دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
پیشینه پژوهش و مبانی نظری تعهد سازمانی (فصل دو)
در 32صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
...
تعهد سازمانی
سازمان ها برای اداره خود به کارکنان متخصص، کاردان، کارآمد و متعهد نیازمندند. عدم احساس تعلق کارکنان به سازمان و عدم دقت کافی برای انجام وظایفاز معضلات بزرگ دستگاه های اجرایی است. ترکخدمت، غیبت، تأخیر، عدم مشارکت و درگیری فعال نیروی کار و سطح پایین عملکرد نیروی انسانی از بارزترین نمونه های این معضلات به شمار می روند که با تأثیر نامطلوب خود بین نیروی انسانی و سازمان ها فاصله ایجاد م یکنند. برای رفع این مشکل، ارتقاء تعهد از بهترین راه هاست (شائمی و اصغری، 1389).
به اعتقاد آلن و میر، تعهد سازمانی یک ارتباط روانی بین کارمند و سازمان است که احتما ل خروج داوطلبانة وی از سازمان را کاهش می دهد ( (Allen & Meyer, 1993.
تعهد سازمانی عبارت از حالتی است که فرد، سازمانی را معرف خود بداند و آرزو کند در عضویت آن سازمان باقی بماند . به عبارت دیگر، تعهد سازمانی یک نگرش دربارة وفاداری کارکنان به سازمان و یک فرایند مستمر است که به واسطة مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه افراد به سازمان و موفقیت و رفاه سازمان را می رساند (Robbins, 2005).
پورتر و همکارانش (1974) تعهد سازمانی را پذیرش ارز شهای سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف کرده اند به اعتقاد آنها معیارهای اندازه گیری تعهد سازمانی شامل انگیزه بالا ، قبول سازمان و پذیرش اهداف آن،آمادگی برای تلاش فراوان وعلاقه مندی برای حفظ عضویت در سا زمان می باشد . چاتمن و اورایلی[1] (1986) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارز شهای یک سازمان ، به خاطر خود سازمان و دوری از ارز شهای ابزاری آن (وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر) تعریف کرده اند (حسینی و مهدی زاده اشرفی، 1388).
یکی از معمولی ترین شیوه های برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر م یگیرند. بر اساس این روش، فردی که به شدت به سازمان خود متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت فعال دارد، با آن در می آمیزد و از عضویت در سازمان خود لذت می برد (رضائیان، 1382).
پس به طور خلاصه وفاداری به ارز ش ها و اهداف سازمان، احساس تعلق و وابستگی به ماندن در سازمان را تعهد سازمانی می نامند. در تحقیقی که توسط می یر و آلن انجام گرفته است مشخص گردید که هر یک از تعاریف تعهد سازمانی حداقل به یکی از ابعاد سه گانه تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر اشاره می نمایند (Meyer and Allen,1991).
2-13) سیر تحول مفهوم تعهد سازمانی
2-13-1) دوره تاریخی اولیه: تعهد به عنوان شروط جانبی
این عصر بر اساس مفهوم سازی هوارد بکر[2] است که تعهد را با استفاده از آنچه تئوری شرطی جانبی نامیده می شود، تعریف کرد. این رویکرد یکی از اولین تلاش ها برای ارائه یک چارچوب مفهومی جامع در مورد مفهوم تعهد بود که چشم اندازی کامل را بر اساس رابطه فرد با سازمان ارائه می دهد. مطابق با این تئوری، کارکنان متعهد، متعهد هستند، چون سرمایه گذاری های کاملاً یا نیمه پنهان؛ یعنی "شروط جانبی"؛ دارند، که با باقی ماندن در یک سازمان معین ایجاد می شود. اصطلاح شروط جانبی توسط بکر در سال 1960 برای اشاره به انباشت سرمایه گذاری هایی مطرح شد که توسط فرد ارزش گذاری می شود و در صورتی که وی سازمان را ترک کند، از دست خواهد رفت (Cohen, 2007).
2-13-2) دوره تاریخی میانی: نگرش وابستگی روانشناختی
نگرش اصلی عصر دوم توسط پورتر و همکاران در سال 1974 مطرح شد. کانون توجه تعهد از شروط جانبی ملموس به وابستگی روانی که فرد باید به سازمان داشته باشد، جابه جا شد. رویکرد نگرشی مطرح شده توسط پورتر و همکارانش به این صورت تعریف شد: قدرت و شدت نسبی یکی بودن یک فرد با یک سازمان خاص و درگیری و مشارکت در آن. بدین ترتیب تعهد توسط سه عامل مرتبط توصیف شد: 1- اعتقاد قوی به اهداف و ارزش های سازمان و قبول آن ها، 2- تمایل به صرف تلاش قابل توجه به خاطر سازمان، 3- میل قوی به حفظ عضویت در سازمان ... (Cohen, 2007)
2
[1] Chatman and Oraily
[2] Howard Becker,1960...
...
منابع:
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 91 |
پیشینه پژوهش اختلالات خلقی (فصل دوم)
اطلاعات اصلی فایل:
فایل ورد
منبع نویسی درون متنی : دارد به شیوه APA
منابع پایانی : ندارد
مطالب :
اختلالات خلقی
مقدمه:
تاریخچه:
طبقهبندی بر اساس سیر بیماری، اختلالات یک قطبی و دوقطبی
همهگیر شناسی اختلالهای خلقی
جدول:میزان شیوع بعضی از اختلالات خلقی DSM- TV-TR در تمام طول زندگی
جنس:
سن:
نژاد:
عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی
وضع تأهل
تاریخچه خانوادگی:
تجارب دوران کودکی
جدول: عوامل خطر برای اختلال دو قطبی I و اختلال افسردگی اساسی
دورههای خلق
دوره افسردگی:
جدول: معیارهای دوره افسردگی اساسی بر اساس DSM IV-TR
دوره مانیا:
جدول: معیارهای دوره مانیا بر اساس DSM IV-TR
اختلال در علائم نباتی:
دوره آمیخته:
جدول: معیارهای دوره آمیخته بر اساس DSM IV-TR
دوره هپیومانیا:
جدول: معیارهای دوره هیپومانیا بر اساس DSM IV- TR
اختلالات دو قطبی:
انواع اختلال دو قطبی:
اختلال دو قطبی I
علایم و اختلالات همراه:
سیر و پیشآگاهی:
الگوی خانوادگی:
تشخیص افتراقی:
اختلال دو قطبیII:
جدول: ملاکهای تشخیص DSM IV-TR برای اختلال دو قطبی II
علایم و اختلالات همراه:
الگوی خانواده:
سیر و پیشآگهی:
تشخیص افتراقی:
اختلال خلق ادواری
جدول: ملاکهای تشخیص DSM IV-TR برای اختلال خلق ادواری
علایم و اختلالات همراه:
سیر و پیشآگهی
الگوی خانوادگی:
تشخیص افتراقی
اختلال دو قطبی که به گونهای دیگر مشخص نشده است. N.O.S
سببشناسی
مدل استرس ـ آسیبپذیری بیماری دو قطبی:
عوامل زیستشناختی
ـ آمینهای بیوژنیک
- نظم عصبی ـ غددی
- تصویرگیری از مغز
- علل ژنتیک
-مطالعات خانوادگی
مطالعات دوقلویی:
مطالعات فرزند خواندگی:
مطالعات کروموزومی
عوامل روانی ـ اجتماعی
رویدادهای زندگی و استرس محیطی
خانواده و تجارب اوایل زندگی
عوامل شخصیتی:
اثرات بیماری جسمی:
عوامل روانپویشی در مانیا:
مدل تقویتی
مدل مهارت اجتماعی
تئوری شناختی
درمان:
درمان دارویی:
اختلال دو قطبی I:
ضد تشنجها
کاربامازپین
والپروئیت
بنزو دیازپینها
درمان با الکتروشوک ECT
درمان دارویی افسردگی دو قطبی
داروهای ضد جنون
لیتیوم
داروهای ضد صرع:
درمان با الکتروشوک
اختلال دو قطبی II:
اختلال خقق ادواری
درمان های روانی – اجتماعی
رواندرمانی
طبقهبندی درمانهای روانشناختی
گروه درمانی
تعریف گروه:
تاریخچه رواندرمانی گروهی:
عوامل درمانی در گروه درمانی:
ساختار و سازمان گروه:1
1ـ هدف
2ـ انتخاب اعضا:
3ـ ترکیب گروه:
جدول: مقایسه گروه های بیماران سرپایی و بستری
4ـ حجم گروه:
5ـ تعداد و طول جلسات
6ـ مکان ملاقاتهای گروه:
7ـ آرایش گروه:
8 ـ طول گروه:
9ـ گروههای باز یا گروههای بسته:
10ـ نقش درمانگر به عنوان گروه:
ت11ـ کمک درمانگر
آماده سازی :
مراحل رشد و تکامل گروه
1ـ مرحلهی آمیزش (آغازین)
2ـ مرحله انتقال
3ـ مرحله کار
4- مرحله اختتام
رویکرد های گروه درمانی
==========================
بخشی از متن:
اختلالات خلقی[1]
مقدمه:
خلق بر طبق تعریف عبارت است از احساس هیجانی نافذی که درک و نگرش فرد نسبت به خود، دیگران، و در کل نسبت به محیط را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد (کاپلان و سادوک، 1385).
خلق ممکن است طبیعی، بالا یا پایین باشد. شخص طبیعی طیف وسیعی از خلقها را تجربه میکند و به همان نسبت مجموعهای از تجلیات عاطفی نیز دارد. شخص عادی قادر به کنترل اخلاق و عواطف خود است. اختلالات خلقی حالات بالینی هستند که با اختلال خلق، فقدان احساس کنترل بر خلق، و تجربه ذهنی ناراحتی شدید همراه هستند. ( کاپلان و سادوک، 1379).
اختلالات خلقی به دلیل این که یکی از خصوصیات اساسی آنها غیر عادی بودن خلق است به این نام مشهور شدهاند. امروزه این اصطلاح محدود به اختلالاتی است که به شکل افسردگی یا نشئه ظاهر میشوند (گلدر و همکاران، 1382) ...
...
[1] - Mood Disorders
...
عوامل روانپویشی در مانیا:
کارل آبراهام[1] دوره مانیک را به عنوان دفاعی بر علیه افسردگی زمنیهای میداند به اعتقاد وی دوره ماینا است بازتاب ناتوانی در تحمل مصائب دوران کودکی نظیر از دست دادن والدین باشد. دوره مانیک، راهی است برای رهایی از چنگ سوپر خشن و جایگزین رضایتمندی از خود به جای خودملامتگری است (کاپلان، 2003؛ به نقل از بهرامی و نیکیار، 1384).
برترام لوین[2] معتقد است الگوی بیماران مانیک به وسیله سائقهای لذتبخش نظیر مسائل جنسی و یا سائقهای ترسناک نظیر پرخاشگری مضمحل میشود (همان منبع).
ملانی کلاین[3] مانیا را یک واکنش دفاعی به افسردگی میداند او معتقد است دفاعهای مانیک هم برای کنترل و غلبه بر موضوعات ناخوشایند خطرناک و هم نگهداری موضوعات خوب دوست داشتنی لازم است. این دفاعها شامل همهتوانی[4]، انکار[5]، آرمانی سازی[6] و تحقیر[7] میباشد (کاپلان، 2000؛ به نقل از بهرامی و نیکیار، 1384).
مکانیسم همهتوانی در خدمت انکار نیاز فرد به شیئی خوب و اعتال فرد در جهت احساس خودکفایی و احساس خود بزرگبینی و در نتیجه کمک به احساس در امان بودن و محافظت از تهدید آسیبرسانهای داخلی میباشد آرمانیسازی و انکار با همدیگر سبب میشوند که فرد خود و دیگران را ایدهآل قرار بدهد و هر گونه امکان تخریب و یا پرخاشگری در روابط را انکار کند. البته آرمانیسازی ممکن است سریعاً به تخمیر تبدیل شود که آنهم به نوعی در ارتباط با مکانیسم انکار است. (به نقل از نیکجو، 1377)
ژاکوبسون[8]، مانیا را بعنوان تغییر، سوپرایگو دیگر آزار از شکل سوپرآیگو تنبیهگر و زجر دهنده به شیئی بخشنده و دوست دارند. و کاملاً ایده آل ذهن فر مانیک فرافکن میشود و بسیار مانکی با آنها روابط ایدهالی بر قرار نموده و آنها را مبری از هر گونه مشخصات منفی مثل خشم و نفرت میداند (به نقل از نیکجو، 1377).
[1] - Abraham
[2] - Lwwin
[3] - Klein
[4] - omnipotence
[5] - denial
[6] - Idealization
[7] - Contempt
[8] - Jacobson
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
پیشینه پژوهش و مبانی نظری تعارضات زناشویی (فصل دو)
در48صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
...
تعارضات زناشویی
حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک متأسفانه برخی افراد سر هر موضوع و یا اتفاقی که از طرف فرد مقابلشان صورت می گیرد، پیشداوری و یا قضاوت زود هنگام میکنند که در زندگی آنها تأثیر منفی میگذارد. همه ما در زندگی کم و بیش شاهد مشاجره بین پدر و مادر بوده ایم و یا خود به عنوان والدین گاهی با همسرمان مشاجره کرده ایم. حتماً شنیده اید که قدیمی ها می گفتند دعوا، نمک زندگی است. شاید منظور آن ها این بوده است که هیچ زندگی بدون دعوا نمی شود. اما موضوع این است که اگر این دعواها یا تعارضات در زندگی مشترک حل نشود، دیگر نه نمک زندگی بلکه سمی مهلک خواهد بود که اساس آن را به خطر خواهد انداخت. از این رو حل این تعارضات که مایه اصلی اختلاف در زندگی مشترک است، هم و غم مشاوران و کارشناسان خانواده می باشد و هرچه در این زمینه تلاش شود باز کم است. خوشبختانه با پیشرفت علم مشاوره و آشنایی نسبی مردم با مشاوره ها، استفاده از تکنیک های مختلف برای حل مشکلات زناشویی رواج پیدا کرده است. کتاب های زیادی در این زمینه چاپ می شود و الگوهای مختلفی برای کمک به زوج ها ارائه می شود.
برونفن برنر[1](1994) در نظریه نظام های بوم شناختی پاسخ های اعضای خانواده را درپیوند با هم می داند. او شخص را به صورتی در نظر می گیرد که در یک نظام پیچیده از روابط رشد می کند، به طوری که چندین سطح از محیط اطراف بر او اثر می گذارند. در این الگوتعاملات رفتاری میان همسران ، یکی از عوامل تأثیر گذار بر رشد روانی کودکان به شمار می رود. تعارض بین والدین ، یکی از مشکلاتی است که کودکان سراسر دنیا با آن مواجهه هستند وتقریباً همه کودکان حدی از تعارض بین والدین را تجربه و آن را به عنوان منبع تنیدگی معرفی می کنند(کامینگز،کوروس وپاپ[2]،2007). زمانی که رابطه زناشویی والدین صمیمی باشد ، فرزندان خود را بیشتر تشویق وتحسین می کنند و کمتر از آنها ایراد می گیرند و یا آنها را سرزنش می کنند . در مقابل، وقتی که زندگی زناشویی تنش زا وخصمانه است، والدین به احتمال بیشتری به فرزندان ابراز خشم ، انتقاد وتنبیه می کنند(ارل وبورمن[3] ،1995 ؛هاروادو کانگر[4] ،1997). تعارض زناشویی، با تأثیر بر روحیات وخلق وخوی کودک موجب تنش ومشکلات رفتاری وعاطفی برای کودکان است وهم با اثرگذاری بر رضایت از زندگی زناشویی پدر ومادر ، به صورت غیر مستقیم موجب اختلال در تعامل والد– کودک و فرزند پروری خواهد بود. چنانچه زن وشوهر نتوانند یک الگوی ارتباطی سالم را در تعاملات خود بکار گیرند ، روابط آنها در تعامل با دیگر اعضای خانواده نیز دچار بحران می شود(فورز[5] ،1998). براساس مطالعه برنان[6] (1990)، در کنشهای متقابل تعارضات خانوادگی، به طور معمول چند الگوی رفتاری مختلف نظیر مقابله منفی ومقابله منفی توأم با خشنوت بروز می کند.
مطالعات نشان داده اند کودکانی که پدر و مادر آنها مرتب با یکدیگر در تعارض هستند اغلب مشکلات رفتاری جدی نظیر عدم اطاعت ، پرخاشگری ، اضطراب وگوشه گیری (امری[7] ،1999،دیویس وکامینگز،1994،کاتز وگاتمن[8] ،1993) و اختلال در کنش های شناختی ، اجتماعی( مانند احساس بی کفایتی)، افت تحصیلی، روانشناختی ومسایل بهداشتی( الیس وگاربر[9] ،2000، دیویس وکامینگز،1994، ماتیسون فورنس[10] ،1995) دارند. حتی کودکان نوپا به عواطف منفی وخصمانه در خانه با اضطراب ، اندوه آشکار وخشم پاسخ می دهند ، چه آنها که خود درگیر این مسائل باشند یا نباشند(کامینگز، زان وکسلر ورادک یارو[11] ،1981؛ کامینگز ، کوروس وپاپ ،2007 ) نشان دادند که کشمکش های زناشویی به عنوان یک عامل استرس زا می تواند با کاهش احساس ایمنی هیجانی کودک به مشکلات سازگاری او بی انجامد.
سطح بالای تعارض والدین احساس امنیت وایمنی را در کودکان دچار اشکال می کند . این کودکان مرتب دچار این بیم هستند که ثبات فضای خانواده بر هم خورد ومورد خشم والدین قرار گیرند. با مشاهده تعارض ودرگیری های شدید والدین این کودکان روش اداره کردن عواطف منفی را یاد نخواهند گرفت ورفتار والدین الگویی برای برون ریزی عواطف منفی وپرخاشگری خواهد بود( کمپل[12] ،2001).
ازدیدگاه دیگری ارتباط بین تعارضات زناشویی ومشکلات کودکان یک ارتباط دو سویه است بدین صورت که کودکان دشوار که رفتار انعطف ناپذیر ، بهانه گیر وسختی دارند خود موجب بالا رفتن تعارض برای والدین خواهند بود و تعارض های والدین هم رفتار کودک را تشدید می کند . والدین در برابر کودکان سخت بیشتر احساس بی کفایتی دارند و مایل هستند بهتر بتوانند رفتارهای انضباطی اعمال کنند وگاهی این عمل منجر به بالا رفتن درگیری بین خود آنها می شود (کمپل ،2001).
بنا به نظریه سیستمی، سطح اضطراب جاری، شیوه های برخورد با اضطراب، و شدت استرسورهای جاری، یا وقایع التهاب زا، که تشدید کننده اضطراب و فرآیندهای آن در سیستم خانواده گسترده است، عوامل اصلی تعیین کننده زمان، شدت و تداوم تعارض زناشویی است (ثنایی، 1378ب). باید توجه داشت که همیشه احتمال برخورد و اصطحکاک در سیستم وجود دارد، لذا این سیستم باید خود را برای ایجاد تغییرات بافتی مورد نیاز آماده کند (مینوچین و فیمشن، ترجمه بهاری و سیا، 1381). به عبارت دیگر، وجود یا عدم تعارض نیست که کیفیت ازدواج را تعیین می کند، بلکه چگونگی مقابله با شرایط تعارضی است که کیفیت رابطه را تعیین می کند (وود، 1997).
[1] - Bronfenbrenner
[2] - Kouros & Popp
[3] - Erel & Burman
[4] - Harold & Conger
[5] - Fawerz
[6] - Bernon
[7] - Emery
[8] - Katz & Gattman
[9] - Ellis & Garber
[10] - Mattison & Forness
[11] - Radke- Yarrow
[12] - Campbell...
...
-11-2 پژوهش های خارجی
در دهه های 80 و90 محققین موضوع رضایت زناشویی را با تأکید بیشتر بر جنبه هایی از تعاملات زناشویی که کمتر محسوس وقابل مشاهده است ادامه دادند ( شامل تفسیررفتارهای متقابل، هیجانات تجربه شده ، پاسخ های فیزیولوژیکی به تعاملات). همچنین الگوهای کلی تعاملات زوجین وابعاد اجتماعی آنان نادیده گرفته شده بود و به خشنوت های زناشویی توجه بیشتری شد( برادبری ودیگران،2000).
تحقیقاتی که بر روی تغییرات فیزیولوژیک مربوط به روابط زناشویی انجام شده اهمیت زیادی دارد . این یافته ها نشان می دهد که تغییرات فیزیولوژیک با بروز عواطف ارتباط مستقیم دارند، تامسون وگیلبرت[1] (1998) دریافتند که همزمانی وتشابه در سیستم فیزیولوژیک در بین زوج های رضایتمند بیش از زوج های ناراضی است . بعضی مطالعات که درباره ی اثرات فرزندان بر رضایت زناشویی انجام شده مشخص کرده اند که فرزندان تأثیرات متناقضی بر کیفیت روابط زوجین می گذارند( وایت و لیلارد[2] ،1991).
بعضی مطالعات اولیه درباره زوجین هر دو شاغل نشان داده اند که تغییر ساختار خانواده به وسیله شاغل شدن هر دو عضو به تعارض بیشتر وشادی کمترو مبهم شدن نقشهای جنسیتی[3] منجر می شود( اکسلسون[4] ،1963).
مطالعات انجام شده نشان می دهد که صمیمیت وگفتگو برای اکثر روابط یکی از مهمترین منابع رضایت یا عدم رضایت محسوب می شود، معمولاً زوجهای پریشان مهارت های ارتباطی کمتری را نسبت به زوجهای غیر پریشان نشان می دهند ودید خوبی نسبت به ارتباطشان ندارند (بری وجوری لس،1995).
پژوهش نشان داده است زنانی که انتظار دارند توسط همسرانشان طرد شوند رفتارهای را انجام می دهندکه پیش بینی می کنند احساسات منفی را در همسرانشان به وجود می آورند(مک نالتی و کارنی، 2004).
انواع تعارضات کاری وخانوادگی وجود دارد . آنها شامل تنیدگی شغلی ، بارکاری زیاد ، تعارض نقش ونیز مشکلات مربوط به مراقبت از کودک ، نگهداری از بزرگسالان ومسائل مربوط به تعادل بین شغل ، خانواده ونیازهای شخصی می باشد . در نهایت فشارهای روانی دارای کیفیت واگیر است و به جنبه های دیگر زندگی فرد نیز سرایت می کند(بری وجوری لس،1995).
گرین هاوس وهمکاران (1989) تعارض های مبتنی بر زمان و رفشار روانی را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که زنان ومردان سطوح مشابهی از تعارض ها ی مبتنی بر فشار روانی را به شیوه های مختلف تجربه می کنند برنامه های کاری برای مردان و نه برای زنان با تعارض های مبتنی بر فشار روانی همراه هستند . زنان سطوح بالای از تعارض کار ، خانواده را هنگامی که به شدت درگیر کار خود هستند تجربه می کنند و تجربه این تعارض به مراتب کمتر خواهد بود ، هنگامی که همسران برجستگی های بارزی از خود درکارشان نشان می دهند. این برای مردان برعکس خواهد بود. تعارض های کار وخانواده برای مردان به اشتغالات حرفه ای آنان ارتباط ندارد در حالی که در درگیری های شغلی کاملاً با تعارض های کاری و خانوادگی مرتبط است .
[1]- Thomsen & Gilbert
[2] - Waite & Liilard
[3] - Gender rols
[4] - Axelson
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مبانی نظری و پیشنه پزوهش تعارضات زناشویی (فصل دو)
در 37صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
...
تعارضات زناشویی
تعارض عبارت است از عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر، ناسازگاری و نظرات و اهداف و رفتاری که در جهت مخالفت با دیگری صورت میگیرد و همچنین ستیزهای بین افراد در اثر منافع ناهمسو و اختلاف اهداف و ادراکات مختلف به وجود می آید (رابینز[1]، 1998، کبیری، 1384). کنش و واکنش دو فرد که قادر نیستند منظورخود را تفهیم نمایند، تعارض یا تنازع نامیده میشود (وایل[2]، 2004). وجود تعارض زناشویی ناشی از واکنش نسبت به تفاوت های فردی است و گاهی اوقات، آن قدر شدت می یابد که احساس خشم، خشونت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط زوجین حاکم می شود و به شکل حالات تخریب گر و ویران گر بروز می کند (یونگ و لانگ، 1998).
از دیدگاه کاهن[3] (1996) و به نقل از مارکمن[4] (1998) هرجا عدم توافق، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد تعارض به وجود میآید. فاورز و السون[5] (1997) نیز زوجین متعارض را ناراضی از عادات و شخصیت همسر و دارای مشکل ارتباطی در حوزههای گوناگون میدانند .از نظر گلاسر[6] (2000؛ به نقل از قربانی، 1384) تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خود محوری، اختلاف در خواسته ها، طرحواره های رفتاری و رفتار غیر مسؤولانه نسبت به ارتباطات زناشویی و ازدواج است (شارف[7]، 1996، گلاسر، 2000، فرحبخش، 1383).
در ارتباط بین افراد، تعارض وقتی بروز میکند که فرد بین اهداف، نیازها، یا امیال شخصی خودش و اهداف، نیازها و امیال شخصی طرف مقابلش ناهمسازی و ناهمخوانی میبیند (پریوت و روبین[8] ، 1997؛ به نقل از وانگ[9] ، 2006).
از دیدگاه سکستون[10] (1996؛ قربانی، 1384) تعارض هنگامی رخ می دهد که چیزی، رضایت را برای شخص فراهم کرده، در حالی که همان چیز، برای دیگری محرومیت را به دنبال آورد. رایس[11] (2003)، دو نوع تعارض در روابط زناشویی مطرح می کند: تعارض سازنده و تعارض مخرب. در تعارض سازنده تمرکز بر حل مسأله بوده و در آن نزدیکی، احترام مثبت و اعتماد به یکدیگر وجود دارد و هیجان منفی کمتری بین زوجین وجود دارد. در تعارض مخرب زوجین، " خود " همدیگر را به جای مسأله مورد حمله قرار می دهند. در این تعارض از طریق سرزنش و انتقاد، هر یک سعی دارند دیگری را تحت نفوذ خود درآورده و اظهار نظرهای بسیار منفی علیه یکدیگر به کار می برند که در این حالت ارتباط درستی بین آن ها برقرار نمی شود. در این نوع ارتباط بحث و مجادله های بیهوده و مخرب، بی اعتمادی، بی احترامی، توهین، خصومت، دشمنی و دشنام مشاهده می گردد. بنابراین می توان گفت تعارض زناشویی عبارت است از نوعی ارتباط زناشویی که در آن رفتار های خصومت آمیز مثل توهین، سرزنش، انتقاد و حمله فیزیکی وجود دارد و زوجین در آن نسبت به یکدیگر احساس کینه، نفرت و خشم داشته و هر یک عقیده دارند که "همسرش انسان نامطلوب و ناسازگاری است که موجب رنجش و عذاب او می گردد" (فرحبخش، 1383). از لحاظ روانی، اکثر افراد وجود تعارض در روابط زناشویی را بی نهایت تنش زا تجربه می کنند (هالفورد[12]، 2001). پژوهش ها نشان میدهد زوجین متعارض کمترین میزان رضایت مندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان میدهند (فاورز و السون، 1997). تعارض زناشویی با پدیده خشونت نیز مرتبط است. خشونت فیزیکی در بین حدود 30 درصد از زوجین در ایالات متحده اتفاق می افتد و منجر به صدمات جسمی در 10 درصد از زوجین می شود (فینچام، 2003).
بطور کلی تعارض در هر رابطه نزدیکی، اجتناب ناپذیر است. بعضی از زوجین تعارض خود را به شکل باز و مستقیم و بعضی دیگر تعارض شان را انکار و سرکوب می کنند و به شکل پنهانی بروز می دهند. تعارض به طور طبیعی در تمام زمینههای شغلی، تحصیلی، خانوادگی، ازدواج و در سطح فردی و جمعی روی میدهد. روابط خانوادگی فشردهترین موقعیت برای تعارضات بین فردی است. روابط عاطفی و عاشقانه زمینه را برای محک زدن جدی مهارتهای آموخته شده برای زندگی مهیا میکنند. به طورکلی، طراوت و سلامت خانواده تا اندازهای به میزان تعارض در خانواده و نوع تعارضی که تجربه میکنند، بستگی دارد. تعارض می تواند به رشد رابطه کمک کند و یا به آن آسیب برساند، این امر بسته به این است که تعارض چگونه حل و فصل شود. تعارض بین اعضای خانواده به وحدت و یگانگی آن خانواده لطمه می زند. شدت تعارض موجب بروز نفاق، پرخاشگری و ستیزه جویی و سرانجام اضمحلال و زوال خانواده می گردد، تعارضات در خانواده اغلب منجر به استرس میشود، میتواند پیش بینی کننده شروع افسردگی، اضطراب و بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی باشد (اورهوسلر و آدامز[13]، 1997).
2-2-1-3- عوامل تعارض
رفتار فردی: خصوصیات رفتاری، اخلاقی و نظام های ارزشی افراد. عواملی ازقبیل تحصیلات، سابقه کار، تجربه و آموزش، هر فرد را به صورت یک شخصیت یا مجموعه ای خاص از دیگران جدا می کند. عدم درک این خصوصیات ازسوی دیگران میتواند موجب کشمکش و بروز تعارض شود.
ساختاری: عدم توافق بر روی ساختارها، اهداف، معیارهای عملکرد، شیوه های تصمیم گیری، قوانین ومقررات و غیره.
[1] . Robbins
[2] . Vial
[3] . kahen
[4] . markman
[5] . faverz & elson
[6] . Glaser
[7] . Sharf
[8] . Peryut & rubbin
[9] . Vang
[10] . Sexton
[11] . Rice
[12] . Halford
[13] . Ourhusler & Adams...
...
منابع فارسی
ادبی، حسین (1379). تئوری رشد خانواده. تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا.
استوار، فرامرز (1382). بررسی رابطه بین سبک دلبستگی و روابط جنسی فرا زناشویی در بین زنان بازداشت شده در مرکز مبارزه با مفاسد اجتماعی شهر تهران. خانواده پژوهی، سال 4، شماره 14، ص 143-133.
اسلامی نسب، علی (1386). مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاوره زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت معلم.
اعزازی، شهلا (1382). جامعه شناسی خانواده، با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
اقلیما، مصطفی (1391). طبقات اجتماعی و شیوه های حل مسأله در بین زوجین خانواده های ساکن شیراز. مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره دوم، شماره 1، ص 33-19.
باقرپور، علی و کماچالی، مجید (1384). زنان و تحولات ساختاری خانواده در عصر جهانی شدن. پژوهش زنان، دوره 2، شماره 2، ص 166-153.
براتی، طاهره (1385). تأثیرات تعارضات زناشویی بر روابط متقابل زن و شوهر، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه آزاد رودهن.
بردبار، علی (1386). سوء مصرف مواد و خشونت خانوادگی. مجله اصلاح و تربیت، جلد هفتم، شماره 84، ص 25.
بوژمهرانی، ابراهیم (1389). رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی در زنان دارای خیانت زناشویی. فصلنامه زن و جامعه، سال 2، شماره 1، ص 36-21.
بیابان گرد، اسماعیل (1382). روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان. تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
بین، روبرت و کلمز، هریس (2005). روشهای تقویت عزت نفس نوجوانان. ترجمه: علیپور (1386). مشهد: به نشر.
ثنایی، باقر و همکاران (1387). مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. تهران: انتشارات بعثت.
جلالی طهرانی، محمدمحسن (1382). بهداشت روانی. جزوه کلاسی، دانشگاه فردوسی مشهد.
جنایی، احمد (1380). بررسی رابطه تعاملات درون خانواده با سلامت روان دانش آموزان پایه سوم راهنمایی، پایان نامه کارشناسی ارشد.
چلبی، مسعود و رسول زاده اقدم، صمد (1381). آثار نظم و تضاد خانواده بر خشونت علیه کودکان. مجله جامعه شناسی ایران، دوره چهارم، شماره 2، ص 54-26...
...
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
پیشینه پژوهش و مبانی نظری تفکر انتقادی (فصل دو)
در 32صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
...
تعریف تفکر انتقادی:
مربیان بزرگ تفکر را مبنا و اساس تعلیم و تربیت قرار میدهند و رشد قوهی تفکر را هدف عمدهی مؤسسات تربیتی تلقی میکنند. ( شریعتمداری، 1382). آغاز تفکر هنگامی است که انسان با سؤال، مسأله یا موقعیت نامعینی روبهرو میشود. تفکر زیربنا و اساس تربیت و محور اساسی علم و فلسفه است ( سلیمانپور، 1383). تفکر دارای شیوههای گوناگونی است که یکی از آنها، «تفکر انتقادی[1]» است.
یونیسف (2003) در آخرین تقسیمبندی خود، مهارت تصمیمگیری و تفکر انتقادی را یکی از مهارتهای زندگی برشمرده است. در جهان امروز هر انسانی برای درست زیستن نیازمند فراگیری درست فکر کردن میباشد. تفکر انتقادی در واقع به نقد و تحلیل کشیدن تأثیرات رسانهها و همسالان، تحلیل نگرشها، ارزشها، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تأثیرگذار بر آنها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی است. (کردنوقایی و پاشا شریفی ، 1384).
مایرز[2]، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و اظهار نشده در بحثهای دیگران، نداشتن هیجان عاطفی هنگام روبهرو شدن با مسأله یا تعادل تعریف کردهاند. (یعقوبی و معروفی، 1389). لیپمن[3]، تفکر انتقادی را شامل تجدیدنظر و بازسازی و بررسی دقیق افکار میداند و همچنین، تفکر انتقادی را تفکری ماهرانه و مسؤلیتپذیری میداند که قضاوت صحیح را تسهیل میسازد؛ چون بر ملاکها تأکید دارد، خودتصحیح کننده است و به موضوعها حساس است. ( همان). از این رو میتوان گفت، پرورش شیوههای متفاوت تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، یکی از اهداف اساسی نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود.
ماهیت تفکر انتقادی
ماهیت تفکر انتقادی چیست؟ علیرغم اجماع متخصصین و دانشمندان دربارهی اهمیت توجه به تفکر انتقادی و پرورش آن، دربارهی تعریف و ماهیت تفکر انتقادی، آراء متنوعی ارائه شده است. ( وَسیک[4]، 2009؛ جانسن[5]، 2007؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، 1389). یکی از علل آن است که تفکر انتقادی مفهومی پیچیده است و دارای فعالیت و فرآیند ذهنی پیچیدهای نیز میباشد. بنابراین، توصیف و اندازهگیری آن به راحتی امکانپذیر نیست (اطهری و همکاران، 1388) و دلیل دیگر این که، هر محقق با توجه به فهم فردی و نیازهای پژوهش خویش به تعریف آن پرداخته است. ( باتینه و الازی[6]، 2009؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، 1389). مثلاً انجمن تفکر انتقادی به نقل از اسنایدر[7] (2008) تفکر انتقادی را فرایند نظم دادن فکورانه، مفهومسازی فعالانه و ماهرانه، کاربست، تحلیل، ترکیب، و ارزیابی اطلاعات جمعآوری شده، یا تولید شده به وسیله مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال یا ارتباطات به عنوان راهنما برای نظر و عمل تعریف کرده است. (همان).
بر طبق دیدگاه هالپرن[8] (2007) تفکر انتقادی استفاده از مهارتهای شناختی است که احتمال نتایج مطلوب را افزایش میدهد، و از آن برای توصیف تفکری که هدفمند، دلیلمند، و – مبتنی بر هدایت- است، استفاده میشود در این جا هدف، شامل حل مسأله، استنتاج، فرمولبندی، برآورد احتمالات، و تصمیمگیری میباشد. برادلی[9] تفکر انتقادی را مجموعهای از مهارتهای شناختی مثل شناسایی مباحث محوری و مفرضات، ارزیابی رویداد، و استنباط نتیجه تعریف میکند. ( همان).
با وجود اختلاف نظرهای موجود در این تعریفها، همپوشانیهای زیادی نیز وجود دارند که عبارتند از: بصیرت، عقلانیت، تفکر تأملی، دلیلجویی، شناسایی مفروضات زیربنایی، حل مسأله، تصمیمگیری، خلاقیت، استنباط و ارزیابی.
اهمیت برخورداری از تفکر انتقادی
برخی از صاحبنظران مهمترین دلایل برخورداری دانشجویان از تفکر انتقادی را، موارد زیر دانستهاند:
مجهز ساختن دانشجویان به مهارتهای تفکر انتقادی باعث میشود که آنها به این موضوع آگاه شوند که اکتشافات و پیشرفتهای علمی، به تنهایی نمیتواند جامعه را هدایت کند، بلکه این جامعه و افراد آن هستند که باید اکتشافات و پیشرفتهای علمی را به بهترین وجه کنترل و هدایت کنند.
[1].Critical Thinking
[2].Mayerz
[3].Lipman
[4].Vacek
[5].Jonesen
[6].Bataineh, Alazzi
[7].Snyder
[8].Halpern
[9].Brodly...
...
-43-پیشینه پژوهش
پژوهشگر با بررسیهای که انجام داد به پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش برخورد ننمود بیشتر پژوهشها در زمینه تأثیر نمایش خلاق بر مشکلات رفتاری کودکان بود. با وجود نبود پژوهشهای مناسب پژوهشگر در این قسمت پژوهشهای که شاید مرتبط با موضوع این پژوهش باشد ارائه میدهد:
2-4-1-پژوهشهای داخلی:
-یاری (1392) بررسی تأثیر روش آموزش مبتنی بر نمایش خلاق بر کاهش مشکل رفتار پرخاشگری دانشآموزان پسر مقطع پنجم ابتدایی.
معلمان و والدین گزارش کردند که روش آموزشی مبتنی بر نمایش خلاق نشانههای پرخاشگری را در کودکان کاهش میدهد. 1-روش آموزش مبتنی بر نمایش خلاق بر کاهش میزان رفتار پرخاشگری جسمانی دانشآموزان در سطح ( sig=0/00 ) مؤثر است. 2- روش آموزش مبتنی بر نمایش خلاق بر کاهش میزان رفتار پرخاشگری رابطهای دانشآموزان در سطح ( sig=0/00 ) مؤثر است. 3- روش آموزش مبتنی بر نمایش خلاق بر کاهش میزان رفتار پرخاشگری واکنشی کلامی- پیش فعالی دانشآموزان در سطح (sig=0/001) مؤثر است. نتیجهگیری: این نتایج قابلیت کاربرد نمایش خلاق و ساختار آن را در آموزش کودکان و حل مشکلات آنها نشان میدهد.
-فؤادالدینی (1391) تأثیر نمایش درمانی مبتنی بر مهارت اجتماعی رفتار سازگارانه دختران کمتوان ذهنی با هوشبهر 70-55 در دامنه سنی 30-14 سال.
تحلیل دادهها نشان داد که نمرات رفتارهای سازگارانه قبل و بعد از مداخله اختلاف معنیداری داشته و تغییرات مثبت بودهاند. (002/0 = P) نتیجهگیری: نمایش درمانی در نمونه مورد مطالعه موجب بهبود رفتار سازگارانه آنان گردید.
-جعفری (1391). تأثیر نمایش خلاق بر میزان مهارتهای اجتماعی کودکان.
نتایج پژوهش نشان داد که کارگاه نمایش خلاق بر تقویت مهارتهای اجتماعی کودکان ( سازههای همدلی، جرأتورزی و کارگروهی) تأثیر مثبت دارد. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد: کارگاه نمایش خلاق بر مهارتهای همدلی و جرأتورزی کودکان دختر و پسر تأثیر متفاوت داشته، ولی تفاوت مشاهده شده بر مهارت کارگروهی آنان معنادار نیست...
...
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری مذهبی (فصل دو)
در 23صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
...
جهت گیری مذهبی
طی سالیان طولانی برخی اندیشمندان مذهب را عامل عقبماندگی جوامع تلقی میکردند، اما در گذر زمان مشخص شد که نه تنها مذهب الهی عامل عقبماندگی نیست بلکه میتواند عامل پیشرفت جوامع نیز باشد. در این زمینه و با این ادعا این پرسش مطرح میشود که آیا مذهب میتواند بهعنوان یک عامل محرک مانند سرمایه فیزیکی بر توسعه و حتی تولید, توزیع و مصرف اثر مثبت داشته باشد؟ در اینجا سعی شده است مذهب از بعد اثرگذاری بر این عوامل و پدیدهها به عنوان سرمایه مذهبی تعریف شود. در اینجا یادآور میشویم که منظور ما از مذهب، انحرافهای ایجاد شده در بعضی مقاطع زمانی برای بهرهبرداری سیاسی, استحکام حکومت و یا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوجگیری حکومت عباسیان و پس از آن عثمانیها و یا صفویان و چرخش مسیر تبلیغات آموزههای مذهبی به سمت حفظ منافع حاکمان نیست, بلکه مذهبی واقعی و خالص که همراه آموزههای پیشبرنده در جامعه مطرح است.
2-4-1- سرمایه مذهبی
در ابتدای این بحث این نکته را یادآور میشویم که منظور ما از مذهب, تحریفهای موجود در مذاهب و یا انحرافهای ایجاد شده در بعضی مقاطع زمانی برای بهرهبرداری سیاسی, استحکام حکومت و یا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوجگیری حکومت عباسیان و پس از آن عثمانیها و یا صفویان و چرخش مسیر تبلیغات آموزههای مذهبی به سمت حفظ منافع حاکمان نیست, بلکه مذهبی که همراه آموزههای پیشبرنده در جامعه (مانند صدر اسلام و حتی چند قرن اول اسلام) مطرح است. بر این اساس سرمایه مذهبی به مجموعه نهادها, عملکردها، تجربهها، اعتقادات، باورها، ارزشها، دانش، قوانین و مقررات، نمادها و واقعیتهای محیطی فیزیکی و غیر فیزیکی و مانند آن در جامعه میگوییم که از وجود مذهب و ایمان مذهبی نشأت گرفته باشد. سرمایه مذهبی را به دو بخش سرمایه مذهبی فردی و سرمایه مذهبی اجتماعی تفکیک میکنیم. سرمایه مذهبی در این قالب تعریف و تشریح مناسبتری پیدا میکند. سرمایه مذهبی فردی: به مجموعه مذهب انتخابی و اعتقادات، باورها، دانش، تجربهها، ارزشها و عادتهای حاصل از ایمان مذهبی و یا درباره مذهب نزد فرد، سرمایه مذهبی فردی میگوییم. به عبارت دیگر به عناصر مذهبی شکلدهنده و ساختار بخش رفتارهای فرد، سرمایه مذهبی فردی میگوییم که این عناصر بهطور خلاصه عبارتاند از: کیفیت مذهب انتخابی فرد، اعتقادات، باورها، دانش، هنجارها، تجربهها و عادتهای مذهبی فردی. در اثرگذاری این سرمایه، نقش اساسی را عمق و گستردگی هریک از عناصر شکلدهنده آن ایفا میکنند که محور و پایه این عمق, ایمان مذهبی فرد است. پس از بیان سرمایه مذهبی اجتماعی به این موضوع اشاره میکنیم. سرمایه مذهبی اجتماعی: به مجموعه نهادها، عملکردها، قوانین و مقررات، ارزشها، اعتقادات، باورها، هنجارها، دانش، نمادها و سمبلهای برخواسته و شکلدهنده ساختار مذهبی جامعه، سرمایه مذهبی اجتماعی میگوییم. به عبارت دیگر میتوان گفت مجموعه عناصر شکلدهنده ساختار مذهبی هر جامعه, سرمایه مذهبی آن جامعه است که این عناصر عبارتاند از:
کیفیت مذهب حاکم در جامعه (اصول اعتقادی و قوت، دقت و صحت آن).
نهادهای مذهبی جامعه.
عملکردهای مذهبی نهادهای اجتماعی.
قوانین و مقررات مذهبی حاکم در جامعه.
اعتقادات، باورها، ارزشها و هنجارهای مذهبی جامعه.
دانش و مهارتهای مذهبی جامعه.
فضاها، نمادها و سمبلهای مذهبی جامعه.
و مانند اینها.
2-4-2- سرمایه مذهبی و ایمان
ایمان به منزله تصدیق قلبی با رسوخ در عمق وجود انسانها, باعث فراگیر شدن اثر مذهب و آموزههای آن در همه رفتارهای انسان میشود، از اینرو میتوان ایمان را مایه و نهاد اصلی سرمایه مذهبی فردی دانست. البته ایمان با اثرگذاری فزاینده بر سرمایه مذهبی فردی، ساختار سرمایه مذهبی اجتماعی را نیز شکل میدهد و آن را تقویت میکند. در باره اثرگذاری ایمان بر رفتارها, مباحث مفصلی وجود دارد و در این مقاله فرصت بحث آن نیست. (از جمله رجوع شود به عزتی، 1384) با این وجود بهطور خلاصه میتوان گفت وجود ایمان به خدا، جهان پس از مرگ، رسالت و هدایت الهی، معنویت و فرشتگان, موجب میشود ساختارهای اعتقادی، عاطفی و عملکردی افراد به شدت تحت تأثیر قرار گیرد و بر آن اساس رفتار افراد بهصورت مورد نظر مذهب شکل بگیرد. این شکلگیری ساختارهای رفتاری, تشکیل سرمایه است و حاصل, همان سرمایهای است که سرمایه مذهبی فردی مینامیم. با این وجود, این ساختارها میتواند بدون وجود ایمان نیز به صورت مذهبی شکل بگیرد. این شکلگیری میتواند بدون وجود ایمان فردی از طریق نهادهای اجتماعی, عادتها و هنجارهای فردی و اجتماعی و مانند آن شکل بگیرد. از اینرو اثر ایمان و سرمایه مذهبی دو اثر جداگانه است, اما این دو عامل بر یکدیگر مؤثر هستند. به همین صورت میتوان گفت ایمان از طریق شکلدهی سرمایه مذهبی فردی بر سرمایه مذهبی اجتماعی و ساختار بخشی آن اثر مبنایی و پایهای دارد، زیرا رفتارها، عملکردها، نهادها و مانند اینها در اجتماع توسط افراد شکل میگیرد. البته بسیاری از عناصر شکلدهنده ساختار سرمایه مذهبی اجتماعی, حاصل سرمایه مذهبی گذشتگان و ویژگیهای تاریخی و محیطی جوامع در گذشته و امروز است. با این وجود, اثرگذاری این ویژگیها نیز با تقویت ایمان مذهبی ـ که خود میتواند از ابعادی تحت تأثیر سرمایه مذهبی باشد ـ افزایش مییابد. (برای توضیح بیشتر درباره ایمان به عزتی, 1381 مراجعه کنید). اثرگذاری هریک از اینها به عمق نفوذ آنها در جامعه، گستردگی کمی و کیفی آنها، عملکرد و جایگاه صحیح و مناسب آنها نزد مردم، دقت, صحت و فایده معنوی آنها, مقبولیت آنها نزد افراد جامعه و نظیر آن بستگی دارد. مذهب یک عامل محرک و برانگیزاننده کیفیت و کمیت اعمال و رفتارها و نتایج آنها است...
...
-6-1- تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور
باتسون و همکارانش یافتههای 115 مطالعه در مورد همبستگی میان دینداری و بهداشت روانی را تجزیه و تحلیل کرده و دریافتهاند که 37 مورد از این مطالعات، نشاندهنده همبستگی مثبت میان دینداری و بهداشت روانی، و 47 مورد نشاندهنده ارتباط منفی است و 31 مورد نیز هیچگونه همبستگی نشان ندادهاند. این پژوهشگران، نتایج این مطالعات را به صورت جداگانه بر دینداری درونی و برونی تحلیل کردهاند. نتایج تحلیل 115 مطالعه باتسون و همکاران بر دینداری درونی و بیرونی نشان میدهد که جهتگیری مذهبی درونی، همبستگی مثبت با بهداشت روانی دارد، اما جهتگیری مذهبی برونی غالباً همبستگی منفی با بهداشت روانی دارد. (نیلمان[1]، 2012).
اثر مذاهب مختلف (اختلاف مذهبی) بر رفتارهای اقتصادی
برخی از دیدگاههای ارایه شده در این زمینه, نوع مذهب را بر رشد اقتصادی مؤثر دانستهاند. میتوان از اولین دیدگاههای ارایه شده در این زمینه به نظرات وبر اشاره کرد. از نظر وبر پروتستانیسم اعتقاداتی ارایه کرد که بر خلاف دیدگاه کاتولیک نه تنها به مال اندوزی جنبه قانونی میداد, بلکه آن را چنانچه صرف لذتهای زودگذر نشود به منزله مشیت الهی تلقی کرد و در کنار آن به صورتهای مختلف کسب ثروت را تأیید کرد. از اینرو سرمایهداری و توسعه اقتصادی حاصل از آن را نتیجه ایجاد و توسعه تفکر و مذهب پروتستانیسم در مقابل کاتولیک میداند (وبر[2], 1905، ترجمه 1958).
تاونی[3] (1926) تلاش کرد نشان دهد نظر وبر صحیح نیست. ساموئلسون[4] (1993) درباره نظرات او بررسی جامعتری انجام داد و نتیجه گرفت که بسیاری از نهادهای اشاره شده توسط وبر قبل از پروتستانیسم بهطور محدود وجود داشت. دلاکرو[5] (1995) نیز در ادامه این بررسیها به این نتیجه رسید که برخی مناطقی که وبر توسعه آنها را حاصل پروتستانیسم میداند، کاتولیک نشین بودهاند. تولیسون[6] (1992) نیز نظرات مشابهی را ارایه میکند.
در مقابل اینها روپر[7] (1963) در بررسی خود کالوینیسم را در توسعه تجاری مؤثر دانسته است. آلن[8] (1998) در بررسی خود, افزایش دستمزد (در یک زمان مشخص در اروپا) در شهرهای کاتولیک نشین (19%) را بیشتر از مناطق پروتستان نشین (4%) مییابد. مک کلری[9] (2002) نیز درپی اثبات دیدگاه وبر بین مذاهب پروتستان، کاتولیک، اسلام، هندو و بودایی است. گلاه[10] و ووریس[11] (1989)، هیت[12]، واترز[13] و واتسون[14] (1995), نیسبت[15] (1989) و پالدام[16] (1999) نیز نتایج مشابهی مبنی بر تفاوت اثر نگرشهای حاصل از مذاهب مختلف به رشد اقتصادی میگیرند.
در کنار این بررسیها بررسیهایی نیز انجام شده است که رابطه مذاهب مختلف با مصرف را بیان میکند. از جمله اولین دیدگاههای منسجم در این زمینه حاصل مطالعه هریشمن[17] (1983) است که رابطه بین پیروی از مذاهب پروتستان، کاتولیک و یهود را با برخی رفتارهای مصرفی شهروندان آمریکا بررسی کرد و این رابطه را مثبت دانست. سود[18] و ناسو[19] (1995) نیز این رابطه را بین پیروان مذهب ژاپنی و پروتستانهای امریکایی بررسی کرد و به این نتیجه رسید که رفتار مصرفی این دو گروه بهطور مشخص از یکدیگر متفاوت است. مایر[20] و شارپ[21] (1962)، گریلی[22] (1963)، گای[23] (1991)، پیلی[24] (1992)، گولدین[25] (1992) و لهرر[26] (2002) نیز این موضوعها را بررسی کرده و به نتیجه رسیدهاند که رفتار مصرفی پیروان مذاهب مختلف, متفاوت است.
[1] Neelman
[2]. Weber
[3]. Tawney
[4]. Samuelsson
[5]. Delacroix
[6]. Tolisson
[7]. Ropper
[8]. Allen
[9]. McCleary
[10]. Glah
[11]. Vorhies
[12]. Heath
[13]. Waters
[14]. Watson
[15]. NissBet
[16]. Paldam
[17]. Hirschman
[18]. Soood
[19]. Nasu
[20]. Maayer
[21]. Sharp
[22]. Garryly
[23]. Gay
[24]. Pyle
[25]. Goldin
...
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
پیشینه پژوش و مبانی نظری حمایت اجتماعی (فصل دو)
در 40صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
حمایت اجتماعی :
انسان از بدو تولد، تا آخرین لحظات زندگی اش برای تأمین نیازمندیهایش به راهنمایی و حمایت دیگران نیازمند است. کودک نخستین تجارب اجتماعی خود را در کانون خانواده کسب می کند . نحوه برخورد با او ، پذیرش ، دوست داشتن و مساعدت کودک ، وی را برای ایفای نقش های اجتماعی و بر طرف ساختن نیازهایش یاری می دهد . ارتباط و پیوند افراد خانواده در سلامت روانی جسمانی شخصتأثیر به سزایی دارد به گونه ای که الگوهای رفتاری و سنی را بنیان نهاده و موجبات امنیت خاطر و بهره گیری از عزت نفس بالا را فراهم می آورد.
حمایت اجتماعی از جمله موضوعاتی است که مورد علاقه ی بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است . برای نمونه کینگ[1] 1985 ، کسلر[2] و همکاران 1985 . اساس نظری این موضوع دیدگاه جرج کلی ( 1902 ) است که بر اهمیت پذیرش اجتماعی یا تأئید اجتماعی تأکید می کند و آن را در چگونگی مثبت یا منفی بودن خود پنداره افراد مؤثر می داند.
چندین مطالعه ی تحقیقاتی تأثیر منابع حمایتی چون مادر ، پدر و دوستان را بر عزت نفس و سلامت نوجوانان مورد تأئید قرار داده است (بیابانگرد،1382).
_تعریف حمایت اجتماعی:
حمایت اجتماعی عبارت است از ادراک فرد از اینکه مورد توجه و علاقه دیگران است. از دیدگاه آنان فردی ارزشمند است و چنانچه دچار مشکل و ناراحتی شود ، افراد مثل دوستان و همکاران به او یاری خواهند رساند. حمایت اجتماعی به احساس تعلق داشتن ، پذیرفته شدن ، مورد عشق و محبت قرار گرفتن اطلاق می شود . حمایت اجتماعی برای هر فرد یک ارتباط امن بوجود می آورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگی های اصلی این روابط است ( هاوس[3]،1985).
دیدگاههای نظری در مورد حمایت اجتماعی :
در ارتباط با حمایت اجتماعی نظریات گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها به ارتباط دوران کودکی با اعضا خانواده در سالهای اولیه تولد تأکید دارد . عده ای دیگر به ارتباط فرد و تماسهای اجتماعی او با شبکه اجتماعی[4] در زندگی روزانه می پردازند و عده ای دیگر نیز هر دو ارتباط را در شکل گیری این مفهوم دخیل می دانند. در این جا به اختصار هر نظریه مورد بررسی قرار می گیرد.
- دیدگاه روان پویشی[5]:
در نظام روان تحلیل گری ، مادر برای کودک ، معرف حمایت ، ایمنی ، عشق و تغذیه است در اوان تولد کودک از درک اشیاء عاجز است و از وجود خودش و دنیای خودش آگاه نیست . تحریک مثبت ، گرما و غذا را احساس می کند ، ولی هنوز آنها را از سرچشمه شان که مادر است باز نمی شناسد. گرما همان مادر است ، غذا همان مادر است. به اصطلاح فروید ، این یکی از حالتهای حاصل از خودشیفتگی است. وقتی که کودک رشد می کند و پرورش می یابد کم کم یاد می گیرد که اشیاء را آن طور که هستند ، درک کند ، پی می برد که مادر به هنگام غذا دادن او را تحسین می کند. همه این دریافتها به صورت تجربه، متبلور و ترکیب می شود : مرا دوست دارند . دوستم دارند برای اینکه قشنگ و قابل تحسینم . دوستم دارند برای اینکه مادر هم به من نیازمند است. به طور کلی به خاطر آنچه هستم ، دوستم دارند . یا اگر دقیقتر بگوییم ، دوستم دارند برای اینکه وجود دارم . کودک احتیاج ندارد برای محبوب بودن کوششی بکند ، عشق مادر ی بدون قید و شرط است . عشق مادری موهبت است ، آرامش است ، احتیاجی به تحصیل ندارد ، احتیاجی به شایستگی ندارد ( فروم،1960، ترجمه تبریزی،1361).
_در نظام اریکسون در مرحله اول ( اعتماد در برابرعدم اعتماد ) :
کودک معمولاً نخستین ارتباط را با مادر برقرار می سازد . او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به دست آورد ، یعنی این احساس را که مادر دائماً برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد مراقبتهای منظم و محبت آمیز برای ایجاد احساس اعتماد در کودک ضروری است . اولین ارتباط عاطفی ، اگر خوب برقرار شود برای کودک یک ایمنی است که اعتماد به دنیای بیرونی را میسر می سازد احساس ایمنی شرط هر نوع پیشرفت بعدی است. در مرحله سوم بر حسب نظریه اریکسون ، تقویت شدن از سوی همسالان ، والدین و تشویقهایی که کودک در اولین کوششهایش دریافت می کند می تواند به کودک در تشکیل تصویری مثبت از خود و همچنین ایجاد یک شخصیت مستحکم کمک کنند . در دوره نوجوانی ، اگر نوجوان در محیطی مناسب قرار گیرد، ورود وی به یک سطح رشد یافتگی معتدل و رضایت بخش تسهیل می گردد. او در برابر چندین تناوب قرار می گیرد و اگر مورد تشویقهای بجا قرار گیرد می تواند بزرگسالی مستقل با اغماض ، دیگر دوست و با اخلاق شود.(برک،2001،ترجمه سید محمدی،1384).
1- King
2-Kessler
3-House
1- social net work
2 psycho dynamic approoch...
...
4-2- پژوهش های خارجی :
1- نتایج پژوهش هاینونن (2000) در مورد تاثیر دارو درمانی بر ترک موفق معتادان به الکل در شهر لندن نشان می دهد که با افزایش دوره مصرف صحیح دارو درمانی در مراکز درمان اعتیاد به الکل موفقیت در ترک انها افزایش محسوسی داشته است.(هاینونن ٬ 2000 به نقل از شییر وهمکاران ٬ 1999).
2-ناپ1٬ شییر و ویلیامسون ٬2(2006 ) در تحقیقی که به بررسیمیزان تاثیر کمپهای ترک اعتیاد در ایالت فلوریدای امریکا (در کمپهای تابستانی سال 2005 و 2006) پرداخته اند، متوجه گردیدندکه آموزش روشهای ترک اعتیاد در افراد معتاد توانسته است بر مهارتهای زندگی انها به ویژه در زمینه کنترل وسوسه و ابراز وجود تاثیر بسزایی داشته باشد. (آلیسون3٬گوچارد4٬ فانگ وگیلیان5٬ 2003). همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش مهارتهای زندگی برای معتادان توانسته است کیفیت زندگی و سبک زندگی انها را بهبود بخشد.
3- ماتیوز و همکارانش(2000) در یک تحقیق میدانی که با هدف بررسی رابطه بین روشهای ترک اعتیاد به قرصهای روان گردان در دانش اموزان دختر دبیرستانی در شهر ونکوور کانادا انجام داده است به این نتیجه رسیده است که بین روش دارو درمانی و میزان موفقیت در ترک قرصهای روان گردان در بین آنها رابطه معنادار گزارش نموده است. علاوه بر این نتایج تحقیق ماتیوز و همکارانش نشان می دهد که هرچه میزان آگاهی از روش ترک اعتیاد به شیوه دارودرمانی در دانش اموزان بالاتر باشد بر میزان سرعت در ترک اعتیاد و موفقیت در این کار انها افزوده شده است.(هاینون٬ 2000 ؛ به نقل از ماتیوز6 و همکاران ٬ 2000)
1-Knapp
2-William son
3-Allison
4-Guichard
5-Fung
...
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 75 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
پیشنه پژوهش و مبانی نظری خلاقیت (فصل دو)
در 40صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خلاقیت
خلاقیت ،زیباترین وشگفت انگیزترین خصیصه انسان است .فنا،پویایی،وبقای هرفرهنگ وتمدن،به خلاقیت افرادآن بستگی دارد.واین واقعیت راتاریخ به اثبات رسانده است .خلاقیت برای بقای هرجامعه وسازمانی لازم است وبرای ایجادوتداوم آن درافرادسازمان بایستی عادت به تفکررادررمدیران وکارکنان ایجاد کرده چراکه خلاقیت باتفکربه وجودمی آیدوارزش تفکربه قدری زیاداست که درتعلیم اسلامی ارزش یک تفکرگاهی ازهفتادسال عبادت بدون فکر بیشترشمرده شده است وقتی تفکربرای افرادسازمانی،عادت شود،به دنبال آن خلاقیت وتولیدافکارواندیشه های جدیدونو،نظرات بدیع وتازه درتک تک کارکنان بصورت یک امرهمیشگی درآمده ونهادی میگردد وسازمان تبدیل به یک سازمان خلاق می شودکه حاصل آن ایجادهم افزایی درخلاقیت است بنابراین برای اینکه بتوان دردنیای متلاطم ومتغیرامروزبه حیات خودادامه دهندبایدبه خلاقیت نوآوری روی آورندوازآنجا که سازمان هادرمحیطی پرازرقابت فغالیت میکننددرشرایط متغیرکنونی ادامه روندگذشته وتکیه برتجربه های گذشتگان به تنهایی کافی نیست.برای بهبودویادست کم حفظ وضع موجود،بایدازاندیشه های نوع وبدیع بهره جست .درغیراین صورت،هرچندممکن است سازمان ها درکوتاه مدت،توفیقی حاصل کنند،ولی سرانجام بارکود وشکست روبرووازصحنه رقابت حذف می شوند.ازاین رونیازمندخلاقیت ونوآوری هستند.(.سلطانی 1385)
مفهوم خلاقیت
خلاقیت به معنای به کار گیری توانایی برای بوجودآوردن اندیشه ،فکرومفهوم جدیداست.خلاقیت بزرگترین واثرگذارترین قسمت ازوجودهرانسان است که خداونددروجودش به ودیعه گذاشته است.خلاقیت حدومرزی نداردوانسان به عنوان اشرف مخلوقات سرشارازاستعدادوتوانایی است که اوراقادرمی سازدکائنات رابه اراده خوددرآورد.امادربررسی های به عمل آمده ازانسانها یسرآمدوخلاق مشخص شده است که انسان بااین طبیعت ذاتی ازده درصد ضرفیتدهنی خودبهره می بردونوددرصدظرفیت ذهنی اوبه شکل انرژی وتوان نهفه باقی می ماندوبه تدرریج به دلیل راکدماندن ازبین می رود(پورعلی خانی،1384)خلاقیت درنوع انسان استعدادی عمومی است مثل هوش وحافظه.لذاهرکسی کم وبیش خلاق است این استعداد طبیعی برحسب محیط وشرایط کم وزیادد می شود.خلاقترین افرادکسانی هستندکه قادر هستند بیشترین راه حل مناسب رامطرح کنند.تامساله موردنظرراتحلیل کنند.فردخلاق آگاهانه یابه طورناخودآگاه افکارخودرادرتمام مهارت هابه کارمی اندازدوخطرانحراف ازراه حل های سنتی مسائل رابه جان می خردوبرای رسیدن به نتیجه ازتمام افکارخودبهره می بردخلاقیت ونواوری تیین افکارونطریات جدیداست(امیرحسینی،1384).
پیشینه خلاقیت
خلاقیت درگذشته پدیده ای مترادف بانبوغ تلقی می شدوهرجاسخن ازخلاقیت به میان می آمدبلافاصله معنای نبوغ به ذهن خطورمی کرد.درتاریخ یونان باستان,نبوغ معنایی افسانه ای داشت.به روایتی یونانیان واژه ای به نام شیطان راپذیرفته بودندکه مترادف بانبوغ بودبه نظریونانیان،شیطان یک روح نگهبان بودکه باحلول به روح وبدن افرادآن راصاحب توانایی فوق العاده ای وشوروشوق می ساخت(پیرخائفی،1379)دراواخرقرن نوزدهم واوایل قرن بیستم به منبع خلاقیت توجه شددراین دوران این تفکرکه نبوغ باتوانایی غیرمعمول دریک فردازیک روح بیرونی ناشی می شود.اماتاثیرات این تفکرکه خلاقیت ونبوغ مترادف هم هستندهمچنان باقی ماندولذانیم قرن طول کشیدتاخلاقیت به طورعلمی ودقیق مطالعه شودورهبری این جریان علمی راگیلفورددرسالهای(1967تا1959)برعهده داشتند(سام خانیان وهمکاران،1381).
سیرتحول مطالعات خلاقیت
فلاسفه ومتفکرین درقرن هاپیش خلاقیت رامی شناختنداماهرگزآن رابه عنوان یک پدیده،موردمطالعه قرارنداده بودندتااینکه درسال 1869"گالتون"آمریکایی تصمیم گرفت خلاقیت رادرزندگی افرادنابغه کشف کندتامعلوم شودکه قدرت خلاقیت آنهامعلول چه چیزی بوده است.سپس دیری نپاییدکه دراثرکوشش های قابل ملاحظه "بینت"تحقیقاتی رادرموردهوش به عمل آورده این تحقیقات خیلی زودوجودتخیل خلاق راکه برروش های مرسوم اندازه گیری جواب نداده بود،رامشخص کرد."والاس"،"روسمن"،"هادامارد،"گیسلین"اعلام داشت که خلاقیت نبایدفقط اززاویه اعمال فرآورده هایی ابداعی موردتوجه قرارگیرد.درهمان زمان دوروانشناس آمریکایی دیگربه نام های"راجرز"و"مزلو"طی نظریات خود،عمومی بودن خلاقیت راخاطرنشان کردند(فرنودیان،1369).
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیت های سازمان «مثلا افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر تولیدات یا خدمات جدید و ...
- از دیدگاه پرکینز تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. (احمدی، 1388)
- استیفن رابینز(1992 ) خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها دریک روش منحصربه فرد باایجادپیوستگی بین ایده هابیان می کند.
- ورنون (2000)خلاقیت توانایی شخص درایجاد ایده ها،نظریه ها،بینش ها،اشیایی جدیدوبازسازی مجدددرعلوموسایرزمینه هاکه به وسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری شناخته می شودازلحاظ علمی ،زیباشناسی،تکنولوژیکی واجتماعی ارزش قلمداد گردد.
- توسانز(1992) خلاقیت رابوجودآوردن تلفیقی از اندیشه هاورهیافت های افرادیاگروههادریک روش جدیدتعریف کرده است.(هادیان،1383)
نظریه های علمی خلاقیت
نظریه ی اسکاکتل
اسکاکتل عقیده داردکه خلاقیت حاصل پذیرابودن نسبت به دنیای بیرون بوده است وبنابراین نتیجه قدرت پذیری برای تجربه است ودوشیوه اصلی ادراک یاارتباط بین ذهن وعین راازهم متمایزمی کند1- خودمداریاذهن مرکز2- شی مداریاعین مرکز(دهقان،1380).
نظریه تداعی گرایی
تداعی گرایی رامی توان دراین اصل خلاصه کرد:اندیشیدن عبارت است ازمرتبط نمودن دیده های ناشی ازتجربه بنابراین قوانین فراوانی وتازگی ووضوح هرقدر که درایده تاازه تروواضح تربام مرتبط باشندوقتی که یکی ازآنهابه ذهن می رسدبه احتمال زیاددیگری نیزآن راهمراهی می کندبنابراین نظریه تداعی گرایی ایدهای یاایده ای جدیدازایده های قدیم وبه وسیله فرایندآزمون وخطا پدیدمی آیند.شخصی هنگام روبروشدن بامساله ای ازایده هارایکی پس ازدیگری فرامی خوانداین ترکیب ایده تازه ازراتشکیل می دهد.بنابراین تفکرخلاق عبارت است فعل کردن ارتباطات ذهنی است وتاآنجاادامه می یابدکه باترکیب درست،خودرابروزدهدویاشخص دست ازآنهابردارد.بنابراین هرچندشخص تداعی بیشتری به دست آورد،ایده های بیشتری دراختیار خواهدداشت وبیشترخلاق خواهدبود.برطبق تداعی گرایی ارتباط دوایده منجربه تفکرمی گردد.وقتی ایده ای درذهن باشد.ایده مشابه ان نیزبه دنبال ان خواهدآمد.لذامی توان گفت خلاقیت،هرچه فعال نمودن تداعی هاوارتباطات ذهنی است .تداعی بیشترمنجربه خلاقیت بیشترمی شود(مدنیک،1963،سام خانیان،1387)...
...
تحقیقات انجام شده درداخل کشور
- نوح پیشه (1384)، در پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان "بررسی امکان استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش و پرورش فارس" نتیجه گرفت که بین نگرش کارکنان اداری آموزشی سازمان جهت استقرار تفاوت معناداری وجود ندارد. بین نگرش مردان و زنان نسبت به استقرار تفاوت معناداری وجود ندارد. بین نگرش کارکنان آموزشی و اداری برحسب میزان تحصیلات جهت استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در سازمان تفاوت معناداری مشاهده نشد قاسم زاده (1381)، تحقیقی با عنوئان بررسی میزان آمادگی اعضاء هئیت علمی دانشگاه شیراز برای پذیرش مدیریت کیفیت فراگیر به نتایج زیر دست یافت:
هیچکدام از افراد نگرش پایین نسبت به پذیرش مدیریت کیفیت فراگیر نداشتند و بین نگرش استادان مدیران نسبت به پذیرش مدیریت کیفیت فراگیر تفاوت معناداری وجود داشت و مدیران از نگرش بالایی نسبت به مدیریت کیفیت فراگیر برخوردار بودند. لذا میان نگرش زنان و مردان نسبت به پذیرش، مدیریت کیفیت فراگیر.اختلاف معناداری وجود ندارد. آزمون واریانس برای طراحهای تکرای نشان داد که توجه به مشتری با میانگین 90/2 و آموزش با میانگین 40/6 به ترتیب کمترین و بیشترین تاثیر را در نگرش اعضا هئیت علمی دارند.
- حقیقت جووناظم(1386)دربررسی رابطه خلاقیت مدیران وسلامت سازمانی بابهره وری کارکنان به این نتیجه رسیدکه باافزایش خلاقیت مدیران وبهره وری کارکنان افزایش افه است.
- قلی پور، و همکاران (1388)، در تحقیق خود با عنوان بررسی "تاثیر رهبری خدمتگذار بر اعتماد سازمانی و توانمدسازی در سازمان های دولتی" به این نتیجه رسیدند که: رهبری خدمتگزار با توانمندسازی کارکنان نیز در سطح معناداری 95/0 رابطه ی مثبت و قابل ملاحظه ای دارد (با ضریب استاندارد: 96.0 و ضریب معناداری: 46.15). بنابراین داده ها و نتایج تجزیه و تحلیل آماری این فرضیه را تایید می نمایند.
- عمادی فر، (1388) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان "بررسی سبک رهبری اخلاقی مدیران از دیدگاه کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد و رابطه آن با توانمندسازی انان" به نتایج زیر دست یافتند: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه اماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان رسمی، پیمان و قرارداد معین دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 89-88 می باشد. نمونه با حجم 118 نفر از جامعه (N=717) انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه توانمندسازی و پرسشنامه محقق ساخته رهبری اخلاقی استفاده شده است. پایایی پرسشنامه توانمدسازی از طریق الفای کرونباخ محاسبه و برابر با 0/82 و ارزش پایایی پرسشناه رهبری اخلاقی به شیوه همسانی درونی الفای کرونباخ برابر با 0/98 مشاهده گردیده است...
...
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
مبانی نظری پایان نامه هوش هیجانی
در 50 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
هوش هیجانی :
2-1-1تاریخچه و دیدگاههای هوش هیجانی:
2-1-2 مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی:
2-1-3سنجش هوش هیجانی:
2-1-4 تعاریف هوش هیجانی:
2-1-5 مؤلفههای هوش هیجانی:
جدول 2-1: مهارتهای چهارگانه هوش هیجانی برادبری و گریوز
جدول 2-2: ابعاد و عناصر هوش هیجانی از نظر دانیل گلمن
جدول 2-3 اجزاء مرتبط هوش هیجانی فاطمی:
2-1-6 مبانی تئوری مدل هوش هیجانی بار آن:
جدول 2-4مقیاس های هوش هیجانی –عاطفی مدل بار آن
2-1-7 هوش هیجانی در روانشناسی:
2-1-8 هوش هیجانی در اسلام:
2-1-9 اهمیت و فایده هوش هیجانی:
2-1-10 حیطههای کاربرد هوش هیجانی:
2-1-10 -1هوش هیجانی و ارتباطات:
2-1-10 -2هوش هیجانی و خانواده:
2-1-10 -3هوش هیجانی و سلامت:
2-1-10-3-1 مدل هوش هیجانی بار آن در سلامت جسمی:
2-1-10-4 هوش هیجانی، موفقیت شغلی، مدیریت و پیشرفت سازمانی:
2-1-10 -5 هوش هوش هیجانی و آموزش:
پیشینه تحقیقات :
منابع :
هوش هیجانی :
هیجانها بخش اعظمی از زندگی را در بر میگیرند. حضور مستقیم و غیرمستقیم هیجانها را میتوان در استدلال و عقلانیت مشاهده کرد. بیاعتنایی به هیجانها، عدم مدیریت آنها و مسامحه در بیان آنها میتواند هزینههای گزافی را برای انسان درپی داشته باشد. پژوهشهای نوین نشان میدهند که فقدان هوش هیجانی میتواند آثار مخربی را در زمینههای فردی و اجتماعی ایجاد کند و برعکس، تحصیل و تقویت آن، زمینهساز موفقیتهای بزرگ خواهد بود. آموزش هوش هیجانی میتواند بستر مناسبی برای اعتلای فردی و اجتماعی در حوزههای مختلف و متنوع فرهنگ فراهم آورد(فاطمی 1385).
به اعتقاد برخی از صاحبنظران، هوش هیجانی در زندگی عادی اهمیت زیادی دارد. به نظر میرسد این فرض که برخی نمیتوانند با هیجانهای خود به خوبی کنار بیایند، روابط بین فردی مطلوبی ندارند، از سلامت روانی کمتری بهرهمندند و موفقیتهای شغلی کمتری را تجربه مینمایند، فرض معقولی است. حوزه هوش عاطفی به عنوان یک موضوع مورد مطالعه، از بطن روانشناسی علمی ظهور پیدا کرد، از این رو مربیان، روانپزشکان، متخصصان منابع انسانی و سایرین به این موضوع علاقمند شدند و بدین ترتیب، این حوزه توسعه یافت. از زمانی که مجلههای معتبر علمی مقالههایی در این زمینه به چاپ رساندند تا به امروز مجلهها و مقالههای پژوهشی، فعالیتهای مربوط به این حوزه را گزارش میکنند(سیاروچی و همکاران 1384).
2-1-1تاریخچه و دیدگاههای هوش هیجانی:
عبارت هوش هیجانی حدود سال 1990م در ادبیات پژوهشی به کار برده میشد، اما عمومیت یافتن آن به سال 1995م، هنگامی که کتاب هوش هیجانی، نوشته دانیل گلمن، پر فروشترین کتاب نیویورک تایمز شد، برمیگردد(هین ،1384). ...
...
پیشینه تحقیقات :
-حبیبی،خسرو جاوید و حسین خانزاده(1393) در تحقیق شبه آزمایشی خود بر روی 30 نفر از افراد آسیب بینایی شهر رشت به بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر راهبرد های مقابله با تنیدگی در افراد با آسیب بینایی پرداختند و به این تنیجه رسیدند که شرکت این افراد در جلسات آموزش هوش هیجانی موجب کاهش استفاده از راهبرد های مقابله ای غیر انطباقی در برخورد با موقعیت های تنیدگی آور می شود .
-گودرزی ،احمدیان ،پور مودت و امانی (1393) در تحقیق شبه آزمایشی خود به بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر کاهش سندروم الکسی تایمیا در 20 نوجوانان محصلی که دارای علائم سندروم الکسی تایمیا و هوش هیجانی پایین بودند ، پرداختند . نتایج تحقیقات نشان داد دانش آموزانی که در 8 جلسه ی آموزش هوش هیجانی شرکت کرده بودند نسبت به گروه کنترل ،کاهش در سندروم الکسی تایمیا و افزایش در هوش هیجانی نشان دادند. ...
...