370).

2-7-3- روانپزشکان

اکثر روانپزشکان توانایی سازش با محیط، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقی در مواجهه با محدودیتهای و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی در خانواده و اجتماع و به اصطلاح سازش با محیط است (احمدوند، ۱۳۸۲)
روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که بین رفتار و کنترل او در برخورد با مشکلات اجتماعی تعادلی وجود داشته باشد. انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم تلقی می شود. برابر این نگرش سیستمی عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و برعکس از آن اثر می پذیرد. از این رو در بهداشت روانی آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده های است که در اطراف انسان وجود دارد و بر کل سیستم او تأثیر می گذارند و یا از آن متأثر می شوند ( میلانی فر، ۱۳۷۰) ...

...


مبانی و پیشینه نظری تکانشگری

مبانی و پیشینه نظری تکانشگری (فصل دو)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی و پیشینه نظری تکانشگری

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری تکانشگری:

خصوصیات شخصیتی می توانند نقش مهمی در توزیع تفاوت های فردی موثر در اختلالات متعدد را بازی کنند. یکی از خصیصه های شخصیتی که هم در جامعه بهنجار و هم در سطح بالینی می تواند مورد توجه قرار گیرد، تکانشگری[1] است. رفتار های تکانشی جزء مهمی از رفتارهای روزانه ما هستند. این رفتارها که به آن ها، رفتارهای مخاطره آمیز یا مخاطره جویانه هم گفته می شود، طیف وسیعی از اعمالی را شامل می شود که روی آنها تامل کمتری صورت گرفته، به صورت نابالغ بروز می یابند، از خطر پذیری بالایی برخوردارند و در بسیاری از موارد در نهایت با وجود پاداش های آنی، عواقب نامناسبی را به همراه دارند ( مکری،1387). به عبارتی منظور از تکانشگری، "عمل بدون تفکر" و "عمل بدون ارزیابی پیامدها" است (اتلت[2] ، 2007).

تکانشگری و رفتار تکانشی دارای سه ویژگی اساسی است که آن را از اصطلاحات مشابهی مانند بیش واکنشی[3] جدا می کند. این رفتارها شتاب زده، برنامه ریزی نشده[4]، بدون فکر و مستعد اشتباه[5] هستند؛ در حالی که در بیش واکنشی به جای تاکید بر سرعت بروز عکس العمل، تاکید بر شدت و زمانی است که عکس العمل رخ می دهد (سوان[6] و هولاندر[7]، 2002 به نقل از اختیاری، رضوان فرد، و مکری،1387). همچنین نوع رفتارهای تکانشی برخلاف رفتارهای اجباری[8] است که فرد بر وجود رفتار آگاهی دارد، و هدف از رفتار، نه کسب لذت، بلکه عموما دوری از یک اضطراب می باشد، همینطور متفاوت از رفتارهایی است که ناشی از نارسایی در داوری[9] و تصمیم گیری است که در آن فرد در مرحله قضاوت اختلال دارد (مولر[10] و همکاران، 2001).

فرایند تصمیم گیری یا برگزیدن یک گزینه از میان چندین گزینه، جهت مدیریت شرایط ایجاد شده، یکی از عالی ترین پردازش های شناختی به شمار می رود. تکانشگری، گونه ای ویژه از این فرایند می باشد، که به عنوان تصمیم گیری مخاطره آمیز[11] شناخته می شود. این تصمیم گیری در شرایطی پردازش می شود که شخص با گزینه هایی روبرو می گردد که انتخاب آن ها باری از سود وزیان را در حال یا آینده به دنبال دارد. تصمیم گیری مخاطره آمیز اهمیت بالایی در زندگی فردی و اجتماعی افراد داشته، و اختلال در آن هسته اصلی پدیده تکانشگری و رفتارهای تکانشی را به دنبال دارد. رفتارهای تکانشی که در برخی رویکردها رفتارهای مخاطره آمیز نیز خوانده می شوند، عملکردهایی هستند که اگر چه تا اندازه ای با آسیب یا زیان های احتمالی همراه هستند، اما امکان دست یابی به گونه های پاداش را نیز فراهم می آورند.

رفتار تکانشی به وسیله تعاریف دارای وجه اشتراک و گاهی هم، متناقض تشریح شده اند. برخی از این تعاریف شامل: رفتار بدون تفکر کافی؛ عمل به غریزه بدون مهار ایگو و عمل سریع ذهن بدون دور اندیشی و قضاوت هشیار می باشند. بنابراین تکانشگری می تواند نقطه عطف بسیاری از اختلالات و آسیب های اجتماعی مثل خشونت، قمار، بازی های بیمارگونه، سوء مصرف مواد، رفتارهای پرخطر جنسی و اختلالات شخصیت مرزی و ضد اجتماعی باشد. ...

...


[1].Impulsiveness

[2].Ettelt

[3].Over reaction

[4].Unplanned

[5].Error prone

[6].Swann

[7]. Holander

[8].Compulsive

[9].Judgement

[10].Moeller

[11] - Risky Dicision Making

...

پیشینه پژوهشی در خصوص ارتباط متغیرهای تاب آوری و تکانشگری

توانایی مقابله افراد در برابر شرایط سخت و دشوار یا لذات کوتاه مدت (تاب آوری) برای نیل به اهداف بلند مدت و دوری جستن از رفتارهایی که شرایط متعادل فعلی را نه تنها به شرایط بهتر تبدیل نمی کنند بلکه آن را متزلزل کرده و به مخاطره می اندازند. این بحث زمینه بررسی و تحقیق بسیاری از پژوهش های انجام شده در سه دهه اخیر را شکل داده است. تحقیقات نشان داده بسیاری از افرادی در محیط های پرخطر و شرایطی زندگی می کنند که آنها را در معرض خطرات مختلف جسمانی و روانشناختی قرار می دهد، با این حال به دلیل داشتن عوامل محافظتی مثل مجموعه ای از ویژگی های تاب آورانه در برابر شرایط استرس زا، توانسته اند این مشکلات را پشت سر بگذارند و کمتر آسیب دیده و حتی آسیب ناپذیر شوند. نتایج پژوهشی که در مورد ارتباط بین رفتارهای پر خطر نوجوانان و تاب آوری انجام شده نشان داده است که نوجوانان تاب آور به احتمال کمتری در رفتارهای پر خطر شرکت می کنند. به نظر دیویس بیکی[1] (1992) منابع حفاظتی و تاب آوری با خطرات و استرسورهایی که سلامتی را تحت تاثیر قرار می دهند تعامل متقابل دارند. ...

...


[1]. Davis .B.K


پیشینه و مبانی اختلال یادگیری (فصل دو پژوهش)

پیشینه و مبانی اختلال یادگیری (فصل دو پژوهش)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
پیشینه و مبانی اختلال یادگیری (فصل دو پژوهش)

فروشنده فایل

کد کاربری 25339
کاربر

پیشینه و مبانی اختلال یادگیری (فصل دو پژوهش)

در 21 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

اختلال یادگیری

اصطلاح اختلال یادگیری[1] را ساموئل کرک[2] در سال 1960 در انجمنی از والدین که در شهر نیویورک تشکیل شده بود پیشنهاد کرد (هالاهان، لوید،کافمن، ویس و مارتینز[3]، 2005؛ ترجمه علیزاده و همکاران، 1391). اختلالات یادگیری را دولت فدرال امریکا در سال 1977 چنین تعریف کرد: اختلالات یادگیری ویژه به معنای آن است که در یک یا چند فرآیند روانی و فکری اساسی فرد اختلال رخ دهد، به طوری که بر فهم و استفاده از زبان شفاهی و کتبی وی تاثیر بگذارد و در توانایی گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن و یا محاسبات ریاضی کودک اختلالی بوجود آورد و این اختلال معلول شرایطی نظیر نقایص ادراکی، ضربه مغزی، بدکاری جزئی در مغز، دیسلکسی و آفازیای رشدی است. این اصطلاح شامل کسانی که مشکل یادگیری شان معلول عواملی مانند نقص بینایی، نقص شنوایی، نقایص حرکتی، عقب ماندگی ذهنی، پریشانی عاطفی، نابهنجاری های محیطی، فرهنگی یا اقتصادی است، نمی گردد (هالاهان، لوید،کافمن، ویس و مارتینز، 2005؛ ترجمه علیزاده و همکاران، 1391).

اولین مقاله در مورد سندرمی با علایمی بسیار مشابه آنچه درحال حاضر به آن اختلال یادگیری غیرکلامی گفته می شود، به وسیله جوزف گرست من[4] نوشته شد (گرست من،1940). او این سندرم را که ابتدا به نام سندرم گرست من شناخته می شد، با مشکلاتی در جهت یابی، نوشتن و حساب معرفی کرد، اما تمرکز اصلی اش بر مسائل حسی ـ حرکتی و حرکتی ظریف بود. و بعد از آن جانسون و مایکل باست[5](1967)، اشاره قابل ملاحظه ای به اختلال یادگیری غیرکلامی کرده و به مشکلات مربوط به پردازش بینایی – فضایی[6](مکانی) و ادراک اجتماعی توجه ویژه داشتند. پیشرفت مهم بعدی در مورد اختلال یادگیری غیرکلامی حاصل فعالیت های رورک[7] و همکارانش است او مفهوم اختلال یادگیری غیرکلامی را زیر مجموعه ی اختلال یادگیری خاص به نشانگان رشدی از بدکاری نیمکره راست گسترش داد که بسیاری از اختلال های متفاوت دوران کودکی را توصیف می کند (زیدآبادی نژادی و همکاران،1392).

اختلال های یادگیری غیرکلامی، چهار نشانه ی اصلی دارند: 1. نارساییهای حرکتی که شامل ضعف هماهنگی، مشکلات تعادلی، مشکلات حرکتی برای نوشتن و حرکات ظریف هستند (مانند بستن بند کفش، لباس پوشیدن، بالا رفتن از جایی، خوردن)، 2. نارساییهای دیداری – فضایی – سازمانی[8] که در بردارنده یادآوری ضعیف دیداری، ضعف در تجسم[9]، ادراک های فضایی غلط و اختلال در کارکردهای اجرایی عصب شناختی[10] است (مانند تاکید زیاد بر جزئیات، ضعف در تشخیص رویدادهای نو، واکنش های قالبی، ضعف در درک و مقایسه ی ابعاد مانند طول، عرض، ارتفاع، رنگ، مشکل در درک زمان، مشکل در چیدن مکعب ها)، 3. مشکلات اجتماعی که به شکل ضعف در درک روابط غیرکلامی، مشکل در سازگاری با انتقال ها و موقعیت های جدید و نارسایی در تعامل های اجتماعی و قضاوت اجتماعی مشخص می شود (مانند ضعف در روابط و سازماندهی هیجان ها، ضعف در درک و تشخیص فاصله فیزیکی و روانی بین خود و دیگران، مشکل در تشخیص موقعیت ها، مشکل در درک و بازشناسی حالت چهره ی دیگران و یا ظرافت های موجود در لطیفه ها، احساس ترس و ناامنی، ساده لوحی، و مشکل در تنظیم ارتفاع صدا) و سرانجام، 4. نارسایی های حسی و وجود حساسیت در الگوهای حسی – دیداری، شنیداری، بسآوایی، چشایی و بویایی ( مانند مشکلات یکپارچگی حسی، واکنش نامتناسب به صداها، بدغذایی)، (فاس[11]، 1991: مولنار-کلامپر[12]، 2002: به نقل از علیزاده، 1389) ...


[1] - learning disorder

[2] - Samuel Kirk

[3] - Halahan,Lloyd,Weiss,Martinez & Kauffman

[4] - Gerstmann

[5] - Johnson & Myklebust

[6] - visual – sqatial processing

[7] - Rourke

[8] - visual-spatial-organiztional

[9] - image

[10] - neurocognitive executive functions

[11] - Foss

[12] - Molenaar-Klumper

...

مطالعه مقایسه ی گروهی از کودکان مبتلا به اختلال فراگیر رشد و گروه کودکان عادی، نشان داد که توانایی تکمیل دیداری اشکال تا حدی مسدود شده بود و زمانی که اشکال پیچیده شدند، این مشکل افزایش یافت (دویت[1] و همکاران، 2007).

در بررسی تفاوت های میان اختلال یادگیری غیرکلامی و سایر اختلالات یادگیری، رورک و هارنادک[2] در سال 1994 روایی افتراقی اصول شناسایی ویژگی های عصب روانشناختی اختلال یادگیری غیرکلامی را بررسی کردند، نتایج نشان داد که ویژگی های عصب شناختی یادگیری غیرکلامی شامل نقایصی در توانایی های دیداری – ادراکی – سازمانی، هماهنگی روانی حرکتی و مهارت های حرکتی – ادراکی – لمسی، 95 درصد از گروه اختلال یادگیری غیرکلامی را از گروه اختلال یادگیری کلامی و گروه کنترل متمایز کرد. با وجود شناسایی درخودماندگی با عملکرد بالا به عنوان اختلال نیمکره راست با نقایص بالقوه در توانایی های غیرکلامی، کلین و رورک در سال 1995 با استفاده از اختلال یادگیری غیرکلامی به عنوان یک الگوی عصب روانشناختی، توانستند تا افراد آسپرگر را از افراد درخودماندگی با عملکرد بالا متمایز کنند. آنها 19 فرد درخودمانده با عملکرد بالا را با 21 فرد اختلال آسپرگر بررسی کردند، نتایج نشان داد که گروه آسپرگر دارای هوشبهر کلامی بالاتر و هوشبهر عملی پایین تری بودند. اما هیچ تفاوت معنی داری در هوشبهر کلامی و عملی گروه درخودمانده با عملکرد بالا وجود نداشت. همچنین آنها تشابه بالایی در ویژگی های نیمرخ اختلال یادگیری غیرکلامی در افراد گروه آسپرگر پیدا کردند، در مقایسه فقط یک فرد از گروه درخودمانده با عملکرد بالا نیمرخ اختلال یادگیری غیرکلامی را نشان داد.

در این بررسی متخصصان یافتند که افراد با نشانگان آسپرگر در چند زمینه نقایص اختلال یادگیری غیرکلامی را داشتند که شامل نقص در مهارت های حرکتی ریز و درشت، یکپارچه سازی حرکتی – دیداری، ادراک دیداری – فضایی، تشکیل مفهوم غیرکلامی و حافظه دیداری است. ./..

...


[1]- deWit

[2] - Harnadek