مقاله بررسی مدیریت مدرسه مدار

مقاله بررسی مدیریت مدرسه مدار در 23 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مقاله بررسی مدیریت مدرسه مدار

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مدیریت مدرسه مدار در 23 صفحه ورد قابل ویرایش



خلاصه:

مفهوم مدیریت فرآیند مدار بهبود مستمر کیفیت و رضایت دانش آموزان از طریق بهبود فرآیند است. همچنین رهبری آموزشی عبارتست از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک گام به جلوتر ببرد.رهبری آموزشی خوانده می‎شود.

رهبر آموزشی می بایست در بهبود وضع آموختن کودکان و ایجاد فضای مناسب برای آموختن دانش آموزان و … اهتمام ورزد.


مقدمه:

از مشاغلی که نقش بسیار مهمی در افزایش و کیفیت مصنوع جمع ساز دارد مدیریت سازمانی می‎باشد و از انواع مدیریت ها، مدیریت بر سازمان های آموزشی و پرورشی است بویژه در سطوح پایین آن که ارتباط با درون داد و برون داد آن سیستم دارد و به عبارتی در تربیت و هدایت قشر نوپای جامعه سهیم می باشد، لذا مدیریتی را می طلبد که به دور از هرگونه فشار روانی مخاطره آمیز باشد. فشار روانی در ابعاد و جنبه های مختلفی بر مدیران تأثیر می گذارد و متاثر از فرهنگ سازمان است.

فرهنگ سازمانی نشأت گرفته از مدیریت سازمانی می‎باشد از آنجا که مدیر بر فرهنگ موجود در سازمان تأثیر می گذارد در این زمینه لازم است فرهنگ قوی ایجاد نماید تا نیروی انسانی موجود در واحد تحت سرپرستی او احساس آرامش و امنیت کنند.


مفهوم مدیریت فرایندمدار

مفهوم مدیریت فرایندمداری عبور مستمر کیفتی و رضایت دانش‌آموزان از طریق بهبود فرایند است. مدیریت فرایندمدار یک رویکرد سازمانی است که با هدف ارتقای مستمر کیفیت جامع بهسازی روش‌ها و استفاده مطلوب از امکانات و بهره‌گیری از راهبردهای فرایندی عملکرد مدرسه را بهبود می‌بخشد. ص‌35

رویکرد نوین مدیریت، فرایند محور در مقابل نگاه مدیریت سنتی مبتنی بر درونداد کمک می‌کند تا مدیر مدرسه همه‌ی منابع و توانمندیهای مدرسه خود را به منظور ارتقای کیفی مدرسه به کار بندد. ص 35

نگاه نسبتی درونداد راه‌حل بسیاری از مشکلات و موانع و نواقص را در ورودی‌های سیستم جستجو می‌کند در حالیکه رویکرد فرایند مدار و نتیجه گرا معتقد است که با تضمین کیفیت همراه به بهسازی و ارتقای فرایند و استراتژی‌های آن می توان بسیاری از انتظارات و نیازها را پاسخ داد.

در مفهوم سنتی مدیریت کار وقتی خوب انجام شده که درصد قبولی از بالاترین میزان برخوردار باشد. طبق این مفهوم مدیران همه تلاش خود را به افزایش درصد قبولی دانش‌آموزان متمرکز می‌کنند نه فرایند یادگیری.

در این نگرش سنتی مدیران و معلمان اغلب دانش‌آموزان را افراد بی‌انگیزه و ناتوان از شناخت نیازهایشان می‌دانند و در پاسخ به اعتراض دانش‌آموزان از وضعیت نمره درسی این جمله را بیان می‌کنند شما خوب درس نخواندید و به حرف معلم گوش ندادید. دانش‌آموزان نیز فکر می‌کنند کارشان فقط حفظ مفاهیم کتاب‌ها و آوردن نمره قبولی است نه بیشتر لکن در رویکرد فرایند مداری همه تلاش و هدف مدرسه و مدیر معطوف به رضایت دانش‌آموزان و توسعه یادگیری است.

مدیران فرایند مدار معتقدند تا وقتی رضایت دانش‌آموزان و معلمان حاصل نشده است در مدرسه کاری انجام نگرفته است در این مفهوم دانش‌آموز ارباب و سرور است.

طبق مفهوم مدیریت مدار رضایت همه کارکنان مدرسه بویژه معلمان مورد توجه قرار می‌گیرد.

مدارس کیفی جامع چیست؟

حسن ارتباط بین کارکنان از جمله معلمان و دانش‌آموزان و توسعه رفتار آنان در کلاس درس افزایش اثر بخشی مدرسه و کاربرد مفاهیم و ابزارهای مدیریت کیفیت جامع‌ از جمله عناصر مدارس کیفی جامع هستند.

در مدارس کیفی جامع وظیفه مشخص مدیریت سرو سامان دادن امکانات و منابع برای پاسخ به نیازهای خارج از مدرسه است. مدارس کیفی جامع به رهبران فرایند مدار احتیاج دارد که آینده نگر بوده و پذیرای پیشنهاد‌ها و تجربیات جدیدی باشند.

مهارت کارگروهی در مدرسه:

همه معلمان و کارکنان مدرسه به طور موثر در برنامه های یادگیری و رضایت دانش‌آموزان و فعالیت‌های بهبود و ارتقای مستمر کیفیت نقش دارند. مدارس نمی‌توانند تنها به توانایی، قابلیت و هوش مدیران متکی باشند. بلکه همه کارکنان باید بسیج شوند و هر کس در حوزه فعالیت خود نسبت به بهبود شرح وظایف در جهت تعمیق یادگیری و رضایت دانش‌آموزان تلاش کند. بنابراین مدیران فرایند مدار برای ایجاد محیطی مشارکت پذیر باید نگرش خود را نسبت به سازماندهی کارها تغییر دهند. مدیران سنتی درونداد و وظیفه‌گرا کارهای روزانه و جاری را به معاونان و دیگر کارکنان مدرسه و کارهای بهبود مدرسه و روش های کار را به خودشان واگذار می‌کنند. ص 127

این نوع سازماندهی در کار خلاقیت و نوآوری را در کارکنان کاهش می‌دهد. ذوق و شوق کار را از بین می‌برد. فضای مدرسه به فضایی ساکت و سرد تبدیل می‌شود. در حالیکه هدف مدیریت مدار بهبود امور مدرسه از طریق تلفیق کار روزانه و کار بهبود کیفیت بخشی است به طوری که همه کارکنان مدرسه این نگرش را که «کار من نیست» از ذهن خود خارج کنند. ص 139

بعضی از ویژگیهای گروه با کیفیت:

همه اعضای گروه در فرایند مشارکتها، گزارش‌ نهایی و ارائه پیشنهاد فعال هستند.
اتحاد و همدلی بین اعضای گروه.
گروه باید در مورد مسائل فردی خودداری کنند و به دستور کار جلسه بپردازند.
گروه به نقاط ضعف و فعالیت‌های الگو و نمونه مدرسه توجه خاص دارد.
گروه به موضوعات خارج از مدرسه مانند والدین و مراکز علمی دیگر توجه می‌کند.
گروه دارای تجارب به زبان و ادبیات تقریباً‌ یکسانی هستند. ص 131

اکثر کارهای مهمی که در مدارس امروز انجام می‌شود به عنوان بخشی از کار گروهی تلقی می‌شود و بخش وسیعی از قدرت و توان مدارس از کار گروهی و مشارکت کارکنان در امور مدرسه نشأت می‌گیرد.

مدیریت فرایندمدار کمک می‌کند تا اولاً گروههای فعالی در مدرسه شکل گرفته و ثانیاً به خاطر داشتن حس ارتباط و مناسبات انسانی، گروه‌ها از اثر بخشی بیش‌تری برخوردار شوند.

مدیریت کیفیت جامع:

مدیریت کیفیت جامع، مدارس امروز را در مواردی نظیر فرایند ارزشیابی و قبولی دانش‌آ‎موزان ارتقای جذابیت مدرسه نزد دانش‌آموزان و معلمان بهبود برنامه‌های درسی و آموزشی، سرعت و ارائه خدمات آموزشی و پرورشی بهتر و کاهش هزینه بهبود می‌بخشد.

مدارسی که فاقد بینش سیستمی و روش‌های اجرایی بوده و بر نیاز دانش‌آموزان و معلمان تمرکز نداشته باشد نمی‌توانند در دراز مدت به بهبود و ارتقای مستمر کیفیت و مشارکت همه کارکنان و ایجاد شبکه‌های همکاری پایدار دست یابند. بی‌توجهی به هر کدام نوعی ضعف کاربرد، محسوب می‌شود.

مدیریت کیفیت جامع، روش مدیریت گروهی انجام دادن کار برای بهبود مداوم کیفیت و بهره‌وری قابلیت‌ها و استعدادهای مدیریت و نیروی انسانی است.

مدیریت کیفیت جامع چیزی نیست که فقط با تصویب و امضای مسائل ویا تفویض اختیار به دیگران اکتفا شود بلکه اگر مدیر خود شخصاً مدیریت و رهبری نکند موفق نخواهد بود و یا اینکه درصد موفقیت او کاهش چشم ‌گیری می‌یابد.

مدیر موفق در اجرای مدیریت کیفیت جامع سعی می‌کند تنها تصمیمات را تایید نکند ودر برنامه ها به جای مشخص کردن افراد مسؤول و تفویض به آنان برای اجرا برنامه بسازد و به جای ارزیابی نتایج فرایند نتایج را ارزیابی می‌کند. ص 154 تا ص157

تعریف و وظیفه رهبر آموزشی؟

یک مدیر یا رهبر آموزشی ممکن است مدیریت و رهبری را وسیله‌ای موثر در بهبود برنامه‌های تربیتی بداند اما در حالیکه از نظر یک معلم رهبری آموزشی را با بازرسی یکی دانسته و آن را تهدیدی به مقام خویشتن تعبیر کند و معلم دیگر آن را به منزله وسیله‌ای بداند که او را در کارش یاری دهد. ص 1 کتاب

وظیفه یک مدیر یا رهبر آموزشی عبارت از فراهم ساختن تسهیلاتی است که افراد بتوانند با هم به مشورت بپردازند و از تجربه های یکدیگر بهره گیرند. ص 4

هدایت و رهبری آموزش محدود به فرد یا شخص مدیر نیست بلکه بیشتر بر عهده معاونان و خود معلمان است.

و مهمترین ضابطه برای قضاوت کیفیت رهبر آموزش این است که آیا این عمل سبب بروز شکوفایی و خلاقیت و ابتکار است یا نه؟ ص 5

در کل رهبری آموزشی عبارت از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک گام پیش‌تر ببرد رهبری آموزش خوانده می‌شود و عبارت از یاری به ایجاد فرصت‌های بهتر برای آموختن و آموزاندن است. ص 6

یکی دیگر از وظایف مدیر دیدار از اتاق درس است؟

اما این کار نیز شرایطی دارد مشاهده دو صورت است اگر به عنوان وسیله‌ای برای درجه بندی کار معلم باشد سبب جلوگیری از بهبود کیفیت تدریس خواهد شد ولی مشاهده‌ای که بدون توجه به این امر صورت گرفت همکاری معلم و مدیر را می‌طلبد و موجب پیشرفت بیشتر کار سازمان می‌شود. تا هنگامیکه میان معلم و مدیر روابط عادی و مطلوب برقرار نگردیده و معلم خود را در حضور مدیر آسوده و آرام نیابد از اتاق درس معلم بازدید به عمل آورد. پس از اینکه تفاهم احترام‌آمیز و همراه با دوستی میان معلم و مدیر برقرار گردید باید ترتیبی دهد تا معلم بداند هر گاه به یاری و کمک مدیر نیاز داشته باشد آن کمک و یاری فراهم و موجود است.

مدیر یک منبع اطلاع و کمک است نه یک وسیله دستور حرکت او وظیفه دارد که به معلم کمک کند تا وی راه صحیح را خود بیابد و در شغل و پیشه خود شایستگی لازم حاصل کند. مدیر نباید کاری کند که بستگی و تبعیت معلم به قضاوت فرد دیگری افزایش یابد.

ارزشیابی:

درجه بندی معلمان عبارت از عملی است که طی‌ آن فردی که به ظاهر دانشی بیش از معلم درباره موضوع درس و روش تدریس آن دارد درباره کار معلم قضاوت می‌کند نتیجه این درجه بندی اغلب برای مقاصدی به غیر از کوششهای آموزشی به کار می‌رود بنابراین می‌توان قبول کرد که درجه بندی معلمان، اصول اساسی ارزشیابی و واقعی را نادیده می‌گیرد درجه بندیها بیشتر بر اساس یک یا دو مشاهده نزدیک از کار معلم در اتاق درس تحقق می‌یابد که البته این امر هم امکان کافی ندارد. البته اگر معلم و دانش‌آموزان حضور فرد خارجی را در کلاس احساس کنند و دیگر آن نتیجه مطلوب ممکن نخواهد شد و اعمال آنان به طور طبیعی جلوه نمی کند اساسی‌ترین ایراد بر درجه بندی آن است که از طرف آموزش و پرورش الگوی خاصی به عمل می‌آید که دیگر معلمان فقط از آن الگو پیروی و تطبیق می‌کنند و دیگر اینکه باعث می‌شود که معلم روش آموزش خود را محدود کند توسل به درجه بندی سبب می‌شود که مدیر نتواند معلمی را در مواردی که ضعف دارد یاری دهد. فردی که در کارش نظارت می‌شود همواره می‌کوشد موجبی فراهم نسازد که ناظر یا بازرس یا مدیر از دست او ناراضی شود. ص 90-289

ارزشیابی باعث می‌شود که معلم برای پیشرفت کار خود از دیگران کمک و یاری نخواهد و از ابتکار او جلوگیری به عمل آید و دیگر اینکه قضاوت درباره نحوه کار معلم از راه نمره‌های دانش‌آموزان در آزمون‌های پیشرفت تحصیلی مبنای کافی عینی را شامل نمی‌شود. این معایبی بود که بر ارزشیابی معلمان گرفته شد. ص 295

اما ارزشیابی ضروری است البته اگر به معلمان کمک کنند که در نحوه تدریس و تهیه وسایل و لوازم دیگر ارزشیابی تشویق گردند بویژه برای معلمان توصیه می‌شود که از نظرهای دانش‌آموزان نیز غافل نباشند.

ارزشیابی که یک مدیر برای کار خود می‎تواند داشته باشد:

1- برنامه کار مشخصی برای فعالیت های هر روز یا هر هفته خود تهیه می‌کند.

2- بدون اینکه نظم برنامه کار را به هم بزند انعطاف لازم در آن به وجود می‎آورد.

3- از اینکه برنامه های کارش مطابق با پیش بینی پیشرفت نکند احساس نارضایتی داشته باشد.

4- در مقابل انتقاد دیگران از کارش تحمل و شکیبایی داشته باشد.

5- در کارها با دیگران مشورت کند.

6- صمیمانه کوشش کند تا دانش و آگاهی بیشتری از وضع کارکنان سازمان به دست آورد.


مقاله بررسی مدیریت مشارکت جو

مقاله بررسی مدیریت مشارکت جو در 10 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 8 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 10
مقاله بررسی مدیریت مشارکت جو

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مدیریت مشارکت جو در 10 صفحه ورد قابل ویرایش



نیمه قرن بیستم زمان پدید آمدن مدیریت مشارکت جو و گسترش آن در سازمانها عمومی و خصوصی است. مدیریت مشارکت جو بار سنگین اداره کردن را با بسیج کردن اندیشه ها و توانمندی کارکنان از دوش یک تن با یک گروه به روش جامعه ای بزرگتر منتقل می کنند. گسترده کردن دامنه مشارکت باعث استفاده از اندیشه دیگران و مردم هر چقدر در کار پدید آوردن مشارکت کنند در راه نگهداری آن تلاش خواهند کرد.

مدیریت مشارکت‌جو:

اگر مشارکت را یک فراگرد به شمار آوریم آنگاه مدیریت مشارکت جو را می‌توان نوعی از مدیریت به حساب آوریم که می‌کوشد تا اداره امور سازمان را بر اساس اصل مشارکت کارکنان هدایت نماید. که در این تعریف مشارکت از معنای اضطرار از اختیار یک یا چند تن از مدیران خارج شده و به معنای تازه‌ای که به معنای سهیم شدن یا سهیم کردن دیگر افراد که در فراگرد اداره کردن شرکت دارند تدوین می‌گردد و از این دیدگاه می‌توان مدیریت را به معنی پدید آوردن ارزش افزوده همه عاملها موجود در اختیار شناخت. دراین معنا دید مشارکت‌جو در مقامهایی از این دست عمل می‌کند: 1- رایزن خردمند کارکنان می‌گردد. 2- مشوق دلسوز همکاران می‌شود. 3- پرورش قهرمانان را بر عهده میگیرد.


موانع مشارکت:

موانع اندیشه و رفتار را باید موانع فرهنگی و موانع فضا و محیط‌کاری را باید موانع سازمانی مربوط دانست.

موانع فرهنگی:

منظور از موانع فرهنگی باورها و هنجارها و سنتهایی است که باعث تفاوت بنیادی میان آدمیان میشود و آنها را به رغم آدم بودنشان به دسته های متفاوت بد و خوب قوی یا ضعیف دسته‌بندی می‌کند. نظام خودکامه «ارباب رعیتی» را باید در شمار سدهای استوار فرهنگی در راه استقرار مشارکت به شمار آورد. که زمینه ساز بسیاری از باورها و آیین‌های فرهنگی است که راه رشد و شکوفایی را بر گروه عظیمی از مردم جامعه می‌بندد و هم اختیارات و قدرت در در دست اندکی از افراد جامعه می‌گذارد. از بین نظام «ارباب رعیتی» بصورت قانونی آسان است ولی از بین بردن فرهنگ ارباب رعیتی کاری دشوار است.

فرهنگ «مرد مداری» را می‌توان یکی از دیگر دشواریهای سهمگین در راه مشارکت به شمار آورد که بر اساس این بارو بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد بر پایه این باور زنان نمی‌توانند همانند مردان در زمینه‌های گوناگون فعالیت داشته باشند.

موانع سازمانی:

ساختار سازمانهای هرمی و سلسله مراتبی را باید در شمار دشواری عمده در راه مشارکت در سازمانها قلمداد کرد که در این نظامن دیوان سالاری قدرت و اختیار بر عهده گروه معدودی از مدیران رده‌های بالای سازمان متمرکز است و شاغلان رده پایین فقط به دستور راه‌های بالا عمل می‌کنند. این تفکر در آغاز سده بیستم توسط هواداران «مدیریت علمی» اشاعه داده شده که از جامعه کارگران توقع بود که تنها به دستور مدیران عمل کنند و از اندیشه دوباره کار خود چشم پوشی نمایند یا به گفته دیگر کارگران از عضلات خود کار بکشند و مدیران از مغزهای خویش. قوانین و مقررات این سازمانها به پدید آوردن موانع قانونی در راه گسترش مشارکت کارکنان سازمان می‌انجامد و اینگونه سازمانها در توزیع قدرت توجهی به افراد متخصص و کارشناسان و صاحب نظران ندارد و فقط به مقام مدیری و رئیسی اهمیت می‌دهد.




تاکید بر کیفیت: چندین سال است که گروهی از شرکتها دارای اتحادیه کارگری و شرکتهای بدون اتحادیه گروههای از کارگران و مدیرانشان را برای بررسی و دشواری های کارکنان و برطرف کردن آن سازمان داده اند که این گروه ها را می توان شورای کار یا گروههای مشارکت نامید این گروهها در زمینه بهتر کردن بهره وری و ارتباطات سودمندی گسترده ای دارند.

شورای مدیریت میانی: شورای مدیریت میانی سازوکارهای گروهی برای بهتر کردن مشارکت مدیرانی است که پایین تر از مدیران ارشد قرار دارند که سودمندی آن این است که یک راه برجتر برای پرورش مهارت مدیری در میان مدیران میانی و آماده کردن آن برای مقام های مدیریت ارشد است که نتیجه آن همان افزایش مشارکت می باشد.

گروههای خودگردان: برخی از شرکتها به مرحله هایی فراتر از شکل های مشارکت مشورتی پرداخته اند و اجازه داده اند تا شماری از تصمیم های عمده از سوی گروههای کارکنان گرفته شوند گروههای خودگردان گروههای کاری طبیعی هستند که به آنها استقلال کامل داده شده است که یکی از ویژگیهای عمده این گروهها نقش کم رنگ مدیر است.

طرحهای مالکیت کارکنان: کارکنان اغلب ترغیب می شوند تا «فرآورده ای را که خود می سازند خریداری کنند» که امروزه این شعار در برخی از سازمانها جای خود را به شعار «خرید از شرکتی که در آن کار می کنند» داده است که مالکیت کارکنان در یک شرکت زمانی پیش می آید که کارکنان بتوانند با سرمایه ای که فراهم می آورند با خرید سهام شرکت نظارت بر آن را به دست بگیرند و این انگیزه زمانی به وجود می آید که کارخانه‌ها با سود اندک در خطر بسته شدن قرار می گیرند و امید کارگران به پیدا کردن شغلی دیگر پایین باشد.

جهت دریافت فایل مقاله بررسی مدیریت مشارکت جو لطفا آن را خریداری نمایید


مقاله بررسی مدیریت مشتری

مقاله بررسی مدیریت مشتری در 26 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
مقاله بررسی مدیریت مشتری

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مدیریت مشتری در 26 صفحه ورد قابل ویرایش



ارتباط اولیه

جلب توجه مشتری احتمالی

برای دستیابی به موفقیت در فروش،مابایدبر اعتراض احتمالی در ذهن هر خریدار ، غلبه کنیم : عدم علاقه ،پیش اشتغال، شکاکیت، مقاومت در برابر تغییر و معوق گذاردن . ما حقیقتا شروع به حل این اعتراضات در ابتدای فرآیند فروش بوسیله بررسی آنها از دیدگاه مشتری، می کنیم.

با فرض این امر که ما فرصت جدیدی طراحی کرده و زمان کافی صرف نظریه

نموده ایم، عملکرد بعدی در فرآیند فروش بر خلاف دیدگاه ما آغاز شده و دری به سوی ارتباطات بیشتر باز می‌شود. هدف ما دستیابی به توجه به امید دستیابی به اولین بررسی می باشد.

تغییر تمرکزها: از کمیت به کیفیت

برای بیشتر ما دستیابی به نتایج خوب از ارتباط اولیه، یکی از مهمترین بخش های فروش می باشد. ما تماس های تلفنی بی شماری داریم. ما مطالب بسیاری در مورد محصولات و خدمات جدیدمان ارسال کرده ایم . و لیستی از آنها را برای روزنامه خبری شرکتها ارسال می نماییم، این مسئله اهمیتی ندارد که ما چکار می کنیم ، ما نمی توانیم نسبت پاسخ را افزایش دهیم . چرا؟ ما کار متفاوتی برای جلب توجه انجام نداده ایم . در مورد تماس تلفنی اخیر فکر کنید . چطور خودتان را معرفی کردید؟ بعد از معرفی چه گفتید؟ واکنش طرف مقابل چه بود؟

برای بسیاری از ما. بدون توجه به آنچه که ما می گوییم ، پاسخ به این سئوالات شبیه می باشد: من نام خود و نام شرکتم را گفتم. من توضیح مختصری در مورد محصول یا خدماتم دادم و پرسیدم که آیا می توانم قرار ملاقات بگذارم.

توجه به این نکته ساده می باشد. اگر فرد برای کمک به ارتباط با فرصت های تجاری جدید، با شرکت ها کارکرده است. در یک مورد من گزارش کاملی درمورد مشتری برای سازمانی در ST- سوئیس جهت ارائه سطح بالای خدمات، تهیه کرده ام.

ما ارتباطات خود را گسترش دادیم، مشتری مثل دوست ما است. او درمورد خدمات ما با دفاتر آتلانتا، تگزاس، دالاس و شیکاگو محبت می کند. با تشکر از کمک مشتری من قادر به افزایش کل شعب این شرکت می باشم. درطول 6 ماه فروش برای مشتری تا 800 هزار دلار افزایش یافت.

شرکت من از ST- سوئیس به شیکاگو منتقل شد. اگر چه قبلاً ما بحث های تجاری با دفتر شیکاگو را داشته ایم. اما ما درمورد مدیر بازاریابی صحبت کرده ایم. دراین حالت ما فرضی برای رسیدگی مجدد به کارهای تجاری در دفتر شیکاگو پیدا کردیم درمجموع، من هنوز با شعبه اصل کار می کنم. حفسظ ارتباط بعد از رفتن مشتری دشوار می باشد. اهداف ما شامل ایجاد ارتباط کیفیت با مشتریان، ارتباط براحساس صداقت می باشد. مهم نیست که چه اتفاقی می افتد اما ما همیشه باید در ارتباطات تجاری دارای بهترین موقعیت باشیم.


سوال در مورد اجاعات

درحالی که مراقبین سعی در بهبود شرکت ها دارند، ارجاعات باید درحل ارتباطات تجاری صورت گیرند. حتی اگر ارجاعات یکی از قدرتمند ترین درب ها باشند. اما بیشتر فروشندگان از آنهااستفاده نمی کنند. چرا؟ بنا به دلایل بسیاری،

1. ما ترس از سوال کردن نداریم 2. ما احساس می کنیم که ارتباط خوبی برای درخواست نداریم. 3. ما ازمحصول خودمان مطمئن هستیم. 4. ما به سادگی فراش می کنیم.

بعد از توضیح طرح وایجاد ارتباط تجاری بامشتری، درصورت ارجاعات، مؤثر می باشد. این ارجاعات باید دربحث فروش گنجانده شوند. این امر وابسته به نوع محصولات خدمات فروخته شده می باشد. توجه داشته باشید که ما تنها درصورتی ارجاعات را درخواست می دهیم که ازمحصول مان اطمینان داشته باشیم. چشم انداز به ما اطلاعات ارجاعی را ارائه می دهد.

لیست های کاربرد

دربسیاری از موقعیت ها، شرکت ما، لیستی از مشتریان فعلی و گذشته را ارائه

می دهد.بر اساس تجربه متخصصین فروش، این لیست ها را باید بعنوان ارتباطات اصلی حفظ کرد، کلیه آدرس ها و شماره تلفن ها، کاملاً حفاظت می شوند. از این طریق شما می توانید با شرکت معینی تماس بگیرید و محصولات جدید را معرفی نمایید. در این شرایط ما باید اطلاعات و شناخت دقیقی از افراد داشته باشیم. شما می توانید از این اطلاعات بعنوان بخشی از نظریه خود استفاده نمایید. این مسائل درفصول بعدی شرح داده خواهد شد.

مشتریان جدید

همانطور که در ابتدای فصل ذکر شد، یافتن فرصت های جدید از طریق مشتریان موجود، بهترین رفتن برای صرف زمان در طرح دیدگاه می باشد. اما این حقیقت وجود دارد که تجارت جدید، بخش مهم استراتژی های فروش می باشد. یافتن فرصت هایی با مشتریان جدید، ارائه گر بزرگترین چالش برای فروشندگان می باشد. بدون سیسم ارائه راهنمایی ها، ما تمایل به بررسی دیدگاه مشتری جدید داریم. البته، دربیشتر کارهای فروش، نباید تماس تلفنی خشک و سرد داشت. دراین فصل، ما درمورد مهارت های تلفنی صحبت می کنیم. درفصل بعد اطلاعاتی درمورد روش های نظریه بدست خواهیم آورد. این مهارت ها به شما کمک می کنند که بتوانید در طی مکالمه تلفنی با طرف مقابل، روابط گرمی راایجاد کنید.

طرح چشم انداز برای مشتریان جدید از طریق تلفنی یا ارتباط رودررو اما با روابط مناسب صورت می‌گیرد، باکمی خلاقیت وبرنامه ریزی، می توانیم از ابزارهای مختلفی برای اطمینان از این امر استفاده کنیم که زمانی را که صرف طراحی چشم انداز می کنیم، مفید و پرثمر باشد. استفاده از زمان حرکت بعنوان یک ابزار جستجو برای جلب مشتری برای برخی از متخصصان فروش، جستجو برای مشتری جدید، به سادگی رانندگی درخیابان می باشد.

برخی افراد دوست دارند در ماشین به نوارهای ضبط شده گوش کنند و یا به نکاتی درمورد شرکت بدست آورده اند توجه نمایند. دیگران دوست دارند مسیر شان را تغییر دهند تا حدی که احتمال دستیابی به تجارت جدید، بیشتر از حد، آشکار شود. آگهی هایی که ما می بینیم و می شنویم، ارائه گر چشم اندازهای بالقوه می باشند. برای مثال دیگر که ما می بینم و می شنویم، ارائه گر چشم انداز های بالقوه می‌باشند. برای مثال اگر در پیام های رادیویی گوش کنید درمی یابید که شرکت های دراین بخش ها تجهیزات و خدمات خود را به فروش می گذارند. درحقیقت، اهمیتی ندارد که چه چیزی می فروشید، پیام هایی رادیویی، تجارت های جدید را به شما اطلاع می‌دهند. روش دیگر تبلیغات، استفاده از بیلبورد می باشد. فروشنده از این طریق برای خود تبلیغات کرده و حتی گاهی از بدنه ماشین ها نیز برای این کار استفاده می‌کند. چشم و گوش خود را به دنیای اطراف باز کنید و به آنچه که دراطرافتان روی می‌دهد دقت کنید.

پیش نظر یه چیست؟

پیش نظریه عملکردی ضروری و منطقی بعدی بعد از شناسایی فرصت های جدیدما می باشد. دراین نقطه، ما نیاز به 1. تعیین فرصت های 2. ارائه گر طرح های صحیح و جمع آوری اطلاعاتی داریم که امکان بحث درمورد سلایق فردی را می دهند و 3. توسعه طراحی برای ارتباط اول پیش نظریه مؤثر موجب بهبود ارتباطات ما وبرنامه ریزی موفق درملاقات با یک شخص می‌شود.

پیش نظریه، پیش از یک تحقیق می باشد و به بررسی دیدگاهها می پردازد و ارائه گر پیامی خوب برای تماس های تلفنی و نامه ها می باشد. از این طریق ما می توانیم بانام فردی که با او تماس می گیریم آشنا شویم و از صنعت شخصی او آگاهی یابیم. پیش نظریه اطلاعات با ارزشی به ما ارائه می دهد که بعدها از آنها در فرآیند فروش استفاده می کنیم. برای مثال می توانیم از اطلاعات پیش نظریه درزمان طراحی جدید، توسعه راه حل ها و بررسی اهداف و نظریه ها استفاده کنیم. دربرخی جوانب، بررسی ارتباط تجاری بدون پیش نظریه، منجر به اطلاعات نهفته می شود. اگر ما پیش نظریه را اجرا کنیم، می توانیم در برنامه ریزی زمان پیشرفت بیشتری داشته باشیم. پیش نظریه، ارتباط اولیه را برای ما آماده می کند.

بسیاری از فروشندگان به پیش نظریه بعنوان بخشی از تماس فروش نگاه می کنند. اما توجه داشته باشید که این مرحله یکی از 3 مرحله درانجام اولین مصاحبه می‌باشد. دراینجا ما تنها به تعیین یک فرصت پرداخته ایم. ما اطلاعات کمی درمورد خواسته ها ونیاز ها داریم. ما حتی مشخص نکرده ایم که آیا فرد تمایل به صحبت با شما دارد.

بررسی پیش نظریه بعنوان روشی در بهبود احتمال موقعیت ارتباط اولیه، مفید می باشد. چطور؟ اگر ما کارخانه مان را انجام دهیم. احتمال موفقیت خود را به طور مستقیم افزای دهیم. پیش نظریه مفید به ما در تهیه ارتباطات اولیه کمک می کند.

به این روش توجه کنید: ما بایکی از مراجعین تماس می گیریم، اما در 15 ثانیه نیمه اول صحبت، موفق نمی شویم توجه او را جلب کنیم. هدف ما از این تماس کاملاً‌مشخص نمی باشد. ما مطمئن نیستیم که چه سوالاتی باید بپرسیم زیرا اطلاعات زیادی درمورد شرکت او نداریم. چه اتفاقی می افتد؟ مادرمورد محصولات و شرکتمان توضیح می دهیم درست مثل هر فروشنده دیگر. پیش نظریه مؤثر قبل از شروع ارتباط اولیه با فرد به ما اطمینان می دهد که درمکالمه اول درست پیش رفته‌ایم. پیش نظریه باعث جلوگیری از اشتباه می شود.استراتژی قوی پیش نظریه درجلوگیری از موقعیتهای مبهم به ما کمک میکند. در حالی که داستان زیر یک مثال تجاری نمی باشد. ما می توانیم از این مثال برای نشان دادن نحوه تأثیر پیش نظریه استفاده کنیم.

اجازه دهید درموردهمسایگان شما صحبت کنیم که شما را برای خرید هدیه تعطیلات برای مسئول تان انتخاب کنند. شما برای دستیابی به ارتباطات بیشتر تلاش بسیاری انجام می دهیم. برای صرفه جویی درزمان، از اینترنت بیشتر تلاش می کنیم و نام شرکت موردنظر برای خرید را بدست می آورید و قراری برای انتقال این هدیه به شرکت تنظیم نمایید.

بسته شما به زیبایی کادو می شود و شما آنرا دریافت می کنید. اما درست قبل از مهمانی، درصحبت رسمی با همکارانتان شما می فهمید که رئیس تان نسبت به شکلات آلرژی دارد. بنابراین حتی اگر شما در سازماندهی خریدتان به خوبی پیش رفته باشید اما باز هم نتیجه کارتان موفقیت آمیز نبوده است.

این مسئله دراین پیش زمینه، مشابه میباشد پیش نظریه مربوط به دادن هدایای شکلات نمی باشد اما مربوط به آگاهی از نیازهاو خواسته های فرد قبل از درخواست زمان با ارزش آنها می باشد.

مطمئناً با انجام یک کار کوچک، ما می توانیم از اشتباهات بسیاری از فروشندگان جلوگیری کنیم.

مایک مک کلین متخصص فروش در اهیو، به مدیران منابع انسانی و مشتریان jwن

در دوره های اولیه استفاده می شود. اگر او نامه ای با مضمون jw دریافت می کرد، آن را باز نمی کرد. و حتی اگر کسی با او تماس می گرفت و او را نامی غیر از jw رامی خواست او آن تماس را قبول نمی کرد. او تنها می خواست با افرادی کارکند که کاملاً ازشرایط آگاه بودند.

دراینجا از نظریه دیگر که به ما درجلوگیری از اشتباهات کمک می کند، استفاده می کنیم.آیاتا به حال جلسه ای با کسی داشته اید که بعد از 20 دقیقه مشخص شود که او تصمیم گیرنده نمی باشد؟ زمانی که این اتفاق می افتد، ماباید به دنبال روشی مناسب برای صحبت با فرد مورد نظر باشیم. به عبارت دیگر ما ازحضور افراد مؤثر استفاده می کنیم. پیش نظریه ها درمورد طراحی کیفیت کمک می کند.

دلیل دیگری برای علت نیاز به پیش نیاز وجود دارد. دراین بخش فرآیند فروش، می توان تعیین کرد که احتمال موفقیت کدام نظریه بیشتر می باشد برای بیشتر ما، تعیین کیفیت دیدگاهها، دچار چالش می شود. درحالی که ویژگی های کامل برای تعیین این دیدگاه ها ندارد. دراینجا راهنماهایی برای درک انواع افرادی که با آنها درطول روز مواجه می شوید، به چشم می خورد.

درک نیاز و تمایل برای صحبت کردن این شخص درخواست تشکیل جلسه می کند. او دارای نیازهایی خاص می باشد. مراجعین با نیازهای شناخته شده تمایل به صحبت با عرضه کنندگان و خریداران دارند.

درک نیاز و عدم تمایل برای صحبت کردن دراین سناریو، درمورد نیاز فرد، مسائلی را آموخته ایم.او تمایلی به صحبت باما ندارد. زیرا تجربه منفی با شرکت وتجربه مثبت با رقیب ها داشته است. زیرا نیازها دربرخی حیطه ها تغییر می کند. دراین مورد ما باید دارای اطلاعات کافی درمورد پیش نظریه باشیم تا مکالمه ای مناسب بوجود آوریم.

تشخیص نیاز، عدم آگاهی از این امر که تمایل به صحبت کردن وجود دارد یا خیر این افراد را درمورد فروشندگان با جالش هایی مواجه می شوند. تجربه های ما به ما در تعیین و تشخیص نیاز کمک می کنند اما ما دارای طرحی برای مشخص کردن نیاز می باشیم. اطلاعات پیش نظریه درتوسعه ارتباطات اولیه، ضروری میباشند.

عدم نیاز برای صحبت، افرادی با این ویژگی ها برخوردی دوستانه دارند. آنها به بحث های مفیدی می پردازند. ما ازوجود جو گرم لذت می بریم. ما باید به صرف زمان با افرادی که مشتری نمی باشند. دقت لازم را داشته باشیم. ازطرف دیگر، درتجزیه وتحلیل فرصت ها، ما به طراحی دیدگاههایی برای ایجاد ارتباطات می پردازیم. همه فعالیت های ذکر شده جزو عناصر مهم فرآیند فروش موفق می باشند.


مقاله بررسی مدیریت منابع انسانی استراتژیک

مقاله بررسی مدیریت منابع انسانی استراتژیک در 37 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مقاله بررسی مدیریت منابع انسانی استراتژیک

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مدیریت منابع انسانی استراتژیک در 37 صفحه ورد قابل ویرایش

بهبود تغییر گروهی: مورد مدیریت منابع انسانی استراتژیک

1- خلاصه

در این مقاله سه شکل پیچیدگی آورده شده است: و پیچیدگی الگوریتمی، سازمانی و سازمان یافته. پیچیدگی سازمان یافته برای مدیریت شرکت‌ها، مناسب‌ترین است. این پیچیدگی یک شکل فرمان مورد بحث است که در نتیجه کاربرد مفید قوانین با رقابت گروه‌های علاقمند در رابطه با اشکال خاص نهادی کردن به دست آمده است. بیان کیفی پیچیدگی، تعهد کردن است، خصوصاً زمانی که به سطح میکروسکوپی رفتار در یک شرکت می‌پردازیم.

برای درک چشم‌انداز شغلی شرکت، چهار نگرانی مرتبط لازم است که در صحنه باشد. آنها به عملی متعادل کننده و خوشایند احتیاج دارند. بعلاوه، از نقطه نظر هماهنگی، چهار جهت‌یابی ارزشی وجود دارد، که چهار ضمیمه مختلف که شرکت با آنها درگیر است را شرح می‌دهد. این چهارچوب مربع برای شرح مفصل مدیریت منابع انسانی استراتژیک (HRM) به عنوان نمونه‌ای از پیچیدگی سازمان یافته به کار می‌رود و برای خلاصه کردن ویژگی‌های طراحی TM کار شبیه‌سازی مدیریت است. همان‌طور که این جا یک محیط یادیگری خود سازماندهی شده است، من خاطر نشان می‌کنم که این شبیه‌سازی مدیریتی به شکل آزاد، اشکال مختلف ایجاد سازمان را مجاز می‌کند. شبیه‌سازی وریزیت بعنوان بخشی از یک برنامه آموزشی داخل شرکتی به کار می‌رود. پایه تجربی به شرکتی برمی‌گردد که در فرآیند تغییر بنیادی از سازمان دولتی به بازیگر بازار جهانی در بخش خدمات اقتصاد تغییر می‌کند. یکی از اهداف PERFORM TM بهبود این فرآیند تغییر است.

پس از خلاصه کردن شبیه‌سازی مدیریتی، من مجذوب کننده‌هایی را معرفی می‌کنم که از روشی نتیجه‌گیری شد که شرکت‌کنندگان جلسات شبیه سازی بعدی سازمانی در شرکت شبیه‌سازی شده‌شان ایجاد کنند. موانع مختلفی جهت تغییر وجود دارد، که روی نمونه‌های جذب کننده تأثیر می‌گذارد.

2- معرفی: منظره پیچیدگی فرضی

برای محضم معنی تئوری پیچیدگی دراجتماع و قلمروهای بشری، ارزشمند است که تفاوت بین پیچیدگی الگوریتمی، سازمانی و سازماندهی شده را تشخیص دهیم. پیچیدگی الگوریتمی به قابلیت شمارش و قابلیت ساخت سیستم برمی‌گردد. که این موضوع به کمیت اطلاعاتی برمی‌گردد که سیستم را توصیف می‌کند، به حداقل نمونه پیشگام، الگوی حداقل، به ساخت دورباز الگوی برمی‌گردد.

بعلاوه پیچیدگی الگوریتمیک براساس تئوری سیستماتیک مدل‌های وابسته به مشاهده کننده است. اجتماع ناظران، در ارتباط با این نوع پیچیدگی، عدسی پیچیدگی را از طریق تنوع ریاضی، سیستم‌های فرضی به روش‌های سابرنتیک (واپادشناسی) به مشکلات مختلفی می‌پردازد. این مسئله از سازمانهایی که خودشان را مورد توجه قرار داده تا اینکه مورد توجه قرار بگیرند، را اخراج می‌ کند.

پیچیدگی سازمانی به سازمانهایی درحال اتنقال مربوط می‌شود. پیچیدگی طوری مورد بررسی قرار می‌گیرد که از طریق سیستم‌های خودسازمانی، به دور از تعادل پراکنده، خودساز، و در فضای تکاملی پدیدار شود. این شاخه از تئوری پیچیدگی ریشه‌های بیولوژی تکاملی خودش را دارد و مطالعه اکوسیستم‌ها، که پیچیدگی را کاهش یا افزایش می‌دهد، مثل سیستم‌های سازه‌های است که با هم تکامل یافته‌اند. این به توضیحات پدیده‌هایی در یک تعداد نامعلوم قبلی وضعیت میکروسکوپی برمی‌گردد که از نظر بیولوژیکی و اجتماعی معتبر است. این مورد برای زمانی است که هیچ توضیحی عمومی یا با الگوریتمی نمی‌توان به اندازه کافی فرآیند معتبری را توصیف کرد و پیکربندی خاص سببی لازم است، اما هنوز در دسترس نیست، تا تاریخچه منحصر به فرد آن را توضیح دهد- تغییر تدریجی برای مثال، مثل، توضیحات علمی عمومی برای توصیف نتایج خاصی که باعث حمله به برج‌های دوقلو در یازدهم سپتامبر سال 2001 در نیویورک شد، یا برای توصیف نتایج که باعث بیماری در پایه محدوده خاص DNA و شرایط زندگی شد. این فرآیندها دوره منحصر و خاصی را در فشای متوالی و بزرگ و غیرقابل تصور ایجاد می‌کند. سازمان خاص، ساختار و فرآیند فرمانی را در فضای بزرگ متوالی ایجاد می‌کنند. چنین امری از طریق علوم ساختاری، سیستمیک و تاریخچه‌های زیست محیطی و دانش گسترده اطلاعات و وسیله تبادل، قابل درک و توضیح است. این را با گرفتن متن یا شرایط مرز امکان‌پذیر است و ما را به سمت تاریخی منحصر به فرد هدایت می‌کند و به دانش نتایج محلی (دانش بومی) نیاز دارد. هر دو تفاوت در ویژگی‌های پایداری مورد نظر سازمان‌ها وجود ندارد، زیرا آنها ابتلا به دیدگاه ناظر نگاه می‌کنند. بنابراین، در ارتباط با پیچیدگی سیستم‌های اجتماعی انعکاسی، این مسئله مهم است که دیدگاه‌ها یا موقعیت‌های خارج/ناضر و داخل/شرکت‌کننده را تشخیص دهیم. از جایگاه ناظر، پیچیدگی سازمانی به تعدادی از سازه‌ها، درجه تفاوت یا تنوع (تغییر) این سازه‌ها، درجه بر همبستگی (ارتباط) بین سازه‌ها، و سرعت و تغییرات غیرقابل پیش‌بینی (آشفتگی) محیط‌زیست برمی‌گردد.

نوع سوم پیچیدگی لازم است، که از طریق خودآگاهی فعالان داخلی یا آژانس‌هایی ایجاد شود که به سطح بالای پیچیدگی سازمان داخلی رو یا رو با محیط‌زیست می‌پردازند. تا یک حد خاص، این پیچیدگی از طریق تولید مشترک عاملان/نمایندگان ایجاد می‌شود. این شکل یک فرمان مورد بحث است که از کاربرد استراتژیک قوانین رقابت گروه‌های علاقمند به اشکال خاص نهادی کردن، منتج می‌شود. برای تشخیص این شکل پیچیدگی، که ساختاری اجتماعی دارد، از پیچیدگی سازمانی که ناهموند فرض شده و نقطه نظر کاربردگرایی دارد،‌بهتر است از پیچیدگی سازمان یافته صحبت کنیم. وقتی پیچیدگی سازمانی مربوط به نقطه نظر ناظر خارجی باشد، پیچیدگی سازمان یافته باید از دیدگاه شرکت‌کنندگان داخلی سیستم اجتماعی قابل درک باشد. این تمایز به تغییری شناخت شناسی نیاز دارد برای درک این تغییر، من سئوالات شناخت‌شناسی ایجاد شده را مورد توجه قرار می‌دهیم تمایز بین پیچیدگی الگوریتمی و سازمانی از یک طرف و پیچیدگی سازمان یافته از طرفی دیگر، وقتی کسی تشخیص دهد که قلمرو علوم طبیعی به سادگی با قلمرو اجتماعی و انسانی مقایسه شده، پیچیده می‌شود.

طبقه‌بندی علوم اجتماعی انسانی بسیاری سخت‌تر از علوم طبیعی است. طبقه‌بندی «کوارک» یا «مورچه» طوری است که فرقی نمی‌کند که یک کوارک را کوارک بنامیم یا یک مورچه را مورچه بنامیم. این مسئله روی رفتارشان تأثیری ندارد. این مورد در قلمرو انسانی و اجتماعی نیست. مثالی از دنیای روابط بین‌‌المللی، تقسیم‌بندی «تروریست» (به عنوان یک طبقه‌بندی) یک نوع هم‌کنش است زیرا با چیزهایی از بین نوع، یعنی مردم، شامل تروریست‌های فردی تأثیر متقابل دارد. آن از اینکه چگونه تقسیم‌بندی شوند و براساس رفتارشان تعریف شوند، آگاه می‌شوند. آنها یک هم‌کنشی یا یک نوع خود رجوعی پیدا می‌کنند. در مقایسه کوارک‌ها نوع هم‌کنشی نیستند؛ نظریه اینکه کوارک با کوارک تأثیر متقابلی ندارد. طبقه‌بندی «کوارک» ثابت است، در حالکیه طبقه‌بندی «تروریست» با تغییر شرایط سیاسی، تغییر می‌کند. این مسئله نتیجه‌بخش است که پیچیدگی سازمان را وقتی بررسی کنیم که به انواع بی‌اهمیت بپردازد. به هر حال، این یک دید بسیار محدود است که انواع هم‌کنش را مورد توجه قرار دهیم. در این مورد، پیچیدگی سازمانی و سازمان یافته باید به هم مرتبط شوند. این کار را صرفاً برای مطالعه و مدیریت سیستم‌های اجتماعی به کار می‌برند.

1-6- طرح کلی PERFORM

PERFORM بخشی از یک برنامه توسعه مدیریتی داخلی شرکتی است. هدف آن بالا بردن فزاینده انتقالی دائمی از نماینده دولتی به بازیگر بازار جهان است. شبیه‌سازی مدیریتی HRM استراتژیک را مدیریت استراتژیک، پویایی‌های بازار کار و مدیریت صلاحیت یکپارچگی می‌کند. تمرکز آن بر آموزش در ارتباط با پیچیدگی سازماندهی شده در بخش یادیگری در کنار کار است. یکی از مهمترین اهداف آن کنترل هم‌سنجی در واحدهای تجاری مربوط است.

شرکت نشان داده شده با شبیه‌سازی مدیریت ترکیبی از نیروهای داخلی، مثل سهام‌داران مختلف خارجی است. این نیروها شرکت را به عنون فعال قرار گرفته از نظر تاریخی ایجاد می‌کنند که تا حدی تحت شرایط انتخابی خودشان است. سازمان به عنوان موانع ایجاد شده ساده را برای نیروهای کار مفهومی می‌کند و همین طور آنها را قادر به عملکرد و تشکیل نقش می‌سازد. نیروهای PERFORM به عنوان سیستم‌های اجتماعی با ویژگی‌های زیر در نظر گرفته می‌شوند.

l ترکیب- با تکیه بر توانایی‌های افراد دیگر- آنها براساس دانش محلی عمل می‌کنند،

l تازه تأسیس- یک مجموعه ثابت از توانایی‌های آنها.

l هدفمند- داشتن اهداف شخصی و در جستجوی رسیدن به آنها- این‌ها جهت‌گیری عملکرد را نشان می‌دهد.

l پیش‌بینانه- توانایی انتخاب بین عملکردهای ممکن براساس مدل داخلی خود آن (تصویر، عقیده) و دنیای آن، براساس ظرفیت پردازش اطلاعات محدود؛

l تطابق‌پذیر- توانایی یادگیری و تغییر مدل داخلی و سازمانی آن با دیدگاه بهتر کردن عملکرد آن.

در PERFORM، نیروها پنج تیم از پنج مدیر هستند، که دارای آزادی عمل براساس قوانین که با هم به توافق دارند، می‌باشند. ویژگی‌های تازه تأسیس سازمان که از هم‌کنشی شرکت‌کنندگان به وجود آورده و به طور متقابل معنی و دانش را در طی بخش شبیه‌سازی شکل می‌دهد.

شبیه‌سازی مدیریتی یک شرکت بزرگ یا در بخش خدمات اقتصادی نشان می‌دهد، که شرکت از پنج تیم تشکیل شده است: انجمن مدیران، کارکنان شرکت، واحد تجاری «سیستم اطلاعات شرکت» (CIS) و دو واحد تجاری (BU) که انواع مختلف خدمات مالی را فراهم می‌کنند. این دو BU در دو بازار کاملاً‌متفاوت فعالیت می‌کنند. واحد تجاری الف یک بازیگر جهانی در بازار بی‌ثبات مالی است. واحد تجاری ب به صورت ملی در یک بازار خاص و با قانون‌زدائی دائمی و رقابت فزاینده‌ای کار می‌کند. عملکردهای BU بر پایه کوتاه‌مدت و بلندمدت بسیار به هم نزدیکند، طوریکه مراجع مشترکی برای عملکردها فراهم می‌کنند و عملکرد سراسری شرکت به هم‌سنجی هر دو BU بستگی دارد.

CIS: شالوده ICT فراهم می‌کند، و سیاست اطلاعاتی و تجاری شرکت را در برابر سیاست اطلاعاتی BUها انجام می‌دهد. این یک بازار منطقه‌ای از مشاوران و فراهم‌کنندگان ICT تهیه می‌کند و نشان می‌دهد که می‌تواند ظرفیت‌های کوتاه‌مدت خاص را برای رسیدن به اهداف ICT به کار گیرد.

سازمان‌های کارفرمایان، دولتی و رقبا و راه‌ رهایی در شبکه اقتصادی شرکت ایجاد می‌کنند.

این دوره شبیه‌سازی در چهار مرحله تکمیل می‌شود. در طی مرحله1، تمرکز آن بر یک برآورد سازمان داخلی با تأکید بر قدرت و ضعف تشکیل پرسنل کنونی است. مرحله 2 به سازمان خارجی با تأکید خاص بر تغییرات مقدمات مؤسسه‌ای و پیامدهای آنها برای شرکت، خصوصاً تأثیر پتانسیل آن بر سیاست پرسنل می‌پردازد. هر دو مرحله 1 و 2، منظر استراتژیکی، را فراهم کرد و گزینه‌هایی که باید در طی مرحله 3 فراهم شود را تهیه می‌کند. در این مرحله، مدیران به چندین پروژه‌ ابتکاری در رابطه با پتانسیل‌های استراتژیک نشان بررسی و ارزیابی می‌کنند. این پروژه‌ها فقط می‌تواند با همکاری نزدیک بین سه BU صورت پذیرد. آنها به استخدام بلندمدت پرسنل حرفه‌ای نیاز دارند تا پروژه‌های ابتکاری‌شان را گسترش داده و به شرایط کنونی بازار کار بر سند و به صلاحیت‌های لازم هم نیاز دارند. اگر استخدام با موفقیت انجام نشود، پروژه‌ها را نمی‌توان براساس برنامه پیش برد. این مسئله ابتکارات لازم را دچار مشکل می‌کند و در بلندمدت ظرفیت نوآوری و رقابتی شرکت را تضعیف می‌کند. در پایان مرحله 3، مدیران موقعیت را ارزیابی کرده و تصمیمات نهایی را در مورد تکمیل پروژه‌های ابتکاری می‌گیرند. در طی مرحله 4، آنها استراتژیکی کلی که شامل HRM استراتژیک است 1 تعریف می‌کنند. برای اطمینان از استراتژی مؤثر اجرائی، طرح عملیاتی را نشان می‌دهند که سرا سری است و سیاست‌های پرسنل BU را تحت پرسش قرار می‌دهد و طرح ارتباطات و اطلاعات مربوط را هم در بر می‌گیرد.

بخش شبیه‌سازی، که یک روز و نیم طول می‌کشد، از طریق گزارش‌گیری گسترده تکمیل می‌شود.

7- برخی از مشاهدات‌ها الگوهای جذب کننده

PERFORM یک شبیه‌سازی بسته نیست که به این معنی باشد که میدران از دستورات تبعیت نمی‌کنند، «مسئله این است، چطور آن را حل می‌کنید؟» این یک شبیه سازی باز است. مدیران وارد موقعیت می‌شوند و از آنها پرسیده می‌شود: چه طور به آن می‌پردازند؟»


مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا

مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا در 55 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا در 55 صفحه ورد قابل ویرایش



مقدمه:

تصمیمات قضایی ممکن است ناشی از اشتباه یا ناروا باشد دادرسان معصوم نیستند و علیرغم تربیت علمی و عملی مانند سایز افراد بشر در معرض جهل و تردید که منشاء اشتباه است و در معرض ضعف نفس و اغراض که منشاء لغزش و بی‌عدالتی است ممکن است واقع شوند. حتی بهترین قاضی مانند سایر افراد بشر همواره در معرض اشتباده و لغزش است، در نتیجه باید ترتیبی مقرر شود که رأی قاضی برای بازبینی، بتواند مورد شکایت طرفی قرار گیرد که جزئاً یا کلاً علیه او صادر شده است. بنابراین، پیش‌بینی طرق شکایت از آراء برای تضمین قضایی شایسته است. طرق شکایت از آراء را دارای دو نقش دانسته‌اند. از یک سو «اصلاح» تصمیم مورد شکایت را ممکن می‌سازد و از سوی دیگر نقشی پیش‌گیرانه دارد، زیرا قاضی صادرکننده رأی که می‌داند رأی او ممکن است مورد رسیدگی نقادانه‌ی قاضی عالی قرار گیرد تشویق می‌شود که با دقت کافی تصمیم گیری نماید در عین حال در پیش‌بینی طرق شکایت از آراء گام‌ها همواره باید با دوراندیشی و احتیاط بیشتری برداشته شود.

اگر چه باید ترتیبی داده شود که زیان ببیند از رأی مرجعی دیگری و یا باشرایطی به خود همان مرجع مراجعه نموده تا اختلاف، دوباره مورد قضاوت گیرد، اما این امر نباید به گونه‌ای باشد که فصل خصومت را غیرممکن نموده و رأی قاضی را به صورت یک (پیش نویس) درآورد که همواره از طرق مختلف و متنوع و به دفعات و تا روز رستاخیز به درخواست اشخاص یا مقامات مختلف ممکن است مورد حک و اصلاح قرار گیرد، خطری که در حال حاضر نظام دادرسی ما، علیرغم اصلاحات قانونی مهرماه 81، هنوز هم تا اندازه‌ای با آن رو به رو است. برای اصحاب دعوی تضمیناتی ضرورت دارد که آنان را از سهو و خطای دادرسان یا از بیدادگری آنان محفوظ بدارد. این تضمین با استفاده از حق درخواست رسیدگی مجدد دعوی حاصل می‌شود تجدید رسیدگی یا به وسیله همان دادگاهی صورت می‌گیرد که قبلاً رسیدگی کرده و حکم داده است و به آن دادگاه تکلیف می‌شود که از رأی خود عدول کند، در این صورت طریقه شکایت را طریقه عدولی می‌خوانند و یا این است که رسیدگی ثانوی به وسیله یک دادگاه بالاتری به عمل می‌آید و آن دادگاه می‌تواند تصمیم دادگاه تالی را بر هم بزند در این صورت طریقه شکایت را طریقه تصحیحی می‌نامند.

بنابراین طریق شکایت به طور کلی عبارت از وسایلی هستند که در دسترس و به اختیار اصحاب دعوی گذاشته شده برای اینکه موجبات تجدید رسیدگی به دعوی خود را فراهم نمایند. شکایت از رأی علی‌الاصول باید نزد مرجع عالی و یا مرجعی غیر از مرجع صادرکننده رأی مطرح شود که دراین صورت (اصلاحی) نامیده شده است اما درمواردی نیز شکایت نزد همان مرجعی باید مطرح شود که رأی مورد شکایت را صادر نموده که به آن طریقه‌ی (عدولی) شکایت گفته‌اند (واخواهی، اعاده‌ی دادرسی و اعتراض شخص ثالث) اما این ترتیب تقسیم بندی سنتی طرق شکایت از آرا دقیق به نظر نمی‌رسد در حقیقت فرجام خواهی را که طریقه‌ی (عدولی) نیست (اصلاحی) به معنای دقیق واژه نیز نمی‌توان به شمار آورد، زیرا بر خلاف تجدید نظر (پژوهش) که می‌تواند موجب شود دادگاه تجدیدنظر رأی تجدید نظر خواسته را فسخ و رأی جدیدی در (اصلاح) رأی نخسیتن صادر نماید، فرجام خواهی علی القاعده تنها می‌تواند موجب شود که رأی فرجام خواسته نقض گردد، بی‌آنکه دیوان عالی کشور رأی فرجام خواسته را (اصلاح) نماید.


بخش اول: طرق شکایت و مفهوم آن و انواع تقسیم بندی طرق شکایت

طرق شکایت را علی‌الرسم به دو دسته تقسیم می‌کنند طرق عادی یا عمومی شکایت از احکام و طرق فوق‌العاده یا اختصاصی یا استثنایی شکایت از احکام با توجه به اینکه تقسیم بندی طرق شکایت به (اصلاحی) و (عدولی) دقیق نبوده و در برگیرنده تمامی طرق شکایت نمی‌باشند به تقسیم بندی دیگر که در عین حال منطقی‌تر نیز می‌باشد باید توجه نمود که بر مبنای آن طرق (عادی) شکایت از طرق (فوق‌العاده) شکایت از هم متمایز می‌گردند.

طرق عادی عبارتند از پژوهش به حکم غیابی- طرق فوق‌العاده عبارتند از اعتراض شخص ثالث اعاده دادرسی و فرجام در آئین دادرسی برخی از کشورها مانند فرانسه یک طریقه فوق‌العاده دیگری هم هست که عبارت است از شکایت از دادرس (قاضی) Prise a Partie که در قانون ما نیست. مقصود حق شکایتی است که به اصحاب دعوی داده شده بر علیه قاضی که از وی غرض و برخلاف شئون قضایی مثلاً بر اثر تطمیع و اعمال نفوذ کسی را محکوم کرده و محکوم علیه خسارت وارده از تخلف قاض را از قاضی متخلف مطالبه می‌کند در سال 1312 وزارت دادگستری برای تأسیس این طریقه شکایت لایحه‌ای تحت عنوان قاضی تشکیل دیوان شکوی تقویم مجلس کرد این لایحه از بیم اینکه مبادا مورد سوء استفاده واقع شده قضات را مرعود و از تصدی شکل قضا گریزان نماید در مجلس مسکوت ماند. بدین ترتیب که طرق (عادی) شکایت قاعده‌ی عام را در این خصوص تشکیل می‌دهد و بنابراین تمامی آرا قابل شکایت عادی می‌باشند مگر اینکه خلاف آن پیش‌بینی شده باشد. درحقوق ایران تا سال 1358 (زمان لازم الاجرا شدن لایحه‌ی قانونی تشکیل دادگاه عمومی) و در فرانسه تاکنون، واخواهی (اعتراض به حکم غیابی) و پژوهش (تجدیدنظر) از طرق عادی شکایت شمرده می‌شدند (می‌شوند) زیرا تمامی احکام غیابی قابل واخواهی است مگر اینکه خلاف آن تصریح شده باشد و تمامی احکام حضوری قابل تجدید نظر است جز در مواردی که استثنا شده باشد. در مقابل فرجام اعاده‌ی دادرسی و اعتراض شخص ثالث از طرق فوق‌العاده‌ی شکایت شمرده می‌شوند، بدین معنا که تنها نسبت به آرایی قابل طرح می‌باشند که قانونگذار تصریح نموده باشد.


فصل اول: (طرق عادی شکایت از آراء)

طرق عادی یا معمولی اصولاً به روی عموم اصحاب دعوی باز است لازم نیست به موجب حکم خاص قانون تجویز شود همین قدر کافی است که حکم خاص آن را منع نکرده کسی که از یک طریقه عادی شکایت میخواهد استفاده کند مکلف نیست که استحقاق خود را در استفاده از آن اثبات کند. برطرف اوست که ادله بر علیه او اقامه نموده و اثبات نماید که او استثنائاً از یک وضعیتی است که به او اجازه استفاده از آن را نمی‌دهد.

طرق فوق‌العاده شکایت که در این جا موضوع بحث ما است عکس آن است. اصولاً آن طرق باز نیست مگر به طور محدود با قیودی که درقانون پیش بینی شده است و هر کس بخواهد در هر مورد از آن طرق استفاده کند بر او است که اعتراض را طوری بدهد که در قانون برای اعمال آن طریقه پیش‌بینی شده است مثلاً کسی که از حکم یا قراری پژوهش می خواهد هر گونه اعتراض به رسیدگی دادگاه نخستین بکند دادگاه پژوهش مکلف است مجدداً به دعوی رسیدگی کرده حکم مورد اعتراض را فسخ یا تائید کند لیکن کسی که فرجام می‌خواهد فقط در حدود ماده 559……. می‌تواند اعتراض بکند و اگر اعتراضهای ماهیتی و خارج از موارد مذکور در آن ماده بکند مورد توجه واقع نمی‌شود و دیوان کشور را مورد رسیدگی نمی‌نماید.
فصل دوم: «طرق فوق‌العاده شکایت ا ز آراء»

طرق فوق‌العاده با طرق عادی قابل جمع نیستند به این معنی مادام که طریقه عادی باز است طرق فوق العاده حدود هستند به عبارت دیگر اینها دودری هستند که به هم باز نمی‌شوند مثلاً احکام وحله نخستین اعم از غیابی یا حضوری مادام که مرحله اعتراض یا پژوهش را طی نکرده یا اینکه مدت اعتراض و پژوهش آن منتفی نشده باشد قابل رسیدگی فرجامی نیستند. اما در اعتراض شخص ثالث بترتیب دیگری است: شخص ثالث حق دارد به هر گونه حکم و قرار صادره از دادگاههای نخستین و پژوهشی اعتراض کند برای اینکه از شخص ثالثی که در مرحله بدوی یک حکمی دخالت نداشته درخواست پژوهش پذیرفته نمی‌شود و اگر او می‌تواند در مرحله پژوهش به عنوان ورود ثالث دخالت کند ورود ثالث از طرق شکایت به حکم محسوب نمی‌شود که آن را طریق عادی و مانع از طریقه فوق‌العاده اعتراض شخص ثالث بدانیم. طرق عادی اجرای حکم را به تأخیر می‌اندازد برعکس طرق فوق‌العاده اصولاً‌ موجب تعلیق اجرا نیستند حکم به موقع اجرا گذاشته می شود هر چند به یکی از طرق فوق‌العاده از آن حکم شکایت شده باشد. خلاصه اینکه شکایت فوق‌العاده مادام که مقبول و برطبق آن در مرجع شکایت حکم صادر نشده است تاثیری نسبت به قوه اجرائی حکم مورد شکایت ندارد. در پایان لزوماً تذکر داده می‌شود که طرق شکایت یگانه وسیله‌ای هستند که برای برهم زدن احکام به دست اصحاب دعوی داده شده است . فساد و عیب یک تصمیم قضائی هر قدر ظاهر و بدیهی باشد تا زمانی که

آن تصمیم از اعتبار نیفتاده است چاره‌ای ندارد جز اینکه با توسل به یکی از طرق شکایت موجبات فسخ آن را فراهم کرد نسبت به یک حکم قضایی دعوی بطان مانند دعوی بطان معامله وبی‌اعتباری سند نمی‌شود اقامه کرد و مسموع نیست.

فصل سوم

بررسی اثر تعلیقی در اعتراض ثالث

اعتراض شخص ثالث نیز یکی از طرق فوق‌العاده شکایت از آراء شمرده می‌شود، از این نظر که این شکایت اثر تعلیقی بر اجرای رأی ندارد. اما تفاوت بارزی که با فرجام خواهی و اعاده‌ی دادرسی دارد این است که برخلاف این دو طریق شکایت نه تنها موارد یا جهات آن بلکه آرای قابل اعتراض نیز شمارش نشده‌اند، حتی ماده 418 ق. ج. «هر گونه رأی صادره از دادگاه‌های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر» را قابل اعتراض ثالث اعلام می‌نماید و همین امر موجب می‌شود که این طریق شکایت به طرق شکایت عادی بسیار نزدیک شود.

اعتراض شخص ثالث از جهت دیگری نیز از سایر طرق فوق‌العاده‌ی شکایت و حتی طرق شکایت از آراء متمایز است: این طرق شکایت تنها طریقی است که به اشخاص ثالث و تنها برای اشخاص ثالث باز است. به بیان دیگر اشخاص ثالث حق ندارند سایر طرق شکایت از آراء (واخواهی، تجدیدنظر، فرجام و اعاده‌ی دادرسی) را اصالتاً، مطرح نمایند و در مقابل، اصحاب دعوا از حق اعتراض شخص ثالث نسبت به رأیی که در آن دعوا صادر شده، اصالتاً بی‌بهره‌اند. به همین سبب مناسب دیده شد که علی‌رغم ترتیبی که در قانون رعایت شده، در آن کتاب، اعتراض شخص ثالث بعد از چهار دیگر شکایت معمولی بررسی شود. افزودن بر آن، اعتراض شخص ثالث، برخلاف سایر طرق شکایت از آرا، محدود به مهلت معینی نمی‌باشد نکته‌ی مهمی که در خصوص اعتراض ثالث، نظر حقوقدانان را از ابتدا به سوی خود کشیده این است که چون آرای دادگاه اثر نسبی دارند. (نک. ش. 433)، چگونگی ممکن است شخص ثالثی ناچار به شکایت نسبت به رأیی شود که له و علیه دیگران صادر شده است. در اینجا به طور کوتاه اشاره شده که اگر چه حکم دادگاه علی‌القاعده، تنها علیه محکوم علیه قابل اجرا می‌باشد اما علیه تمامی اشخاصی نیز که در زمره‌ی اصحاب دعوای منتهی به حکم نبوده‌اند قابل استفاده می‌باشد. بنابراین هر گاه برای مثال، حکمی نسبت به مالکیت ملکی له (الف) و علیه (ب) صادر شود، این حکم توسط (الف) می‌تواند در دعوایی که بین (الف) و (ج) مطرح می‌‌شود، به عنوان دلیل مورد استفاده قرار گیرد. در این صورت چنانچه (ج) بخواهد این دلیل را بی‌اثر کند، چاره‌ای جز اقدام در فسخ آن، از طریق اعتراض ثالث نسبت به آن ندارد. افزون بر آن چنانچه حکمی له (الف) و علیه (ب) مبنی بر محکومیت (ب) به خلع ید، به مفهوم اعم (نک. ج1، ش. 9. 6 ) از ملکی و یا استرداد عین معین منقولی صادر شود و در روز اجرای هر یک از دو حکم مزبور، عین محکوم به در تصرف (ج) باشد، به موجب ماده 44 ق. ا. ا. م، این امر مانع اقدامات اجرایی نخواهد بود. بدین معنا که علی‌القاعده حسب مورد، از (ج) خلع ید گردیده و با عین محکوم به منقول از او گرفته شده و به محکوم له تحویل می‌گردد. در این صورت نیز چنانچه (ج) نسبت به اموال مزبور حتی برای خود قائل باشد باید آن را با ذکر دلیل به مأمور اجرا اعلام نموده و در فرجه‌ی مقرر نسبت به حکم اعتراض ثالث نماید. بنابراین آراء علی‌رغم اثر نسبی آنها، می‌توانند با حقوق اشخاصی غیر از طرف‌های حکم برخورد پیدا نمایند. و در این صورت منطقی خواهد بود که به اشخاص ثالث اجازه داده شود، از طرق شکایت نسبت به آنها حقوق خود را احقاق و یا حفظ نمایند.

درخصوص مورد که اعتراض ثالث، وارد تشخیص گردد یک نکته مهم قابل تذکر است و آن این است که اثر رأی عدولی محدود و منحصر به شخص معترض ثالث است مگر این که حکم عدولی قابل تفکیک نباشد توضیح آن که ممکن است محکوم علیهم حکم معترض علیه، متعدد باشند و در نتیجه اعتراض شخص ثالث، نهایتاً دادگاه به وارد بودن اعتراض و عدول از حکم معترش علیه یا به فسخ آن رأی دهد در این صورت اگر موضوع حکم قابل تفکیک باشد، قسمتی از حکم معترض علیه که به منافع معترض خلل وارد می کند الغاء و بقیه حکم به اعتبار خود باقی می‌ماند ولی اگر قابل تجزیه و تفکیک نباشد بدیهی است تمام حکم الغاء می‌شود (ماده 359 قانون آ. د. م) و در این صورت بدیهی است سایر محکوم علیهم حکم معترض علیه نیز از حکم عدولی استفاده خواهند کرد.

مانند موردی که یکی از مالکین ملک مشاعی علیه متصرف زمین مشاعی خود اقامه دعوی خلع ید غاصبانه کرده باشد وحکم معترض علیه مبنی بر محکومیت او صادر شده باشد و معترض ثالث مالک دیگر ملک مذکور باشد که او نسبت به حکم قطعی یاد شده اعتراض کند و نهایتاً وارد بودن آن حکم داده شود، در این صورت چون اجرای حکم خلع ید به نفع معترض ثالث در ملک مشاعی موصوف به قدر‌السهم او تعذر عملی دارد، چرا که ملک مشاعی قابل تفکیک نیست که در محدوده مالکیت معترض ثالث حکم اخیر نسبت به تمام حکم معترض علیه تسری یافته آن را الغاء می‌نماید.

ماده 43 قانون اجرای حکم احکام در مورد مثال چنین می گوید.

در مواردی که حکم خلع ید علیه متصرف ملک مشاعی به نفع مالک قسمتی از ملک مشاعی صادر شده باشد، از تمام ملک، خلع ید می‌شود، ولی تصرف محکوم له در ملک خلع شده مشمول مقررات املاک مشاعی است.


مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری

مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری در 33 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 34 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مسائل جاری ساختار سرمایه در حسابداری در 33 صفحه ورد قابل ویرایش



مقدمه

تاکنون کسی نتوانسته است یک ساختار مطلوب سرمایه ارائه کند ولی در عین حال برای دستیابی به چنین الگویی،‌تحقیقات، مطالعات و آزمونهای زیادی انجام شده است که نتایج آنها قابل توجه است.

شرکتها به منظور بیشینه نمودن ثروت سهامداران خود می بایست بازدهی حقوق صاحبان سهام را به حداکثر برسانند و به این منظور می بایست اقدام به حداقل نمودن هزینه های شرکت بنمایند. میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت یکی از هزینه هایی است که همواره به منظور حداقل نمودن هزینه های شرکت توجه مدیران را به خود جلب نموده است بگونه ای که مدیران مالی با استفاده از اهرم مالی همواره سعی در به حداقل رساندن هزینه های مالی شرکت داشته اند، طراحی ساختار سرمایه ای که بتواند این هزینه را به حداقل برساند یکی از اصلی ترین وظایف هر مدیر مالی کاردان در واحدهای اقتصادی است.

به طور کلی شرکتها به منظور تأمین منابع مالی به منظور اجرای پروژه های سودآور دو راهکار پیش رو دارند:

1- تأمین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام

2- تأمین مالی از طریق بکارگیری اهرم مالی و ایجاد بدهی

بکارگیری هر یک از راهکارهای بالا و یا هرگونه ترکیبی از آندو بیانگر الگوی ساختار سرمایه شرکت ها می‎باشد. مباحث تئوریک بدنبال یافتن راهکاری به منظور رسیدن به نقطه تعادلی میان بدهی و حقوق صاحبان سهام به عنوان منابع مالی شرکت ها می‎باشد.

بکارگیری هر کدام از این راهکارها دارای محاسن و معایب خاص خود می‎باشد. راهکار اول همانگونه که در فصلهای بعد نشان خواهیم داد معمولاً باعث کاهش بازدهی هر سهم می‎شود و راهکار دوم نیز علی رغم اینکه در ابتدا ارزش شرکت را افزایش خواهد داد، ولی با استفاده بیش از حد از آن ریسک مالی شرکت افزایش یافته، در اثر افزیاش بازدهی مورد انتظار سهامداران و وام دهندگان، نرخ مؤثر بدهی شرکت و در نتیجه هزینه های مالی آن افزایش خواهد یافت.



روند تاریخی

1- شروع قرن بیستم

آرتوردوینگ در نخستین سالهای قرن بیستم در رابطه با ادغام و توسعه شرکتها کتابی را منتشر نمود. وی در تحلیل های خود پیرامون بالا بودن نرخ ورشکستگی شرکتها، وامهای سنگین را عامل اصلی ورشکستگی شرکت ها دانست، در نتیجه در کتاب خود به این نتیجه رسید که نوع ساختار سرمایه و تصمیماتی که درباره تأمین مالی گرفته می‎شود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. کتابهایی را که دوینگ پس از آن دوباره مدیریت مالی شرکت ها نوشت الگویی را به دست داد که در حال حاضر به مدیریت مالی سنتی مشهور است.

2- دهه 1920

در این دهه صنایع عمده و بزرگ شروع به رشد و توسعه نمودند. شرکتهای بزرگ برای اعمال کنترل اقدام به خرید شرکتهای کوچکتر و ادغام آنها نمودند. در این دوره حاشیه سود بالا رفت ولی کاهش میزان موجودیها و پایین آمدن قیمتها در 21-1920 باعث شد مساله ساختارهای مالی اهمیت بیشتری پیدا کند. نوسانات قیمت کالاها و افت شدید نقدینگی در بازار باعث شد که به مساله نقدینگی توجه زیادی شود.

3- دهه 1930

رکود یا بحران اقتصادی که در سال 1929 شروع شد، از نظر مدت زمان و شدت در نوع خود بی همتا بود. به تبع این بحران موجی از ورشکستگی و تجدید ساختار سرمایه در شرکتها پدید آمد، نقدینگی به شدت کاهش یافت و شرکتها سعی کردند موجودیهای خود را به هر قیمتی اب کنند. مردم سپرده های خود را از بانکها پس گرفتند و بانکها نیز ناچار شدند سقف اعتبارات خود را کاهش دهند. قیمتها رو به کاهش گذاشت و شرکتها دیگر نمی توانستند با فروش موجودیهای خود پول کافی به منظور بازپرداخت بدهیهای خود به دست آورند.

بحران در این دهه باعث شد دولت مرکزی در امور تجارت دخالت کند. انتشار و داد و ستد اوراق بهادار تحت نظارت و کنترل بور اوراق بهادار قرار گرفت و شرکتها ملزم به رعایت قوانین مختلف در زمینه انتشار و عرضه عمومی اوراق بهادار شدند.

4- دهه 1940

همه اقدامات و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تحت جریانات جنگ جهانی دوم قرار گرفت. بسیاری از شرکتها در خدمت وزارت دفاع درآمدند و به تولید وسایل جنگی پرداختند. شرایط جنگ ایجاب می کرد کالاهایی تولید شوند که فقط در هنگام جنگ کاربرد دارند و در هنگام صلح کاربردی برای آنها متصور نبود. منابع مالی شرکتها بیشتر از طریق دولت تأمین می شد، در این دوران تأمین مالی شرکتها بیشتر از طریق کمکهای دولتی صورت می گرفت.

5- نخستین سالهای دهه 1950

علی رغم رشد و شکوفایی اقتصادی، ترس از رکود باعث بالا رفتن هزینه های دستمزد شد. جریانات وجوه نقد و تحلیلهای اقتصادی درباره نسبتهای مالی شرکتها مورد توجه قرار گرفت و روشهایی برای پیش بینی بودجه های نقدی (مثل جدول سنی حسابهای دریافتی) ارائه شد.

6- آخرین سالهای دهه 1950 و دهه 1960

در این دوران میزان سودآوری شرکتها کمتر شد. محدود شدن دامنه سودآوری شرکتها و صنایعی که در سطح ملی فعالیت می کردند باعث شد که تئوری بودجه بندی سرمایه ای مطرح شود.

7- آخرین سالهای دهه 1970 و دهه 1980

در این دوران نیز تحولات اقتصادی باعث بروز تغییراتی در رشته مدیریت مالی گردید. مهمترین تحولات این دوران عبارتند از: افزایش رقابت در سطح جهانی، پیشرفت تکنولوژی، سازگاری با محیط، حذف قوانین، نوسانات نرخ ارز، نوآوریهای مدیریت مالی، افزایش نسبت بدهیها و تغییر در سیاستهای مالیاتی.

این تحولات اثراتی از قبیل؛ افزایش اهمیت مدیر به عنوان نماینده سازمان، تسریع به ادغام و کنترل شرکتها، پیدایش راههای تازه تأمین مالی، بروز روشهای جدید قیمت گذاری اوراق بهادار مشتقه (مثل برگ اختیار خرید سهام)، کاربرد نرم افزارها و سیستم های رایانه ای و نوآوریهای مهندسی مالی و از این قبیل بر مدیریت مالی داشتند.

قبل از اینکه به مفهوم ساختار سرمایه بپردازیم لازم است تا با مفهوم هزینه سرمایه آشنا شویم.



هزینه سرمایه

هزینه سرمایه حداقل نرخ بادهی است که شرکت باید تحصیل کند تا در ارزش آن تغییری حاصل نشده، کماکان حفظ گردد.

مفهوم ساختار سرمایه بر این فرض مبتنی است که هدف شرکت عبارتست از به حداکثر رساندن ثروت سهامداران. یعنی از آنجائیکه هر شرکت دارای ریسک و بازدهی مخصوص خود می‎باشد هر یک از گروههای سرمایه گذار، خواهان میزانی از نرخ بازدهی هستند که با ریسک مربوط متناسب باشد. پس شرکت می بایست حداقل آن بازدهی را ایجاد کند تا بازده موردنظر سرمایه گذاران تأمین شود.

اهمیت نرخ هزینه سرمایه ناشی از موارد ذیل است:

1- به منظور به حداکثر رساندن ارزش شرکت، مدیریت آن باید هزینه همه منابع (از جمله هزینه سرمایه) را به حداقل برساند و به منظور به حداقل رساندن هزینه سرمایه، باید قادر به اندازه گیری آن باشد.

2- اگر مدیران مالی بخواهند با استفاده از بودجه بندی سرمایه ای تصمیمات درستی را اتخاذ نمایند باید نرخ هزینه سرمایه را پیش بینی کنند.

3- در تصمیم گیری های دیگر مالی مانند تصمیمات مربوط به اجاره سرمایه ای، بازخرید اوراق قرضه، سیاست سرمایه در گردش آگاهی از نرخ هزینه سرمایه از ضرورات است.

کاربرد هزینه سرمایه را می‎توان بدین صورت عنوان نمود:

اگر نرخ بازده سرمایه گذاری یک شرکت از هزینه سرمایه ای آن بیشتر باشد و اگر بدون بالا رفتن درجه ریسک این میزان بازده افزایش یابد، ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت.

- از دست دادن کنترل عملیات شرکت

در برخی موارد شرکتها به قراردادهای وامی تن می دهد که به موجب آن در صورتیکه نتوانند اصل و بهره وام را در سررسیدهای معین پرداخت نمایند می بایست به وام‌ دهندگان یک کرسی در هیات مدیره تقدیم نمایند. اینگونه شرایط اگرچه به ندرت پیش می‌آید ولی ترس از بروز چنین اتفاقاتی شرکتها را در استفاده از وام به عنوان یکی از عوامل تأمین مالی محتاط می کند.



5- انعطاف پذیری های آتی

شرکت همواره تلاش می کند تا بین بدهی و حقوق صاحبان سهام تعادلی برقرار سازد. افزایش میزان بدهی باعث کاهش توان استقراض شرکت شده، انعطاف پذیری شرکت را کاهش می دهد. نیاز به حفظ تعادل میان بدهی و حقوق صاحبان سهام به منظور اطمینان از انعطاف پذیری مالی، باعث تنظیم ناخودآگاه رابطه بدهی و حقوق صاحبان سهام در ساختار سرمایه می گردد.

جدول شماره چهار به بررسی و جمع بندی عوامل داخلی موثر بر ترکیب ساختار سرمایه می پرازد.



عوامل خارجی مؤثر بر ساختار سرمایه

این عوامل، شامل آن دسته از عواملی می شوند که از خارج واحد تجاری بر انتخاب بین حقوق صاحبان سهام یا بدهی به عنوان یک منبع جدید تأمین مالی تأثیر می گذارند. برخی از این عوامل عبارتند از:

1-سطح کلی فعالیت

اگر سطح کلی فعالیت یک رشته تجاری درحال رشد باشد، شرکتهای آن صنف به منظور گسترش دامنه فعالیت خود نیاز به منابع مالی بیشتری دارند. تلاش برای دستیابی به منابع مالی بلندمدت شرکت را بسوی بازارهای مالی سوق می دهد. نمونه این وضعتیت در کشور خودمان وضعیت چندسال اخیر شرکتهای خودروسازی است که مکررا اقدام به انتشار سهام جدید و یا انتشار اوراق مشارکت نموده اند. از سوی دیگر افول یک صنعت ممکن است شرکتها را مجبور کند فعالیتشان را متوقف کرده اقدام به باز خرید کردن سهام ممتاز و بازپرداخت بدهی کنند.

2- سطح نرخ بهره

نرخ بهره اوراق قرضه تابعی از تراکنش های میان عرضه و تقاضای پول در جامعه است. کمبود منابع مالی در میان سرمایه گذاران باعث افزایش نرخ بهره می گردد، در این حالت شرکتها به جای اینکه سود سهام بین سهامداران توزیع کرده، برای تأمین مالی جید به سمت وامهای گران قیمت رو بیاورند، سعی در نگه داشتن منابع مالی در داخل شرکت و دائمی کردن آنها از طریق تبدیل سود انباشته به سهام عادی می نمایند.

هنگامیکه به علت عرضه فراوان پول در جامعه نرخ بهره کاهش یابد شرکتها با توزیع سود بین سهامداران برای تأمین مالی جدید اقدام به استقراض با نرخهای کمتر نموده به این ترتیب یک منبع تأمین مالی گران را توسط یک منبع تأمین مالی ارزان قیمت جایگزین کرده بدین ترتیب ارزش سهام خود را افزایش می دهند.

3- سطح قیمت سهام

هنگامیکه شرکتی اقدام به انتشار سهام جدید می کند، انتظار دارد پول زیادی از محل فروش آن سهام به دست آورد. این امر هنگامی تحقق می یابد که قیمت سهام در حد بالایی باشد یا به عبارت دیگر نسبت صرف سهام منتشره به ارزش سهام عادی قابل توجه باشد. در این حالت شرکت هنگامیکه سهام عادی جدید منتشر می نماید مقدار زیادی پول از محل فروش تعداد کمی سهام به دست آورده است. در این شرایط نه تنها مشکل تأمین مالی شرکت رفع شده، بازدهی سهام عادی نیز کاهش زیادی نیافته است.

اما هر گاه قیمت روز سهام عادی افول کند شرکت سهام عددی منتشر نخواهد کرد. زیرا در این شرایط بریا به دست آوردن وجوه لازم می بایست تعداد بیشتری سهم عادی منتشر کند و این حجم بالای سهام منتشره باعث کاهش دوباره قیمت سهام خواهد شد که برای جبران کاهش وصولی از این محل شرکت می بایست باز هم سهام عادی منتشر کند تا بتواند نیازهای مالیت خود را مرتفع کند

4- دسترسی به بازارهای مالی (یا توانی شرکت در دستیابی به وجود موجوددر بازار سرمایه)

بازارهای پول و سرمایه تحت تأثیر پدیده های گوناگون بطور مرتب دستخوش تغییرات می گردند. زمانی ممکن است پول فراوان در بازار موجود باشد و همه دارندگان منابع مالی (سرمایه گذاران) خواهان خرید سهام و یا اوراق قرضه باشند، در چنین شرایطی شرکت به منظور رفع نیازهای مالی خود اقدام به انتشار سهام عادی و یا اوراق قرضه می کند تا بتواند از این خوان گسترده بیشترین بهره را ببرد، اما در شرایطی که وجوه سرگردان بازار سرمایه کم شده، همه فروشنده سهام و اوراق قرضه باشند، (به علت طلا، موبایل و …) شرکت برای دسترسی به منابع مالی مجبور به استفاده از بدهی های بانکها و مؤسسات اقتصادی وام دهنده می باشد. میزان و توان دسترسی به پولهای بازار سرمایه شرکت را در انتخاب بین انتشار سهام جدید یا ایجاد بدهی راهنمایی می کند.

5- سیاست مالیات بر سود و بهره

سود متعلقه به سهام ممتاز و سهام عادی پس از محاسبه و کسر مالیات به سهامدار پرداغخت می شود. این امر باعث افزایش خالصه هزینه سرمایه شرکتبرای این دو منبع مالی می گردد، حال آنکه ایجاد بدهی به خاطر وجود صرفه جویی های مالیاتی باعث کاهش خالص هزینه سرمایه برای شرکت می گردد. به همین دلیل شرکتها در انتخاب بین سهام ممتاز و بدهی اولویت را به بدهی داده، کمتر سهام ممتاز منتشر می نمایند.
دیدگاههای مؤثر بر ساختار سرمایه

همانگونه که پیش از این توضیح دادیم. هدف شرکت افزایش ثروت صاحبان سهام عادی مالکان واقعی شرکت هستند، می باشد. بنحویکه در انتخاب سیاستهای مرتبط با ساختار سرمایه شرکتها مواره در راستای افزایش ثروت سهامداران خود دو دیدگاه ذیل را صرفنظر از راهکارها افزایش بدهی یا حقوق صاحبان سهام به منظور تأمین مالی پروژه‌های خود مدنظر قرار می دهند:

الف- دیدگاه نسبتهای مالی

ب- دیدگاه هزینه های مالی


مقاله بررسی مشارکت سیاسی در جهان سوم

مقاله بررسی مشارکت سیاسی در جهان سوم در 21 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 126 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مقاله بررسی مشارکت سیاسی در جهان سوم

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مشارکت سیاسی در جهان سوم در 21 صفحه ورد قابل ویرایش

مشارکت سیاسی در جهان سوم

به طور معمول شارحان دموکراسی فرض را بر این می‌گذارند که مشارکت جمعنی در سیاست و میزان منزلت انسانی یک رابطه مستقیم و علی وجود دارد. به عبارت دیگر، طراحی خط کشی‌های عمومی برای بالا بردن میزان منزلت انسانی در جامعه،عمدتا از طریق شرکت در انتخابات و برخورد با وسایل ارتباط جمعی، محصولی همچون افزایش مشارکت جمعی در فرآیند سیاسی دارد.

در این فصل این اندیشه را به گونه‌ای که در سیاست جهان سوم به کار می‌رود، بررسی می‌کنیم و در این مسیر به ویژه علاقمندیم ارتباط میان مشارکت جمعی در سیاست و خط‌مشی‌های عمومی در کشورهای جهان سوم را آشکار سازیم. اگر در بسیاری از کشورهای در خانلش توسعه افزانیش مشارشکت سیاسی موحب ارتقاء منزلت انساننی نشده باشد، مطمئنا اعتبار مبانی نظریی دموکراسی در برخی از محیط‌های جهان سومی مورد تردبد قرار می‌گیرد. به علاوه اگر دریابیم که چنین حالتی وجود دارد،‌ باید بپرسیم که چرا ظاهرا رابطه میان مشارکت جمعی و منزلت انسانی دست کم در مورد شکل حکومت کشورهای جهان سوم شهروندانی که از نظر سیاسی حرفه‌ای نیستند چگونه ارتباط خود را با حکومت برقرار می‌کنند و این ارتباط به چه نحو بر خط‌مشی‌های عمومی تاثیر می‌گذارد.


ابعاد مشارکت سیاسی:

اصطلاح «مشارکت سیاسی» برای افراد متقاوت با توجه به فرهنگ سیاسی خاصی که دارند معنای بسیار متفاوتی دارد. در این نوشتار مات همان معمایی را که دانشمندان علم سیاست ساموئل. پ. هانتینگتون و حو آن‌ام. نلسون ارائه داده‌اند به کار می‌بریم: مشارکت سیاسی یعنی «فعالیت شهروندان عادی به منظور تاثیرگذاری بر تصمیم‌گیری حکومت» مشارکت سیاسی خصوصا با فعنالیت یا رفتار قابل مشاهده و آشکار ارتباط دارد. در فصل سوم حالات درونی زودگذرتر بازیگران سیاسی یا بازیگران سیاسی یا نگرش‌های سنتی و نوگرائی را بررسی کردیم.در فصل حاضر با بررسی اعمالی که شهروندان برای تاثیرگذاری بر تصمیمات حکومت انجام می‌دهند، به عملکرد واقعی نظام‌های سیاسی نزدیک‌تر می‌شویم. در اینجا رفتار شهروندان عادی یعنی افرادی که سیاست حرفه آنها نیست و تنها به عنوان نوعی مشغولیت یا به صورت ادواری به رفتار سیاسی می‌پردازند، مورد توجه ما است. ما تنها فعالیت‌هائی را بررسی می‌کنیم که به منظور تاثیرگذاری یا تغییر برهی اعمال و تصمیم‌های احتمالی سازمان‌های دولتی انجام می‌شود. بسیاری از رویدادها آثار سیاسی دارند حتی اگر این آثار ناخواسته باشند. دامنه این رویدادها ممکن است از یک بلای طبیعی مانند زلزله تا عملی مانند اعتصاب یا تحریم باشد که به منظور تاثیر بر سایر جنبه‌های جامعه انسانی انجام می‌گیرد و ناخواسته به حوزه سیاسیت کشانده می‌شود. ولی ما بررسی خود را محدود به آن دسته فعالیت‌هایی می‌کنیم که آشکارا به وسیله بازیگر برای تاثیرگذاری بر خط‌مشی دولتی انجام می‌شوند. این تعریف شامل همه شکل‌های فعالیت از جمله رفتار پرخاشگرانه و غیر پرخاشگرانه و اعمال قانونی و غیرقانونی می‌شود که هدف آن‌ها تغییر خط‌مشی عمومی باشد.

بسیاری از ناظران سیاست سنتی معتقدند که نباید مشارکت سازماندهی شده را مشارکت دانست زیرا این مشارکت در واقع ملهم از اعتقاد یک شهروند به موثر بودن خودش نیست اما به عقیده ما بدون پرداختن به این نوع از مشارکت، درک کاملی از سیاست در جهان سوم حاصل نمی شود. مشارکت سازماندهی شده ممکن است به مشارکت مستقل مبدل شود و یا به این نوع عمل منتهی گردد زیرا یا مشارکت کنندگان می آموزند که این گونه عمل را در خزانه رفتار سیاسی خود جای دهند و یا آنچه که از دیدگاه بازیگران به صورت مشارکت سازماندهی شده آغاز می شود سرانجام از سوی سیاستگذارانی که پیام های مشارکت کنندگان را دریافت می دارند به عنوان مشارکت مستقل تلقی می شود. بسیاری از دولت های جهان سوم از طریق احزاب بسیج کنندة توده ها یا پیوندهای سازمانی دیگر به شکل فعالی شهروندان خود را بسیج می کنند. کوشش های رسمی برای بسیج توده ها از این تمایل دولت ناشی می شود که به مخالفان بالقوه خود نشان دهند که یا به طور کلی و یا برای سیاست یا تصمیم خاصی از حمایت عمومی برخوردار است. نمی توان اینگونه رفتار و یا تأثیر ضمنی آنها را نادیده گرفت زیرا این جنبه از سیاست در جامعه های سنتی جهان سوم بسیار حائز اهمیت است.
انتخابات در سیاست جهان سوم

بررسی پیرامون مشارکت شساشی در حهان سوم را با مگاهی به رفتار انتخاباتی آغاز می‌کنیم. بیشتر حکومت‌های جهان سوم، حداقل در شعار، خود را پای‌بند اصل حاکمیت مردم می‌دانند که از طریق حق رای عمومی، رای دادن حمعی، انتخابات منظم، رقابت آزاد، و شمارش صادقانه آراء، نمود پیدا می‌کند. در بسیاری از کشورهای حهان سوم رای دادن حمعنی نه تنها تشویق بلکه به صورت احباری درآمده است ولی میزان رای دهی کاملا متفاوت است. هر چند میزان آراء انتخابات در کشوزهای جهان دوم کانلا بالا است و در دموکراسی‌های غدبی تا حدودی از این حد پائین‌تر است، ولی میزان آراء در جهان سوم دارای نوسان‌های زیادی است. به هر حال به عنوان یک قاعده کلی، در حهان سوم حدود یک سوم با نیمی از تمامی شهروندام برای رای دادن ثبت نام می‌کنند و حدود 75 تا 90 درصد آنها عملا رای می‌دهند ولی در تعدادی از کشورها (از جمله تانزانیا و مصر) که رئیس حمهوری با رای غیر مستقیم یا مراجعه به آراء عنونی انتخاب می‌شود، در واقع تعداد رای دهندگان گمراه کننده است.

در بسیاری از کشورهای جهان سوم انتخابات به لحاظ رویه عمل نیروهای سیاسی مسلط در سرکوب احزاب مخالف، مجبور ساختن روستائیان بی سواد و کارگران شهری به رای دادن به نامزدهای مورد تایید استفاده از گروههای فشار و مهاجم برای آزار اجتماعات سیاسی و به هم ریخن ستادهای مبارزه انتخاباتی، و شمارش غیرواقعی برگه های رای و یا صرفا گم کردن تمامی صندوق های آرا در حوزه های مختلف، زبانزد خاص و عام است. ادامه فهرست نقض اصول صحیح انتخاباتی طولانی است. در بسیاری از کشورهای جهان سوم انتخابات ملی فاصله زیادی با اعطای حق انتخاب آزاد به رای دهنده برای انتخاب از میان دو یا چند نامزد انتخاباتی که فرصت آزاد مبارزه انتخاباتی بدون هیچگونه مانعی را در اختیار داشته اند و نظارت بر شمارش آرا و نیز تصدی قدرت توسط نامزد پیروز دارد. در واقع در بیش از یک مورد پس از اینکه آرا به دست آمده حاکی از پیروزی یک نامزد غیرقابل قبول بود انتخابات (مانند پرو در سال 1962) با مداخله ارتش باطل شد و یا (مانند آرژانتین در چند نوبت طی دهه 1970) گروه ها و احزاب سیاسی مشخص، غیرقانونی اعلام گردیدند.

رقابت و آزادی انتخاباتی به شکل ناهمگونی در سراسر جهان سوم وجود دارد. براساس کتاب راهنمای جهان درباره شاخص های اجتماعی و سیاسی در اواسط دهة 1960، 26 درصد از کشورهای جهان سوم انتخابات رقابتی و نسبتا آزادی را برگزار کردند. 35 درصد از آنها نیز انتخاباتی برگزار کردند که به طور قابل توجهی از قالب های آزاد و رقابتی فاصله داشت. تقریبا 17 درصد از کشورهای جهان سوم دارای انتخاباتی بودند که به نحو بارزی رقابتی و همراه با تقلب فراوان بوده است . 5 درصد از دولت ها نیز هیچگونه انتخاباتی برگزار نکردند. به علاوه قضاوت درباره 15 درصد از کشورها به علت فقدان اطلاعات میسر نبود.



سیاست حامی- پیرو: ناتوانی در ایجاد نهادها:

نهادها برای جلب مشارکت سیاسی فزاینده در جوامعی که به سرعت در حال نوسازی شدن هستند از عوامل کلیدی محسوب می شوند. سوابق نشان می دهد که تعداد نسبتاً کمی از نهادهای در حال نوسازی یا نهادهای جدید وجود دارند که ارتباط میان دهقانان سنتی و کارگران شهری کم درآمد از یک طرف و نخبگان شهری ملی گرای جدید را از طرف دیگر برقرار می کنند. از جمله این نهادها می توان از حزب سیاسی بسیج کننده توده ها در مکزیک و ونزوئلا، موسسات روستایی در ترکیه، تعاونی های کشاورزی در پاکستان، اتحادیه های قومی و قبیله ای در نیجریه و غنا یاد کرد. کم بودن نمونه هایی از این قبیل حاکی از آن است که چگونه نوسازی در مفهوم نهادی آن به شکل ضعیفی به داخل کشورهای جهان سوم نفوذ می‌کند.

چرا بسیاری از رهبران سیاسی کشورهای جهان سوم نمی توانند از طریق ایجاد نهادها با مردم سنتی کشور خود ارتباط برقرار کنند. به دلایلی در کشورهای در حال توسعه افراد نخبة مدرن و دارای تحصیلات بالا از درک روش هایی که مردم سنتی و پائین تر جامعه هزینه و منافع زندگی روزانه خود را به وسیلة آنها محاسبه می کنند، عاجز هستند. تعلیم و تربیت غربی که نخبگان جدید این کشورها آموخته اند آنان را نسبت به عقلانیت ضروری روش زندگی سنتی کور کرده است. حتی نخبگان شهری در کشورهای جهان سوم غالباً نمی توانند به زبان روستائیان صحبت کنند. در هر حال حتی برقراری ساده ترین نوع ارتباط (اگر غیر ممکن نباشد) دشوار است. نخبگان جدید در شهرها، دیوانسالاران، برنامه ریزان، مامورین ترویج کشاورزی، نمی توانند با ارباب رجوع موردنظر خود همفکری و یا حتی ارتباط برقرار کنند.

آلکسیس دوتوکویل تحلیل گر اجتماعی فرانسوی قرن نوزدهم توجه ما را به «هنر با یکدیگر متفق شدن» یعنی توانایی افراد برای پیوستگی به یکدیگر جهت انجام کارهای مشترک، جلب کرد. در فرهنگ های سنتی غالباً به افراد زیادی برمی خوریم که تمایلی به ملحق شدن به دیگران ندارند بخصوص اگر دیگران از گروه قومی یا نژادی آنها نباشند. به علاوه در مواردی که فرد در حد بخور و نمیر زندگی می‌کند دلیلی وجود ندارد که به دیگری به ویژه در چارچوب یک نهاد رسمی مانند یک حزب سیاسی اعتماد کند. در نهادهای جدید، اعتماد از ممیزات رسمی و غیرشخصی مانند قوانین، حقوق تعهدات و مقررات قانون اساسی نشأت می گیرد. در نهادهای سنتی منشأ اعتماد آشنائی شخصی است و از این رو تعداد افرادی که در هر سازمان سیاسی مبتنی بر اجماع واجد شرایط اعتماد متقابل باشند، به شدت محدود می گردد.


مقاله بررسی مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)

مقاله بررسی مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره) در 58 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 232 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 58
مقاله بررسی مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره) در 58 صفحه ورد قابل ویرایش



پیشگفتار:

انسان همواره به آزادی می اندیشد- آزادی اندیشه- و خود را مهیای شکوفا شدن می‌کند. نور مظهر این روشن شدن بود که در ذهن هستی بخش عبور می کند و نتیجة آن پدیداری بود در هستی یا وجود که از وجد و گشایش در «قوه» حاصل می آمد. آنچه پذیراست دریافت می کند! چرا که فیض بی دریغ و بی هیچ کم و کاست در هستی می وزد یا می تابد و روشن می کند. یکی شدن انسان با ذات هستی که او را به کنه وجود می رساند و با یک انگاری و نفی بیرونی و عبور از مرز جدایی به یکتایی و احساس مستقیم نایل می کند. شیوه ای بود برای جستجو در هستی! و مهر به آنچه هست و جدا نیست از یابنده و داننده! این شیوة دانستن سرآغاز زیستن بر پایه زندگی بود که در آن فرهنگ و روشنگری پدیدار بود؛ در جهت شکوفاندن انسان و شگفتا که این نور و روشنایی در تمام تاریخ همراه ملت ایران بوده است. اگرچه در کالبدهای مختلف دمیده شد!

دین چیزی نبود جز همین نشان دادن راه روشنایی. انسانهایی والا دامن همت به کمر زده و بال خرد گسترانیده و به قله های خرد چشم می دوختند تا مردمان خود را به روشنایی آگاه سازند و از وحشت تاریکی بکاهند که چشم انداز حرکت در مسیر قافلة بشریت تاریک می نماید. پیامبران انسانهایی پاک و دوستدار قوم خود و بشریت بودند. بی هیچ ادعایی دانستة خود به پاک کلماتی در اختیار مردمان قرار می دادند و حرکت را آسان می‌گرفتند. اما رسم دیرین روزگار اینست که همه کسان چنان نیک اندیش نباشند و ای بسا که حلقه های پاک پیشروان گفته ها و کردار پیامبر را قالب بندی کنند و مردمان را به نگه داری آن ناموس مطلق فرا خوانند. خط کشها و مقیاسها پدید آرند. اعمال و افکار بدان سنجند! خردها در کوزه پدید آرند! و جهل بر دامان اندیشة مردمان اندازند. این فرزند نامیمون دین قالب بندی شده است! «شریعت» همان بلای دیرین مردمان که راه بالا رفتن می بندد و تسبیح و چرتکه مقیاس عمل می گردد، خود کوزه می شکند و «می» می‌ریزد و تعزیر می کند و حد روا می دارد. پیامبران که به محیط خویش آگاه می شوند در می‌یابند که این محیط خفقان دارد. مرگ دارد، انسان ندارد! مرگ و نیستی است چرا که اندیشه نیست و آنجا که اندیشه نیست هیچ انسانی نیست که حیوانی است نامش آدم بهر زیست. پیامبر شاید آنگاه بگوید:

«آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بیاید ساخت و ز نو آدمی»

آنگاه راه خرد می گشایند تا آدمیان به دنبال انسان گام نهند شکوفا شوند، ولی افسوس که بعد از آن روشن اندیشان خردمندان می بایست «سر پیاله بپوشند که خرقه پوش می‌آید»

ایران در سالهای پیش از اسلام به قله های بزرگ شکوه رسیده بود و همچنان امید می‌رفت که چنان باشد. اما در دوران انتهایی ساسانیان مشکل بزرگی پدیدار شد که بی‌مهری دوران را با خود به همراه آورد. پدیدار شدن دین رسمی همچون توفانی بود که آرامش و توانمندی و شکوه را جاروب می کرد در این برهة بی آئین، در شبه جزیرة عربستان مفاهیم بزرگی به گوش می رسید که جانهای خرد طلب را به سوی خود فرا می خواند. اما افسوس که آن حقیقت خردمندی هم در شمشیر عرب به تهاجمی بدل شده بود که دامان قومهای نجیبی را فرا می گرفت و به زعم خود خردی مطلق به همة انسانها ارزانی می داشت جمله قوم عرب به بهانة خداپرست کردن ایرانیان که در واقع بازگشتی بود به غزوات قبل از پیامبر و آئین تاراج و راهزنی، حادثه ای بود عظیم که ملتی بزرگ را به مدت 1400 سال و اندی به خود مشغول داشت و کنون نیز می رود.

زندگی مردم ایران با مفاهیم خاص شبه جزیره به هم آمیخت به طوری که پیامبر به اجبار پیامبر تمام ایرانیان می بایست می شد آنهم در مفهومی که مردمان شبه جزیره از آن می فهمیدند. حکومت از آیین شاهنشاهی به خلاقت بدل گشت و نظام اجتماعی پیشرفته و آئین دار در جدالی با مفاهیم بدوی و مفاهیم بزرگی چون زن، خانواده، میهن، فره در شنزارهای جاهلیت عرب مدفون گشت!

ایرانیان در پی این حوادث به دنبال حرکتهای رجعت طلبانه ای برآمدند تا سلطه عنصر عربی را برانداخته و شرایط را به نفع خود تغییر دهند در این میان قویترین جریان فکری ایرانیان یعنی شعوبیه نقش تعیین کننده ای به عهده گرفته و همواره به ابداع و سنتز و گاهی تز پرداخت. جریانهای مختلف عظمت خواه ایرانی در برهه های مختلف به هم آمیخته و گاه مسیری جدا می پیمودند. در این میان یکی از حرکتهای فکری و سیاسی که ایرانیان بدان دست یازیده و در آن تغییر و تکامل ایجاد کردند آئین تشیع بود که می توان هنرنمایی اکثر گروههای فکری شکوه خواه ایرانی را در آن دید که همچون بذری از حوزة اندیشة ایرانی به کشتزار حوادث روزگار فرو می افتاد و آنگاه محصولی چند پدیدار می گشت.

در این پژوهش قصد ما آن است که چگونگی سیر نه خود اندیشة شیعی بلکه بخش سیاسی آن را که آمیختگی سرشاری با شرایط روزگار خود و تمایلات و خواستهای گروه‌های گوناگون دارد بنمایانیم. به خصوص! در عصری زندگی می کنیم که مبانی مشروعیت حاکمیت مستقر از درون این مکتب بیرون آمده و خود را در شکل ولایت مطلقة فقیه به تاریخ ایران افزوده است.

اثبات این موضوع که ولایت مطلقة ولی فقیه فاقد بنیانهای عقلی است و فی الواقع توهین به مقام امام معصوم (ع) و بی احترامی به تفکرات بشری است انگیزة انتخاب موضوع از جانب محقق می باشد.

الف- تشیع در حال شکل گیری قبل از غیبت:

بعد از رحلت پیامبر (ص) در فضای بحث برانگیزی که عده ای حتی از آن به کودتا یاد کرده اند و خود عمر آنرا حادثه ای می داند که به خیر گذشت، ابوبکر در ثقیفه با کوششهای عمر توانست اولین خلیفة مسلمین گردد. این حادثه و نبودن امام علی بن ابیطالب (ع) و عدم گسیل به موقع سپاه اسامه، خاصه گرد آمدن گارد ضربت در مرکز شهر به فرماندهی خالد (سیف الاسلام) اگرچه نه در آن زمان، اما در سالهای بعد ریشه و خاستگاه صف بندیهای عقیدتی و سیاسی در میان مسلمین شد.

آنچه مسلم است امام علی (ع) نیز اعتراضی به نبودن خویش در این حادثه و انتخاب خلیفه در غیبت او داشته است که البته از هر جهت درست می نماید، چرا که مهاجران به تمامی دلایلی پناه جستند که امام علی (ع) بارز و نمونة آن بود. اما چنانکه امام علی (ع) خود در نامه ای به معاویه اشاره می کند به دلیل اینکه اعتقاد داشته اند انتخاب خلیفه انصار و مهاجر است، ایشان نیز آنرا پذیرفته و گردن نهاده بود چرا که خوشنودی خدا و مصلحت مسلمین در آن بوده است. بعد از ابوبکر حکومت به عمر رسید که سرزمینهای زیر سلطة اعراب فزونی یافته و جزیه و غارت توانست اوضاع کلی عربستان را تغییر دهد. باز شدن دروازه های بهشت جهان (ایران) با خزائن بهشتی و افسانه ای که یادآور عظمت تمام داستانهای قرآنی بود در مخیله اعراب چونان موجی می افتاد و آنان را مفتون و گیج می ساخت اگرچه مسأله با عدالت مساوات طلبانه عمر بالسنبه حل می شد اما باروی کار آمدن عثمان فزونی ثروت تمام مباحث قبیله گرایانة عربی را زنده ساخت و عثمان خویشان خود را بهره ها بخشید و این با وجود صحابه به چالشی جدی کشیده می شد. زیر سؤال رفتن ارزشهای اولیه که بیشتر بر پایه زهد ساده ای استوار بود و اصحاب صفه بازتاب و الگوی آن به شمار می رفت واکنشهای رجعت طلبانه ای را همراه با موعظه پدید می آورد. این بازگشت به دوران پیامبر (ص) و مدینه النبی به تمامی چهره حضرت علی (ع) را به عنوان نزدیکترین فرد به پیامبر (ص) و تربیت شدة او با زندگی سادة محقرانه اش بیشتر می نمایاند و بارز می ساخت. اعتراضهای صحابه به تجمل‌گرایی، دوران وفور ناشی از غارت زمان عثمان، ریشه در این بازگشت ها داشت. قیام علیه عثمان شرایط را دوباره به نقطة عطف و تشکیل گروه حل و عقد برگردانید. روی برتافتن معاویه از اطاعت حضرت علی (ع) سرآغاز درگیریهایی شد که بین خلیفه و دستة دیگری از مسلمین پدید آمد. نتیجة آن در جنبة فکری پدید آمدن خوارج و در جبهة سیاسی شهادت امام علی بن ابیطالب (ع) بود. آنگاه که حکومت بدست امام حسن بن علی (ع) افتاد اکثریت مسلمانان به دلیل شرایط خاص اجتماعی توان رویارویی و درگیری با معاویه را از دست داده بودند و امام حسن مجتبی (ع) به نفع معاویه کناره جهت شهادت دلیرانه امام حسین (ع) سرانجام مایه ای عاطفی و عطفی تاریخی به مخالفان جور و ظلم امویه و سپس عباسی بخشید.

شهادت حضرت علی (ع) و سپس امام حسین (ع) فضای خاصی به کوفه بخشید. اگرچه می توان بخشی از جنگهای حق و باطل عربی را به ریشه های قبیلگی در میان قریش برگرداند اما تجلی صفات زیبا در هیأت هاشمی و صفات پلید در چهرة امویه در میان اعراب بازتابی و تفسیری فراتر از دعواهای قبیلگی به همراه داشت. از این تاریخ به بعد نهال تشیع بالیدن می گیرد. البته عده ای بر این نظرند که تشیع از همان آغاز و در زمان پیامبر بوده و عده ای نیز آنرا به روزگار امام علی (ع) مربوط دانسته اند که در کنار عناوینی چون صحابه، انصار و مهاجرین به همة اعضای قوم بیکسان اطلاق می شد و بهمین معنای کلی در سند حکمیت صفین و نیز در روزگار امام حسن (ع) بدون آنکه ویژة پیروان علی (ع) باشد بکار برده شد. و عده ای نیز آنرا بر ساخته ای بعد از دوران علی بن ابیطالب (ع) و نتیجة شهادت حسین بن علی (ع) به معنی انتساب به حزب دوستداران علی (ع) و فرزندانش (ع) و دشمنی با امویان دانسته اند. توابین از اولین شورشهای شیعی در سال 61/68 علیه امویان بود. حرکت های شیعیانه جدا از رهبری علویان که در مدینه بود در بصره و مداین و کوفه نیز شکل پذیرفت. اما با دقت در جریانهای شیعی دانسته می شود که همة حرکتهای معطوف به رهبران علوی و نظریه امامت نبوده است و حتی می توان گفت در آن دوران بحث امامت به شکل کنونی (جانشینان مقام نبوت) تکوین و تدوین نیافته بود. جریان شیعه به چند شاخه قابل تقسیم می باشد یکی از این شاخه ها توسط فرزندان مستقیم امامان شیعی اداره می شد چون همواره اندیشة تشکیل حکومت اسلامی مساوی با سرکوب و شکنجه و تبعید و اعدام بوده است لذا ائمه (ع) به دنبال احراز تصدی مقام حکومت نبودند و دستة دوم به وسیلة گروههایی که بیشتر داعیه های سیاسی یا نارضایتیهای خود را با بهانه قرار دادن یا به عبارتی دیگر با استفاده از مشروعیت امامان شیعی و قویترین آلترناتیو حکومت های حاکم دنبال می کردند. که از قویترین این حرکتها حرکتهای غالیانه است. رهبران رسمی شیعه به معنی کلی بعد از حسین بن علی (ع) در دوران امویه بیشتر جانب احتیاط را گرفته و از درگیریهای مستقیم پرهیز می کردند. چنانکه محمد بن حنیفه بیشتر جانب مختار بن ابوعبیده را گرفت تا گروههای غالی، از سوی دیگر امامان شیعی به دلیل زیاده رویهایی که مدعیان دوستی علویان خاصه غالیان در مدح علی (ع) تا حد خدایی می‌کردند از آنها دوری می گزیدند. تا سرانجام عباسیان به کمک ابومسلم خراسانی توانستند بر امویان چیرگی یافته و حکومت عباسی را بنیان گذارند. در این جنبش عباسی ابوهاشم عبدا… بن محمدبن حنیفه حضور داشت و بر آن تأثیر نهاد اگرچه به ظاهر شاخه ضد اموی به حکومت رسیده بود اما در داخل آن نیز دو دستگی پدید آمد که میان حاکمان جدید و فرزندان علی (ع) بود. نتیجة آن جنبش زیدیه شد که خود داعیه‌ی حکومت داشت و دلاورانه بر آن خاست و گروهی نیز گرد او آمدند و او را توان افزوده و پشت گرفتند. اما چون وقت جنگ رسید به دلیل حمایتی که او از عمر و ابوبکر کرده و آنها را ستوده بود او را تنها رها کرده و نتیجه کار کشته شدن زید شد به همین دلیل به آنها رافضی گفتند که بعدها نامی شد برای شیعیان خاصه اسماعیلی. اما امام محمدباقر (ع) برادر زید بیشتر روش حسن بن علی (ع) را برگزید و از درگیری مستقیم پرهیز کرد. اما می توان نقطة عطف شکل گیری امامت به معنای خلافت الهی را در زمان امام جعفر بن محمد صادق (ع) دید که می گفتند: خلیفه باید از جانب خدا باشد که البته این مقام از نظر تفکر سیاسی شیعه خاص امام معصوم (ع) می باشد. [لقب صادق را منصور به دلیل درستی پیش بینی مورد حکومتی خود به ایشان داد]. از زمان امام جعفر صادق (ع) فقه شیعی زاده و شکل می گیرد.

همزمان با حرکتهایی که فرزندان امام علی (ع) پدید می آوردند، گروهها و جریانهای فکری دیگری نیز در بدنة جامعه اسلامی شکل می گرفت. از جملة آنها می توان نفوذ و خواستهای عنصر ایرانی را مشاهده کرد ایرانیان برای مقابله با سیادت اعراب به کارهای بزرگی دست یازیدند و اقدامات گاه شگفتی پدید آوردند. برخی از آنها اسلام را نپذیرفته و به جنگ در مقابل آن پرداختند که نبردهای بابک، استادسین و سنباد را می توان در این دسته نام برد. اینان آشکارا با تمامی داشته های عنصر عرب مخالفت کرده و برای خروج آنها از ایران تلاش می کردند. برخی نیز توان رویارویی نداشته و یا نمی خواستند مستقیماً نیت خود آشکار کنند و در نهان در پی مقصود خود بودند و بعد از کسب پیروانی دعوی پیامبری و دین جدید می کردند. اگرچه در ابتدا به مدح پیامبر و گاه امامان می پرداختند اما سرانجام خود را بالاتر از آنها کشیده و کرامات و معجزاتی به هم می‌بافتند و داعیة خویش می نمایاندند که از جملة آنها فضل ا… حروفی بود. گروهی دیگر از ایرانیان به گروههای گوناگون سیاسی خود را می بستند و بیشتر درصدد تضعیف حکومتهای جابر حاکم بودند بنابراین از حرکتهای غالیانه که برهم زنندة اقتدار حاکمان بود، حمایت می نمودند. گروهی نیز در پی ایجاد دستگاههای فکری و فلسفی و کلامی بر می آمدند تا بتوانند با برتری در خرد ورزی، برتری و شکوه را بر خود هموار سازند از جمله فرقة معتزلی.
ج- دوران اتمام آمیختگی و شکل گیری تشییع رسمی

با روی کار آمدن حکومت صفویه در 907 شاه اسماعیل که مردی رشید و ایرانپرست بود تاریخ جدیدی در تشیع ورق خورد. خاندان صفویه که اساساً شافعی مسلک بودند به تدریج تشیع را پذیرفته و در کسوت شیعیان صوفی در آمدند و تشیع را دز ایران رسمیت بخشیدند و این امر البته پر بیراه نیست اگر این حرکت را واکنش نهضت ایرانی شعوبی درمقابل تهدیدهای امپرتوری اسلامی عثمانی سنی مذهب بدانیم و کافی است دقت کنید شاه اسماعیل خود را فرزندی از نسل یزد گرد سوم نامید که در روایات شعوبی بارها از زبان یزدگرد نقل شده بود و درست به همین دلیل است که بسیار راحت خود را سید نامیدند و شجره‌نامه‌ای برای خود جعل کردند چرا که موسی امام موسی بن جعفر (ع) در نهایت به دلیل بردن نسب از امام حسین (ع) به سلالة یزدگرد و خون ایرانی باز می‌گشتند. این قضیه آن لطف را داشت که در نهایت ایرانیان را به مقصود خود می‌رساند. صفویه که نمود و تجلی تمامی نهضتهای فکری ایرانی بود در ادامه تمامی آنها را نیز از بین برد صفویان از یک سوی تصوف و عرفان اصیل ایرانی را بر انداختند که میدان دادن به فقها آنرا تسریع بخشید و سرانجام تصوف و عرفان اصیل ایرانی را در تصوف متشرعانه ذوب و منحل کردند و روح ایرانی را از یک کشف و آزاد اندیشی و پیوند با گذشته خویش گستتند از سوی دیگر صفویان در رقابتی که مجبور به ادامه دادن آن بودند، رگه‌هایی از تشیع بی ادعا و خالص به هم آمیختند و آنرا رسمیت بخشیدند و فقهایی را از هر سوی بخواندند و خود پاسبان آن شدند.

البته علمای این عصر هنوز درصدد تشکیل حکومت اسلامی نبودند به دو دلیل: 1- سرکوب آنها توسط حاکمیت 2- آنرا حق امام معصوم (ع) می دانستند. ولی از طرفی عده‌ای از فقهاء در این زمان مبانی ولایت فقیه را به صورت نظری تدوین نمودند. چنانکه مشاهده می کنیم. از این زمان به بعد با حضور فقها در پایتخت صفویان دوره نفوذ علما بر حاکمیت (شاه) فرا می رسد. شاه طهماسب، کرکی را به دربار خواند و او را مقام شیخ الاسلامی بخشید و خود را نماینده و مجری وی دانست. شیوخ نیز در این برهه هر چه از دستشان بر می آمد دریغ نمی کردند چنانچه شیخ عبدالعال کرکی معروف به محقق ثانی رساله‌ای نوشت و در آن بر جایز بودن سجود بر انسان جواز صادر کرد و این در حالی بود که شاه اسماعیل خود را معصوم معرفی می‌کرد. اما همزمان با این حوادث با سؤال بزرگی نیز مواجه بودند و آن چگونگی مشروع دانستن حکومت یک شیعی صاحب شوکت بود! لذا در این برهة زمانی نظریة جدیدی در عالم تشیع شکل گرفت و آن مشروع دانستن حکومت شیعة صاحب شوکت در امور عرفی بود بدین طریق مشروعیتی دو گانه شکل پذیرفت. اگر چه می‌توان رگه‌هایی از نظریات حکومت از قرن چهارم تا دهم در کتاب المقنعه شیخ مفید دید اما این نظریه به دلیل وضعیت خاص اجتماعی مجال پرورش نیافت اما بعد از صفویه به این امر به طور جدی پرداخته شد و محقق کرکی در سال 940 سعی در ارائه نظریه ولایت انتصابی فقها نمود که در اثر اختلاف با شاهان صفوی به نجف مهاجرت کرد بعد از او محقق اردبیلی شاگرد او این نظریه را دنبال کرد – گسترش عرصة ولایت از شرعیات به عرفیات – که بعد‌ها این نظریة توسط کاشف الغطا و میرزای قمی پی گیری شد. گویا اولین بار شیخ کرکی است که واژة ولی را در باب عقد در نکاح مطرح می سازد و از ولی‌های شرعی «دختر» ذکر می‌کند سپس این واژه به امورات دیگر شرعی نیز کشیده و افراد مهجور را نیز شامل می‌شود. اما در این دوره به دلیل قدرت و شوکت شاهان صفویه و سپس نادر و کریم‌خان و آغا محمد خان توان گستراندن ولایت به همة امور را نداشته‌اند و این اتفاق تنها در زمان قجر و توسط احمد نراقی رخ داد. با تضعیف حکومت عرفی روحانیت روز به روز بیشتر در عرصة اجتماعی وجود کرد. میرزای قمی در ارشاد نامه سلطنت را تائید کرده بود اما در اواخر عمر خود در کتاب جامع الشتات به نیابت عام فقیه از امام تأکید کرد و کاشف الغطاء اصول سلطنت را به اجازه فقیه منوط کرد. او در جنگ با روسها به فتحعلی شاه اجازة جهاد داد و در همان اجازه نامه از فحتعلی شاه به بندة ما که بر بندگی خود اعتراف دارد یاد کرد. همزمان با این فقها احمد نراقی وضعیت را به ولایت فقیه ارتقاء داد. آنچه او انجام داد سفسطه‌ای بود؛ میان دو لفظ با دو مضمون متفاومت که پائین‌ترین نوع سفسطه است. احمد نراقی ولایت را که در باب مهجورات بیان شده بود و منظور از آن اولیاء به معنی سرپرستان افرادی بود که ناقص العقل بودند یا دختران که به دلیل عدم ازدواج نابالغ از لحاظ شرعی به حساب می آمدند با لفظ دیگری که در تصوف مورد استفاده واقع می‌شد یکی گرفت. تصوف چنانکه توضیح داده شده در سلسله مراتب خود به ولایت و ولیان اعتقاد داشتند که به صورت مطلق و مفید وصف می‌شد.

مقاله بررسی مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

مقاله بررسی مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی در 47 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
مقاله بررسی مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی در 47 صفحه ورد قابل ویرایش



فهرست مطالب

عنوان صفحه

ماهیت جهان‌بینی توحیدی در دیدگاه متفکران مسیحی و امام‌خمینی.................... 3

دستگاه رهبری در دیدگاه متفکران غرب و امام‌‌خمینی......................................... 5

گفتمان رهبری در اسلام، خلافت، سلطنت، امامت................................................. 10

طبقه‌بندی نظریات مختلف در مورد ولایت فقیه..................................................... 16

سیری در تکوین اندیشه‌های امام خمینی.............................................................. 20

مشروعیت و مقبولیت و گستره اختیارات و لایت از دیدگاه امام خمینی............... 22

نتیجه‌گیری............................................................................................................. 42





پیشگفتار

ولایت فقیه رکن و پایه اساسی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که توسط معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی تئوریزه و بنیانگذاری شده است آنچنانکه در 27 سال اخیر مقالات، کتب، نشریات مختلف در رد یا تأیید آن بخاطر حساسیت و اهمیت این موضوع در ماندگاری حکومت دینی از دو سمت و سو یکطرف موافقان آن و از طرف دیگر از سوی دشمنان خارجی و مغرضان داخلی مطرح گردیده است که از حد اندازه و شمارگان فزونی یافته است و پژوهشگر تازه کار را در میان اطلاعات پیچیده و بی‌شمار سرگردان می‌نماید. از این رو این مجموعه به تبیین مشروعیت ولایت فقیه از دیدگان امام خمینی (ره) می‌پردازد و متذکر می‌شود این تحقیق دور از نواقص و کمبودهای احتمالی که یک محقق تازه‌کار با آن روبرو است، برکنار نیست.

در آخر از استاد محترم جناب آقای دکتر مهدی ذاکریان و خانم شمسی کاظمی بخاطر یاری و به ثمر رساندن این تحقیق مرا یاری کرده‌اند تشکر و امتنان قلبی خود را تقدیم می‌نمایم و توفیق روزافزون آنجنابان را از خداوند متعال خواستارم.


سؤال اصلی: مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی چیست؟

فرضیه سؤال اصلی: مشروعیت در اندیشه سیاسی امام خمینی ب معنی سازوارگی یا هماهنگی موضوع با مبانی و منابع فقهی و شرعی ارتباط دارد از اینرو برای اثبات تئوری ولایت فقیه به متدلوژی فقهی و استنباط و حجت شرعی متوسل جسته‌اند.

سؤال فرعی1: چه ارتباطی میان مشروعیت ولایت فقیه با مقبولیت مردم از دیدگاه امام خمینی برقرار است؟

فرضیه سؤال فرعی1: مقبولیت مردمی از دیدگاه امام خمینی، شرط تحقق مشروعیت است.

سؤال فرعی 2: چه ارتباطی بین مشروعیت ولایت فقیه با گستره‌ی اختیارات حکومتی ولایت فقیه در دیدگاه امام خمینی برقرار می‌باشد؟

فرضیه 2: مشروعیت و ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی گستره‌ی اختیارات ولایت فقیه را افزایش می‌دهد در سوالات فرعی مشروعیت به معنی حقانیت و قانونیت می‌باشد.


1- ماهیت جهان‌بینی توحیدی اسلام:

در ابتدا قبل از اینکه به موضع مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خیمنی (س) بپردازیم باید ماهیت جهان‌بینی توحیدی را در مکتب اسلام و ضرورت وجود حکومت و دستگاه رهبری را از منظر و دیدگاه امام خیمنی در مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم:

در جهان‌بینی توحیدی اسلام برخلاف جهان‌بینی توحیدی مسیحیت آنچنانکه متفکران و روحانیون مسیحی عصر روشنگری درابتدا به آن تصریح کرده‌اند خدایی که قائم به ذات نیست و استقلال و هویت مستقل از خود ندارد و بصورت موجودی مختار و صاحب اراده‌ی بالاتر و مستقل از موجودات دیگر مورد پرستش قرار نمی‌گیرد بلکه در کنار موجودات و اسطوره‌های دیگر مورد پرستش قرار می‌گیرد و بصورت مستقل و زاویه‌دار نمی‌تواند در تغییر جهان هستی مؤثر باشد چنانکه توماس مور[1] در آرمانشر خود می‌گوید:

اهل یوتوپیا به ادیان مختلف معتقدند برخی از مردم اجرام سماوی را می‌پرستند اما از تحمیل دین خود، بر دیگران ابا دارند. اما برخلاف این دیدگاه، دیدگاه‌ متفکران و روحانیان اسلامی، خدا قائم بذات و موجودی مستقل و صاحب اراده و ذی‌شعور و مؤثر در تغییر جهان هستی می‌باشد، موجودی که مافوق موجودات دیگر و خالق و آفریننده آنان است تنها اوست قابل پرستش است و پرستش غیر او، باطل و شرک است لذا حضرت امام خمینی می‌فرمایند[2]: اعتقادات ما… اصل توحید است، مطابق این اصل ما معتقدیم که خالق در آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است.

و در جایی دیگر می‌فرمایند:

در تمام جهان هستی و دار تحقق، فاعل مستقلی بجز خدای تعالی نیست، و دیگر موجودات همان‌گونه در اصل وجود مستقل نیستند، بلکه ربط محض‌اند و وجودشان عین فقر و تعلق است، و ربط و احتیاج صرف‌اند، صفات و آثار و افعالشان نیز مستقل نیست.

حضرت امام خمینی برخلاف نظریه‌ی توماس مور فیلسوفان را به تنهایی از درک حقیقت ناتوان می‌داند[3] و اعتقاد دارد فیلسوف نمی‌تواند اثرگذار باشد مگر آنکه با خلق و خوی حکومتگران فلسفه درآمیزد و برخلاف افلاطون که اعتقاد داشت که فیلسوفان تنها قادر به درک حقایق ازلی[4] کائنات می‌باشند. حضرت امام خمینی، انبیاء را تها قادر به شناخت و درک عوالم هستی می‌داند، چنانکه می‌فرمایند: تمام مشکلاتی که ما داریم برای این است که ما محجوبیم از اینکه واقعیت را آنطور که تنظیم شده است مشاهده کنیم آنچه که انبیا برای آن، مبعوث شده بودند وتمام کارهای دیگر مقدمه اوست، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است، که چه طوراست، ارائه عالم به آن طوری که ما ادراک می‌کنیم لذا در پارادیم اندیشه سیاسی امام خمینی همه مفاهیم و نشانه‌ها و علوم در همنشینی و هماهنگی با توحید هویت و معنا می‌یابد و مقصد انبیا نیز، «توحید کلمه» و «توحید عقیده» در اندیشه و گفتمان سیاسی امام خمینی کار ویژه مهم خود را می‌یابد.

از اینرو ولایت و حاکمیت خدا در گفتمان سیاسی شیعه بعنوان مقصد و راهبرد دین محسوب می‌شود و در حرکت‌های امام‌خمینی کار ویژه خود را در تئوریزه کردن دستگاه رهبری اسلام تحت عنوان «تئوری ولایت فقیه» برای اجرای مقررات و احکام دینی در پارادیم نظام سیاسی حکومت اسلامی شکل می‌دهد و نهادینه می‌کند.

2- دستگاه رهبری در دیدگاه متفکران غرب و امام‌خمینی

شاید یکی از سوالات مهمی که در طی تاریخ حیات بشر، با آن برخورده است، این بوده است حکومت مطلوب برای پاسخگویی به نیازهای فراوان بشری در طول حیات خود چیست؟ و چه کسی یا چه کسانی و یا به عبارت بهتر چه کسی و یا چه گروهی می‌توانند آرزوی دیرین بشر را برای رساندن او به سعادت و خوشبختی و آزادی و عدالت و صلح برآروده نمایند؟

برای پاسخگویی به این سوالات، فرزانگان و حکیمان و مصلحان اجتماعی بشر، پاسخهای متناقض و مقابل هم داده‌اند. سقراط از اولین اندیشمندان مغرب زمین بود که خواست با پاسخهای ابتدایی ولی در خور توجه به این سوالات پاسخ گوید. از نظر او بدترین نوع حکومت دمکراسی می‌باشد که عوام بر آن که تابع هوی و هوس اشخاص می‌باشند بر آن تسلط دارند[5] و به نوعی به حکومت قانون که در آن قانون حاکم و محور می‌باشد اعتقاد داشت وی همچنین بر این باور بود که، همانطوریکه: برای تعمیر کفش کهنه به کفاشی مراجعه می‌کنیم برای اداره حکومت و مملکتداری باید آنرا به دقیقترین و با هوشترین افراد که در فن مملکتداری سررشته داشته باشد؛ بسپاریم تا جامعه به سعادت و نیکبختی ناقل گردد. افلاطون شاگر سقراط، حکومت آرمانی خود را استقرار «مدینه فاضله» می‌نامد که در آن مالکیت خصوصی که نشانه‌ای از ظلم و جور می‌باشد؛ ملغی و به جای آن یک «جامعه اشتراکی» استقرار می‌یابد و برای تحقق آن فیلسوفان باید در چنین جامعه‌ای شهریار شوند:

ارسطو شاگرد افلاطون بر این باور بود که بهترین نوع حکومت؛ حکومت طبقه متوسط می‌باشد از نظر[6]ارسطو قانون، حاکم و شرط وجود کشور و دولت به شمار می‌آید و زمامدار سیاسی باید از قانون اطاعت نماید و رضایت و آزادی افراد جامعه را رعایت نماید. در حقیقت از نظر ارسطو رهبری و حکومت به دو قسم کلی تقسیم می‌شود، یکی رهبریهای که معطوف به مصالح عمومی‌اند و دیگری رهبریهای که بروای خبر و صلاح عموم را دارند.

آگوستین قدیس نظریه دو شهر را مطرح می‌کند که حکومت آرمانی از نظر او در آسمان تشکیل می‌شود که کلیسا، مظهر و نماینده‌ی جامعه آسمانی در زمین هست که آدمیزادگان را برای پاک شدن و پذیرفته‌شدگان در آن که مکان مؤمنان و پاکان هست، آماده نماید[7]. از سوی دیگر دولت نماینده‌ی جامعه زمینی، که مکان و محل گناهکاران می‌باشد؛ در بر می‌گیرد. بعبارت دیگر ازنظر اوگوشین دولت در کلیسا مستهلک می‌شود و قدرت مدنی سلاح کلیسا می‌شود و قانونگذار و فرمانروا، فرزندان کلیسا می‌شوند. تا بوسیله آنان و با تخت نظر کلیسا، حکومت آرمانی در جامعه آسمانی بوجود آید.

از نظر توماس مور، حکومت آرمانی زمانی است که جامعه اشتراکی که در آن از مالکیت خصوصی خبری نباشد، بوجدو آید و شهریار عادل حاکمیت چنین جامعه‌ای را در اختیار بگیرد. از نظر بدن بهترین نوع حکومت، حکومت سلطنتی است که با طبع و فطرت بشر سازگار است که فرمانروای آن یک تن، می‌باشد چنانکه آسمان بیش از یک خورشید نیست و بر جهان جز یک خدا فرمان نمی‌راند. از نظر توماس هابز، که به ذات انسان بدبین می‌باشد و از نظر او انسانها غالباً خودخواه و درنده‌خو می‌باشند برای کنترل آنها و رساندن انسان به مقصد خوشبختی و رفاه تئوری حکومت مطلقه یا حکومت اسبتدادی را تئوریزه و طرح می‌نماید.

1- ولایت مطلقه فقیه

از نظریه پردازان این دیدگاه؛ بنیانگذار و معمار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران؛ حضرت امام خمینی (ره) می‌باشد که قبل از اینکه نظر ایشان در باب مشروعیت ولایت فقیه بازگو شود؛ شمه ای از زندگینامه؛ ضرورت حکومت اسلامی و دیدگاه سیاسی ایشان به طور کوتاه؛ توضیحاتی داده میشود و سپس به مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه آنحضرت؛ در حد مقدور می پردازیم:

امام خمینی از رهبران مکتب محور و از جمله رهبران تبدیلی[8] می‌باشد که در پی انحطاط مسلمین، که به دنبال افول تمدن اسلامی، در پی یکدوره‌ی حوادثی که بر پیکره‌ی آن زخم عمیق وارد شده بود و به دنبال ایجاد امپراطوری شیعی صفوی در قلب جهان اسلام؛ ایران و به دنبال اوج امپراطوری سنی عثمانی، که در سال 1493 م، امپراطوری روم شرقی، توسط سلطان محمد فاتح واژگون گردید و لرزه بر اندام دولتهای کوچک و نیمه مستقل حتی مستقل مسیحی اروپایی افتاد؛ دو امپراطوری شیعی و سنی نتوانستند با یکدیگر کنار آیند و بر ضد دشمنان مسیحی خود؛ که در کمین آنان قرار گرفته بودند متحد گردند. جنگهای خونین بین این دو امپراطور اسلامی، گاه در موارد مذهبی و در بسیاری از مواقع با دخالت دولتهای استعماری بریتانیا و روسیه تزاری؛ برای به جان انداختن آنان با یکدیگر؛ به هر طریق می کوشیدند تا خود از هجوم آنان در امان بمانند؛ صورت می گرفت؛ ضربات سخت بر پیکر آنان وارد گشت. به دنبال افول قدرت امپراطوری صفوی در ایران؛ اگرچه در دوره هایی از تاریخ ایران در این دوره تا استقرار سلطنت قاجاریه در ایران؛ شاهد قدرت نمایی حداقل در بعد نظامی بوده است به ویژه در دوره نادرشاه افشار که به نام ناپلئون شرق در تاریخ معروف است در برابر دولتین بریتانیا و روسیه تزاری و تا حدودی در دوران زندیه این رویه ادامه یافت. اما به دنبال استقرار سلطنت قاجاریه، که پس از یک دورة یکصدساله جنگهای داخلی در ایران؛ انحطاط و از هم گسیختگی در دولت ایران؛ در جنگهای روسیه علیه ایران؛ در دو عهدنامة گلستان و ترکمانچای بروز نمود. به دنبال این مسائل؛ ضعف های مالی به خاطر اقتصاد شکننده ایران، مزید بر این عوامل می‌شد و قراردادهای خانمانسوز مانند قرارداد ننگین تنباکو؛ بسته شد که متعاقب آن فتوای مرحوم آیت الله سید حسن شیرازی (میرزای بزرگ) قدرت و اقتدار مذهبی در ایران نمایان نمود. ظهور اصلاحگرایانی نظیر سید جمال الدین اسدآبادی، عبده، کواکب، اقبال لاهوری، در ایران و در سرتاسر جهان اسلام، در دوره‌ی تسلط استبداد از یک طرف و استعمار از طرف دیگر، که در ایران به پیروزی نهضت مشروطیت انجامید و در جهان اهل سنت نیز اگرچه گسترش امپراطوری عثمانی پس از یکدوره اوج در سال 1922 به آخر رسید و به دولت لائیک ترکیه انجامید و در ایران به دولت غربگرای رضاشاه منتهی شد ولی احیا روح تفکر اسلامی در کالبد اسلامی و بازگشت جهان اسلام به هویت[9] اصیل خویش، مشروعیت و کارکرد خود را در استقلال پاکستان، انقلاب الجزایر، نهضت ملی شدن نفت؛ کانال سوئز و استقلال طلبی مسلمانان در برابر قدرتهای استعماری؛ به نمایش گذاشت. در این میان اسرائیل در قلب جهان اسلام متولد شده بود و با اعراب می جنگید و کودتای 28 مرداد 1332 ؛ در ایران رخ داده بود. و قدرتهای دست نشانده بر کشورهای اسلامی حاکمیت یافته بودند. در چنین اوضاعی امام خمینی (س)، مسلمین به ویژه نخبگان فکری جهان اسلام را به مقاومت و دفاع معطوف به رادیکال در برابر استبداد و استعمار فرا می خواند. اولین حرکت وی به صورت حرکت فرهنگی در قالب نوشتن کتاب کشف الاسرار در فضای فکری دهة 1320؛ که ملهم از فضای جنگ سرد بین دوایر ابرقدرت آنروز؛ اتحاد شوروی و آمریکا به تدریج می رفت صورت می‌گیرد به ویژه با پیروی از مکتب مارکسیسم، می دانستند.

در این فضای کشمکش بین دربار و مردم، از شکاف پدید آمده از فرو پاشیدن سلطنت پهلوی اول که اساس و پایه رژیم آن رویکرد به ناسیونالیسم جزم گرای معطوف به باستانگرایی قبل از اسلام بود، ظهور مکاتب مادی در ایران، که اکثریت پیروان این مکاتب؛ روشنفکران سکولار ولائیک تشکیل می دادند و مخالف مذهب به ویژه مذهب تشیع بودند به همراه آخوند نماهایی مانند علی اکبر حکمی یزدی و سید احمد کسروی؛ سعی در ایجاد شبهه در اعتقادات پاک مردم نسبت به تشیع می کردند؛ ضمن نوشتن ردیه بر نظریاتی که آنان بر مذهب تشیع وارد می‌کنند با ادله عقلی و نقلی که با الهام گرفته از قرآن کریم، سیره پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع)؛ برای اولین بار به صورت ضرورت تشکیل حکومت اسلامی به دست فقها؛ بیان می‌کند. امام خمینی به دنبال نگارش این کتاب همچنان به عنوان مدرس عرفان و فلسفه اسلامی و فقه؛ در حوزه علمیه کار خود را دنبال می‌کند و در سال 1341 به دنبال رحلت مرحوم آیت الله بروجردی، به طور رسمی به پیکار سیاسی علیه رژیم پهلوی محمدرضا شاه به طور مستقیم رو می آورند. در این زمان خود زعامت و رهبری سیاسی مبارزات مردم مسلمان ایران را در اختیار خود می‌گیرد که به دنبال مبارزات آن حضرت و مردم با دربار در سالهای 41 و 42 و 43؛ و در اعتراض به لایحة ذلت بار کاپیتولاسیون؛ به ترکیه؛ و نجف تبعید شده و به مدت 14 سال در آنجا؛ رحل اقامت برمی گزینند. در این میان از فرصت پیش آمده ضمن تحکیم گفتمان امامت و در گذار از مکتبهای سامرا و نجف و قم، نظریات سیاسی خود را به صورت مبسوط با نوشتن و سخنرانی بیان می‌کنند که می‌توان به نوشتن تحریرالوسیله در سال 43 در ترکیه اقدام می‌کنند و ضرورت ایجاد حکومت اسلامی و به دست گرفتن رهبری سیاسی توسط فقها در آن ذکر گردیده است و در سال 1348 به صورت مدون در طی جلسات ممتد برای طلاب؛ تئوری ولایت فقیه را به صورت مبسوط در کلاس های درسی خود؛ بیان می‌کنند و به دنبال آن با نوشتن کتاب البیع که فصلی را مختص به شئون و اختیارات ولایت فقیه را می‌دهند؛ این کار خود را تکمیل می نمایند و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، و با زعامت ایشان، تئوری ولایت فقیه در عمل به صورت قانون مدون و مکتوب درمی آید و شکل اجرایی خود را آشکار می نماید. با توجه به موارد اشاره شده دربارة نظریات امام خمینی در باب حکومت اسلامی و مشروعیت ولایت فقیه توضیحاتی را به صورت فشرده بیان می کنیم.


مقاله بررسی مکتب بودابست

مقاله بررسی مکتب بودابست در 41 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مقاله بررسی مکتب بودابست

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مکتب بودابست در 41 صفحه ورد قابل ویرایش



فهرست مطالب


عنوان صفحه

تحولات مارکسیسم اروپایی در آغاز سدة بیستم.................................................. 1

انتقاد مارکسیست های هگلی به مارکسیست های سنتی ...................................... 3

و دلایل روی آوردن به ریشه های هگلی نظریه مارکس

جورج لوکاچ .......................................................................................................... 3

مقدمه .................................................................................................................... 9

مکتب بوداپست به قلم سامی نعیر......................................................................... 10

نگاهی به مکتب پوداپست نوشته فرانسواریویر..................................................... 15

نیم نگاهی به زندگی و آثار اعضای مکتب بودا پست ........................................... 16

دربارة مکتب بوداپست اثر جورج لوکاچ................................................................ 22

چپ نوین مجاز مقالة سرژ فرانکل و دانیل مارتن ................................................ 25

نظریه و عمل از دیدگاه نیازهای انسانی به قلم آگنس هلر ................................... 30

وقت آزاد و تقسیم کار اثر ماریا مارکوش و آندراش هگدوش ........................... 35

فهرست واژگان .................................................................................................... 37

فهرست اسامی ..................................................................................................... 38

فهرست منابع ........................................................................................................ 39











تحولات مارکسیسیم اروپایی در آغاز سدة بیستم

در حالی که جامعه شناسان سدة نوزدهم نظریه هایشان را درمخالفت با مارکس می پروراندند ،‌شماری از مارکسیست ها نیز کوشش همزمانی را درجهت روشن کردن و بسط نظریة مارکس به عمل آوردند.

بعد از مرگ ماکس ، نظریة مارکسیستی نخست تحت سلطة کسانی قرار گرفت که در این نظریه جبرگاریی علمی و اقتصادی می دیدند. والر شتاین این دوره را عصر « مارکسیسم سنت گرا» نامید.

«فردریک انگلس» حامی وهمکار مارکس را که تا چندین سال بعد از مرگ او زنده بود ، باید از نخستین هواداران این چشم انداز به شمار آورد. این نظر اساساً مبتنی بر این برداشت بود که نظریة علمی مارکس پرده از قوانین اقتصادی حاکم بر جهان سرمایه داری برداشته است. این قوانین سقوط گریز ناپذیر نظام سرمایه داری را نشان می‌دادند. نخستین اندیشمندان مارکسیست مانند « کارل کائوتسکی» در صدد آن برآمده بودند که شناخت درست تری از عملکرد این قوانین بیابند . این چشم انداز با مسایل گوناگونی همراه بود یکی آن که به نظر می رسید این نظریه ضرورت عمل سیاسی را که پایة اساسی موضوع مارکس است ، از بین برده است . یعنی دیگر نیازی به فعالیت سیاسی افراد و به ویژه کارگران احساس نمی‌شد.از آنجا که نظام سرمایه داری خواه ناخواه فرو می پاشید ، تنها کاری که برای آنها می ماند دست روی دست گذاشتن و ماندن در انتظار سقوط گریز ناپذیر این نظام بود . در یک سطح نظری ، مارکسیسم جبرگرایانه رابطة دیالتیکی میان افراد و ساختارهای اجتماعی وسیعتر را نادیده می‌گیرد.

این مسائل به واکنش در میان نظریه پردازان مارکسیست و رشد «مارکسیسم هگلی» در اوایل سدة بیستم انجامید. آنها برای این «مارکسیست هگلی» نامیده شدند که می‌کوشیدند تعلق «هگل» به آگاهی را با علاقة جبرگرایان به ساختارهای اقتصادی جامعه در آمیزند. آنها هم به جهت تظری وهم به دلایلی عملی اهمیت داشتند . از جهت نظری ، آنها اهمیت فرد ، آگاهی و رابطة میان اندیشه و عمل ، را دوباره گوشزد کردند و از جهت عملی ، بر اهمیت عمل فردی در به راه انداختن انقلاب اجتماعی تاکید کردند.

مهمترین هوادار این دیدگاه «جورج لوکاچ» بود به گفته «مارتین ژی» «لوکاچ » «بنیانگذار مارکسیسم غربی» بود. او نویسندة‌ «طبقه و آگاهی طبقاتی» بود که سند منشور مارکسیسم هگلی تلقی می شود. « لوکاچ» در اوایل سدة بیستم آغاز به آن کرد که مارکسیسم را با جامعه شناسی پیوند زند .این پیوند با رشد نظریة انتقادی در دهه‌های 1920 و 1930 تسریع شد. (ریترز، 1379، 52 – 51)









انتقاد مارکسیست های هگلی به مارکسیست های سنتی و دلایل روی آوردن به ریشه های هگلی نظریة مارکس:

بیشتر مارکسیست های سنتی جبرگرای اقتصادی بودند و عوامل اجتماعی را تحت شعاع عامل اقتصادی و تقلیل پذیر به اقتصاد می دانستند. مارکسیست های هگلی مانند « لوکاچ» به این دیدگاه اقتصادی تک بعدی انتقاد داشتند و علاوه بر عوامل اقتصادی و مادی بر عوامل ذهنی و فرهنگی نظریه مارکس نیز تاکید می‌کردند آنها برای تکمیل دیدگاه مارکسیستی و بسط‌ آن به عوامل ذهنی و فکری به ریشه های هگلی نظریة مارکس به ویژه در آثار اولیه‌اش روی آوردند. (ریترز، 1379 ، 259)
جورج لوکاچ

دست نوشته‌های اقتصادی و فلسفی سال 1844 که بیشتر تحت نفوذ ذهن گرایی هگلی بود ، برای بیشتر اندیشمندان مارکسیست ناشناخته بود به هر روی در دهة 1920 «لوکاچ» اثر عمده‌ای «طبقه و آگاهی طبقاتی» را نوشته بود و در آن بر جبنة ذهنی نظریة مارکس تاکید ورزیده بود.

« خدمت عمدة لوکاچ به نظریة مارکسیستی ، در دو مفهوم عمده‌اش ، «چیزوارگی و آگاهی طبقاتی» نهفته است.»

«لوکاچ» از همان آغاز آشکار ساخت که نمی خواهد کار مارکسیست‌های اقتصادی را در زمینه چیزوارگی یکسره رد کند، بلکه تنها بر آن است که افکار آنها را گسترش و بسط دهد او با مفهوم مارکس از کالا، که آن را به عنوان « مساله اصلی و ساختاری جامعة سرمایه داری» مشخص ساخته بود کارش را آغاز کرد . مفهوم مارکس از طلسم انگاری کالاها،‌پایة مفهوم چیروارگی لوکاچ بود.

تفاوت میان طلسم انگاری کالاها و چیزوارگی ، در میزان گستردگی دو مفهوم نهفته است. مفهوم طلسم انگاری محدود به نهاد اقتصادی است اما لوکاچ مفهوم چیز وارگی را به سراسر جامعه – دولت قوانین و بخش اقتصادی گسترش می دهد. یک فراگرد پویا است که در همة بخشهای جامعه سرمایه داری جریان دارد، مردم باور کرده‌اند که ساختارهای اجتماعی، حیاتی برای خودشان دارند و درنتیجه این ساختارها خصلتی عینی پیدا کرده‌اند لوکاچ این فراگرد را چنین توصیف کرده است:

انسان درجامعة سرمایه داری با واقعیتی که خودش ( به عنوان یک طبقه) ساخته است روبرو می شود. این واقعیت برای او چونان پدیده‌ای طبیعی به نظر می رسد که از خودش بیگانه است، او خودش را یکسره بازیچه قوانین این واقعیت می‌انگارد، فعالیتش محدود به این شده است که برای منافع شخصی خودخواهانه‌اش تا آنجا که می‌تواند ، در تحقق یک نوع قوانین گریز ناپذیر فرد گرایانه، به پیش تازد. اما او حتی در حین انجام دادن یک چنین « کنشی» شناختة عینی رویدادها به شمار می‌آید و نه شناسای آنها . « لوکاچ» مساله چیزوارگی را محدود به سرمایه داری می دانست.

دومین خدمت لوکاچ، کارش دربارة آگاهی طبقاتی است از نظر لوکاچ آگاهی طبقاتی خصلت گروهی از آدمهایی است که جایگاه همانندی را در نظام تولیدی اشغال می‌کنند. این نظریه تاکید بر آگاهی بورژوازی و به ویژه پرولتاریا می انجامد. در کار لوکاچ ،‌میان جایگاه عینی اقتصادی، آگاهی طبقاتی واندیشه های واقعی و روان شناختی انسان‌ها در بارة زندگیهایشان پیوند آشکاری وجود دارد.

مفهوم آگاهی طبقاتی در نظام سرمایه داری، مستلزم حالت پیشین آگاهی کاذب است. این به آن معناست که طبقات درجامعة سرمایه داری معمولاً درک درستی از منافع طبقاتی‌شان ندارند. برای نمونه، تا مرحلة انقلابی، اعضای پرولتاریا ماهیت و گسترة استثمارشان را در نظام سرمایه داری به خوبی تشخیص نمی‌دهند. کاذب بودن آگاهی طبقاتی نیز از جایگاه طبقاتی در داخل ساختار اجتماعی جامعه،‌سرچشمه می‌گیرد. « آگاهی طبقاتی مستلزم نا آگاهی طبقاتی فرد از شرایط طبقاتی و اجتماعی – تاریخی است. این کاذب بودن ، یعنی توهمی که در ذات این موقعیت نهفته است، به هیچ روی خود خواسته نیست.

بیشتر طبقات اجتماعی در سراسر تاریخ نتوانسته‌اند بر این آگاهی کاذب فایق ایند تا از این طریق به آگاهی طبقاتی راستین دست یابند اما با این همه جایگاه ساختاری پرولتاریا در داخل نظام سرمایه‌داری ، توانایی ویژة دستیابی به آگاهی طبقاتی را به آنها بخشیده است.

توانایی دستیابی به آگاهی طبقاتی ، ویژة جوامع سرمایه داری است. در جوامع ما قبل سرمایه‌داری، عوامل گوناگونی از رشد آگاهی طبقاتی جلوگیری می‌کردند . یکی آن که دولت به گونه‌ای مستقل از اقتصاد بر قشرهای اجتماعی تأثیر می گذاشت، دیگر آن که آگاهی منزلتی ( حیثیت) گرایش به پوشاندن آگاهی طبقاتی ( اقتصادی) داشت. لوکاچ از این وضع نتیجه گیری می‌کند که بنابراین درون یک چنین جامعه‌ای امکان چنان موقعیتی وجود ندارد که دربارة مبنای اقتصادی روابط گوناگون اجتماعی اگاهی به دست آید. برعکس مبنای اقتصادی سرمایه‌داری ، روشنتر و ساده‌تر است. در یک چنین جامعه‌ای ، مردم ممکن است به پیامدهای موقعیت اقتصادیشان آگاهی نداشته باشند ولی دست کم ناخود آگاهانه دربارة آن هشیاری دارند. در نتیجه آگاهی طبقاتی به نقطه‌ای رسیده است که در آنجا می‌تواند خود آگاه گردد در این مرحله جامعه به یک رزمگاه عقیدتی تبدیل می‌شود که در آن آنهایی که می‌کوشند بر خصلت طبقاتی جامعه سرپوش گذارند در برابر کسانی صف آرایی می کنند که خواستار برملا کردن آنانند.
چپ نوین مجار مقالهء سرژ فرانکل ودانیل مارتن

نقد نوین چپ رادیکال در مجارستان:

« جورج آچل » مسئول فرهنگی رهبری حزب کمونیست مجارستان در کنفرانس تبلیغ و ترویج و فرهنگ در 1973 با سخنرانی تند و تیزی به مرتدان ، انقلابی نمایان ، آنارشیست‌های چپ نو و… که نقش ارتجاعی در تقلید میمون وار خود از ایدئولوژی بورژوایی ایفا می کنند می تازد و از ماریا مارکوش، آندراش هگدوش ، میهای وایدا و آکنس هلر نام می‌برد وباعث می‌شود آنها متهم به ضد مارکسیسم شده واز کار وحزب اخراج شوندو امروزه حتی با دشواری رو به رو هستند و از راه ترجمه گذران زندگی می‌کنند. سرچشمه های نظری و ایدئولوژیکی رادیکال های مجار از مکتب بوداپست است. این مکتب در آغاز در فلسفه می‌پرداخت اما رادیکال های مجار به جامعه شناسی کردن آن دست زدند. آچل سعی داشت لوکاچ را از مکتب جدا کند. و اورا به نفع رژیم بکار بگیرد لوکاچ اواخر عمر رادیکال تر شد اما رژیم سعی داشت اورا منتقد معتدل نشان دهد. موضع انتقادی مکتب بوداپست در برابر نظریه و کردار جامعه‌های موسوم به سوسیالیستی است .موضعی که بر نظامی ار ارزش‌های مارکس استوار است. لوکاچ معتقد بود برای شناخت مارکسیسم حرکتی دو سویه لازم است از جهت روش شناختی پسر وی به طرف مارکس و در مورد آنچه به واقعیت مربوط می شود، پیشروی به سوی تبیین مارکسیستی پدیده های کنونی .
( پوینده ،‌1381 ، 55 – 49)

جامعه شناسان رادیکال مجار از بوروکراسی متأثر بودند آنها به این نتیجه رسیده اند که جوامع سوسیالیستی اروپایی مسائلشان فقط از عوامل بیرونی یا ذهنی و شخصی ،اهمال کاری‌ها یا خیانت برگزیدگان حاکم نمی‌باشد بلکه بیشتر محصول علت‌های ساختاری است و با خود ساختمان اقتصادی – اجتماعی ارتباط دارد. این جامعه وجه اشتراک با سوسیالیسمی که چندین نسل از انقلابیان به آن بیش از خود اهمیت می دادند ندارد. منتقدان جوامع سوسیالیستی اروپای شرقی تنها منتقدان رادیکالی بودند که به نظام ارزش‌های مارکس وفادار بودند. اما شیفتگی صورت پرستانه به نظام مفهومی مارکس آنها را از پیگیری یگانه اسلوبی که آنها را از بن بست رهایی دهد باز داشته است . پس فقط یک انقلاب نظری در درون این سنت فرهنگی که می توان مارکسیس نامیدش می‌تواند به بررسی واقعگرایانه تمدن کنونی راهبر شود .نویسندگان این مقاله معتقدند در جوامع دیوان سالار در جوامع صنعتی شرق و غرب از فرضیه های رادیکال‌های مجار می‌توانند درس بگیرند و با پرورش برنامه‌های انقلابی کمک مهمی به جوامع صنعتی برسانند. دیوان سالاری در مرحله خاص از تقسیم کار پدیدار گشت آن هنگام که مالک قادر نبود کارهای مربوط به مدیریت انجام دهد به تبع قدرت خود را با گروهی که شایستة انجام چنین هدفی است تقسیم کرد این گروه فن آزموده دارای سلسله مراتب، منافع ویژة خود را هم دنبال می‌کند و از آن پس تمدن صنعتی ایجاد سازمان گسترده‌ای را در نظام اقتصادی ضروری ساخت و این نظام ساختار دیوان سالاری را ایجاد کرده‌اند امروزه صفت مشترک جوامع صنعتی وجود سازمان‌های بزرگ دیوان سالار است. سازمان‌هایی که توان ادارة نیروهای تولیدی مدرن را دارند و دیگر ساختارهای روابط اجتماعی را کنار می زنند تا خودشان به ساختار مسلط تبدیل گردند. البته بدون برداشت جامعه شناختی از دیوان سالاری و درک ذات رابطة دیوان سالاری که هم در درون نظام ادارة امور وهم میان نظام ادارة امور وکل جامعه می‌شود نمی توان برداشتی صحیح از سوسیالیسم و سرمایه داری داشت ( پوینده ، 1381 ، 59 – 49)

در بخش دوم این مقاله‌ آمده است در انقلاب اکتبر شوروی سه گزینه‌ی اصلی مشخص‌اند:

1ـ ساختن دستگاه متمرکز اداری به دور از نظارت کارگران . این گزینه را استالین بعدها در عمل پیاده کرد و کشورهای اروپای شرقی هنوز ویژگی های اساسی آن را دارا هستند اما معتدل تر از دورة استالین ( دولتی کردن سندیکاها)

2.گزینه‌ی اپوزبیسیون کارگری که خواستار سندیکایی شدن دولت بود یعنی در همه سطح‌‌های ادارة اقتصادی از سرکارگر تا وزیر برگزیدة کارگران باشد. و در یوگسلاوی از سال 1948 تحت طرح خودگرائی به اجرا در امد. خود گرائی یوگسلاویایی در ظاهر مرکزیت دیوان سالار را لغو وقدرت مدیریت را به مجامع کارگران واگذار کرده بود و ضرورت وجود مدیریت دیوانسالاری را نفی می‌کرد. اما مدیریت دیوانسالار به شیوة اجتناب ناپذیر در پس نقاب نهادهای خود گردانی مخفیانه شکل ‌گرفته است و دیوان سالاری توانسته بود بی گناه جلوه کند و تمام مسئولیت را بر دوش نهادهای خودگردان بیندازد و همین امر مبارزه بر ضد بوروکراسی و به نفع خود گردانی کارگری حقیقی را دشوارتر می‌سازد.

3ـ استقرار ساختکاریهای تسلط اجتماعی بر قدرت اداره تخصصی و چپ رادیکال برای پرورش نظری آن تلاش می‌کند. هدف مد نظر مارکس جامعه‌ای عاری از سلطه است که در صورت نبود قدرت تحقق می‌یابد و تا زمانی که قدرت وجود داشته باشد نوعی سلطه اجتماعی نهادی ضروری است.

امروزه قدرت نهایی در دست‌های ادارة تخصصی متمرکز شده است و پیامد مهار ناپذیر این قدرت را از خلال نظارت اجتماعی مؤثر می توان محدود یا نابود کرد .
( پوینده ، 1381 ، 65 – 64)

از نظر آندراش هگدوش و ماریا مارکوش در مورد گزینه‌های پیشرفت در کشورهای اروپای شرقی دست کم دو گرایش اصلی تکامل را می‌توان یافت :

1ـ الگوی دولتی ؛ 2ـ الگوی راه اصلی

الگوی دولتی : از خلال مجراهای رسمی نفوذ گسترده‌ای را اعمال می‌کندو ساختارهای موجود را برای آینده تعمیم می‌دهد هر چند گاهی مجبور است با برخی دگرگونی‌ها منطبق شود.

گزینه راه اصلی: در واقع با پیروی از غرب یعنی تن دادن به سیستم بازار وسود شخصی که محرک اصلی تولید ونهایتاً توسعه است.

طرفداران راه اصلی ، الگوی دولتی را ایستا و بی نتیجه می‌دانند؛ و اگر چه راه حل های بسیاری برای مشکلات زاده‌ی گزینه‌ی «دولت باور» ارایه می‌دهند ،نمی‌توانند در جامعه‌ای باتضاد روز افزون طبقاتی سعادت مردم را تضمین کنند.

در بخش سوم این مقاله نویسندگان به نظریات هلر به نقش کار در تکامل شخصیت بشر اشاره می‌کنند، با این توضیح که کار در جامعه‌های معاصر کاری از خود بیگانه است و صرف افزایش وقت بیکاری شیوه‌ی زندگی مردمان را دگرگون نمی‌سازد. در جوامع دیوان سالار کنونی تقسیم دو گانه کار پایه تقسیم جامعه به گروه‌های الزاماً مخاصم است. منظور از تقسیم دو گانه‌ی کار شکلی از تقسیم وظایف است که درآن عده‌ای مجری و عده‌ای مدیراند. و گروه مدیران مناسبات اجتماعی را بر مبنای منافع خاص خود شکل می‌دهند. پس «انقلاب تقسیم کار » باید برای الغای انحصار مدیریت انجام شود. یگانه پایه‌ای است که بر مبنای آن فرآیند مسلط اجتماعی وانسانی کردن مناسبات اجتماعی می ‌تواند به خوبی به فرجام رسد و حتی به نظر این نویسندگان با بهره گیری از نوعی نظام آموزشی و سازماندهی کار می‌توان اوضاع و احوال مساعدی بوجود ‌آورد. تا کارگر در هر مرحله‌ای از زندگی خود بتواند تخصص و حوزة فعالیت خویش را تغییر دهد پس وجود نظامی آموزشی در کنار آموزش تخصصی فرهنگ علمی را بپروراند که افراد را برای اعمال سلطه بر مناسبات اجتماعی برای در دست گرفتن سرنوشت خودشان اماده باشند نه اینکه محکوم به کار ثابت برای تمام طول حیاتشان باشند.

نکتة مهم دیگر نقشی است که خانواده‌های استبدادی در ایجاد و تحکیم ساختار جامعة استبدادی دارد. با فرا رسیدن دورة استالینی در یافتند که خانوادة استبدادی پایة مهمی برای جامعه استبدادی است و « انقلاب زندگی روزمره» با « انقلاب شکل خانواده» یا مناسبات میان مرد و زن پیوندی فشرده دارد.او انقلاب هم اینک نزد بسیاری از جوانان تحقق یافته است و رهبران مجار به این جوانان می‌تازند پس پیدایش نقد رادیکال چپ یگانه امید برای آن است که ارزش‌ها و پراکسیس مارکسی بتوانند بانوزایی واقعی روبرو شوند . ( پوینده ، 1381 ، 77 – 68)



نظریه وعمل از دیدگاه نیازهای انسانی به قلم آکنس هلر : (Agnes Heler)

در این مقاله به نکات زیر اشاره دارد:

- وظیفه‌ی روشنفکر تولید نظریه است و کتاب نخستین شکل نمودار شدن نظریه در بازار است.


مقاله بررسی موانع ساختاری توسعه سیاسی در عربستان سعودی

مقاله بررسی موانع ساختاری توسعه سیاسی در عربستان سعودی در 42 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مقاله بررسی موانع ساختاری توسعه سیاسی در عربستان سعودی

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی موانع ساختاری توسعه سیاسی در عربستان سعودی در 42 صفحه ورد قابل ویرایش



فهرست مطالب

عنوان صفحه

طرح مسئله (مقدمه)............................................................................................... 1

فرضیه تحقیق........................................................................................................ 2

سؤال اصلی........................................................................................................... 2

سؤال فرعی........................................................................................................... 2

هدف تحقیق............................................................................................................ 3

موانع و مشکلات تحقیق......................................................................................... 3

سازماندهی تحقیق................................................................................................. 3

روش تحقیق........................................................................................................... 4

اهمیت تحقیق.......................................................................................................... 4

فصل اول- کلیات................................................................................................... 5

دیدگاههای نظری در مورد موانع ساختاری توسعة سیاسی................................ 5

مفهوم توسعة سیاسی........................................................................................... 5

شاخصهای توسعة سیاسی................................................................................... 9

رهبران سیاسی...................................................................................................... 9

منافع ملی و اصل پاسخگویی................................................................................. 10

حاکمیت قانون........................................................................................................ 11

مشارکت سیاسی................................................................................................... 11

دگرگونی در ساختار اجتماعی............................................................................... 13

رابطة دین و توسعة سیاسی.................................................................................. 13

سطوح سه گانة موانع توسعة سیاسی................................................................... 14

الف- موانع ساختاری سیاسی............................................................................... 14

ب- ساخت اجتماعی به عنوان مانع توسعة سیاسی.............................................. 14

ج- موانع خارجی یا بین المللی توسعة سیاسی...................................................... 14

فصل دوم- موانع اجتماعی یا بین المللی توسعة سیاسی در عربستان سعودی... 15

الف- موانع اجتماعی (بررسی نقش وهابیت در عدم توسعة سیاسی عربستان)... 15

ماهیت درونی وهابیت............................................................................................ 16

جریانهای مختلف وهابی در عربستان................................................................... 18

ضعف در آگاهیهای سیاسی.................................................................................. 21

زن در عربستان سعودی...................................................................................... 23

نقش مطبوعات در عربستان سعودی.................................................................... 24

طبقة متوسط.......................................................................................................... 25

موانع خارجی یا بین المللی.................................................................................... 26

فصل سوم- ساخت حکومت به عنوان مانع توسعة سیاسی................................. 27

ساختار قدرت سیاسی در عربستان...................................................................... 27

سیستم حکومتی..................................................................................................... 28

الف- جناحهای موجود در رأس قدرت................................................................. 28

سدریها.................................................................................................................. 28

جناح رقیب............................................................................................................. 29

جناح سوم- جناح آل فیصل................................................................................... 29

ب- مذهب وهابیت به عنوان ابزار......................................................................... 29

ج- نفت- رکن اساسی ساختار سیاسی عربستان.................................................. 32

د- نیروهای مسلح................................................................................................. 32

نتیجه گیری............................................................................................................ 34

منابع و مأخذ......................................................................................................... 37



طرح مسئله (مقدمه):

جامعة توسعه یافته، جامعه ای است که در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژی و سیاسی دچار تحول و دگرگونی شده است. در حوزة سیاسی جامعة نوساز و توسعه یافته دارای ویژگیهای خاصی از جمله تغییر فرهنگ سیاسی مردم و دگرگونی روابط مبتنی بر قدرت، تغییر ساختارها و پیدایش نهادهای اجتماعی، سیاسی جدید و تغییر در بنیانها و سیستم حقوقی روبه روست. توفیق در امر توسعه موجب تمایز کشورها از یکدیگر با عناوینی چون کشورهای توسعه یافته یا پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته یا عقب مانده می‎شود. اکثر کشورهای توسعه نیافته به ضرورت توسعة سیاسی پی برده اند. چرا که تحولات عمومی جهان، دگرگونیهای اقتصادی- اجتماعی، شهری شدن، گسترش و پیچیدگی ارتباطات در جهان امروزی و افزایش سطح سواد و فرهنگ جوامع و … جملگی عامل رشد و آگاهی سیاسی مردم شده و تقاضا برای مشارکت سیاسی را افزایش می دهند. در صورتیکه ساختارهای سیاسی جوامع همگام با افزایش رشد و آگاهی سیاسی به بسط و افزایش امکانات پاسخگویی نپردازند، ثبات سیاسی جوامع به مخاطره می افتد. اگر بین تحولات اقتصادی، اجتماعی با تحولات سیاسی هماهنگی و همگامی وجود نداشته باشد، تضاد و تعارض شدیدی در جوامع ایجاد می‎شود که می‎تواند موجبات فروپاشی نظامهای سیاسی را فراهم نماید. از این رو اکثر کشورها، با ساختارهای سیاسی سنتی به ضرورت ایجاد توسعه و نوسازی سیاسی ولو به ظاهر پی برده و درصدد ایجاد تغییرات سیاسی برآمده اند. زیرا توسعة سیاسی وضعیتی است که در آن یک نظام سیاسی با اتخاذ سیاستهای روشن و کارشناسانه و ایجاد نهادهای مؤثر برای پاسخگویی به نیازهای جامعه ظرفیت سیاسی خود را افزایش بدهد. در چنین نظامی مشارکت افراد، انفکاک ساختاری و حاکمیت قانون دیده می‎شود و دموکراسی شیوة رسوم حکومتی آن جامعه بوده است. در پادشاهی عربستان سعودی خصوصاً در چند سالة اخیر یک سلسله رفرمها و تحولات جدید در جهت تجدیدبنای ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیده می‎شود. اقدامات و اصلاحات مزبور قاعدتاً می بایست تغییر ساختارها و ثبات سیاسی عربستان از شکل سنتی به فرهنگی مدرن را منجر و باعث توسعة سیاسی عربستان شود اما در واقع چنین نشده است.

فرضیة تحقیق:

ساخت سیاسی عربستان و روابط مبتنی بر قدرت هیأت حاکمه در عربستان مانع اصلی توسعة سیاسی بوده است. چرا که ساختار سیاسی عربستان سنتی می‎باشد. بنابراین کلیة اقدامات و اصلاحات انجام شده قاعدتاً می بایست با نگرش سنتی توأم باشد نه اصلاحاتی عمیق و بنیانی.

سؤال اصلی:

موانع ساختاری توسعة سیاسی در عربستان سعودی کدامند؟

سؤالات فرعی:

1- توسعة سیاسی چیست؟

2- نقش عوامل اجتماعی و بین المللی در عدم توسعه سیاسی عربستان چیست؟

3- نقش حکومت در این راستا چه می باشد؟

هدف تحقیق:

این پژوهش می‌خواهد نشان دهد که باورهای سنتی (اندیشه ها و فرهنگ سنت گرایانه) چگونه می‎تواند مانع توسعة سیاسی گردد.

موانع و مشکلات تحقیق:

عدم وجود منابع تخصصی کافی و موردنیاز در کتابخانه ها در خصوص ساختار سیاسی عربستان سعودی و به روز نبودن، علمی نبودن و عدم جامعیت آنها.

سازماندهی تحقیق:

در فصل اول به تعریف توسعة سیاسی، شاخصهای توسعه و برداشتهای مختلفی که از مفهوم آنان وجود دارد پرداخته و سپس موانع سه گانه در توسعة سیاسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

فصل دوم به بررسی موانع موجود در راه توسعة سیاسی عربستان که مربوط به جامعة مدنی است، می پردازد. در این فصل ابتدا موانع اجتماعی نظیر: وهابیت، فرهنگ سیاسی زنان در عربستان، مطبوعات، طبقة متوسط عربستان مورد بررسی قرار می‎گیرد. و در قسمت دوم همین فصل به موانع خارجی یا بین المللی توسعة سیاسی عربستان پرداخته خواهد شد.

در فصل سوم حکومت به عنوان مانع توسعة سیاسی فرض شده است. در این قسمت بررسی ساخت قدرت در عربستان سعودی، ابزارها و شیوه های اعمال قدرت، بررسی ایدئولوژی وهابیت به عنوان ابزار و نفت مهمترین ستونی که بنیان نظام آل سعود بر آن استوار است مورد بحث قرار می‎گیرد. در قسمت بعدی همین فصل روند اصلاحات سیاسی در عربستان بررسی خواهد شد در این رابطه حوزة جامعه و محیط بین المللی و حکومت به عنوان اصلی ترین مانع توسعة سیاسی مطرح می‎شود. و در بخش پایانی به ارائه نتیجة نهایی از بحث و تطابق مباحث تئوریک با مباحث تاریخی و عملی خواهیم پرداخت.

روش تحقیق:

روش جمع آوری اطلاعات این پژوهش منابع کتابخانه ای می‎باشد.

اهمیت تحقیق:

این پژوهش می‌خواهد نشان دهد که چه عواملی مانع توسعه سیاسی است و چگونه می‎توان به توسعة سیاسی رسید.




ضعف در آگاهیهای سیاسی:

فرهنگ سیاسی هرملتی آینه‌ای، از اندیشه‌ها و باورهای آن ملت است که به طرق مختلف نسل به نسل منتقل می‌گردد و در بستر خود نگرشی به ساختارها و نهادهای مختلف را حفظ یا دستخوش تحول می‌گرداند.برای مشارکت سیاسی احتیاج به آگاهی‌سیاسی وجود دارد و آگاهی‌سیاسی خود قسمتی از فرهنگ‌سیاسی است. فرهنگ‌سیاسی مجموعه‌ای از نگرشها و طرز برخوردهای کم و بیش ثابت دربارة قدرت و سیاست است واز این رو محتوای فرهنگ سیاسی ممکن است مساعد یا نامساعد به حال توسعة سیاسی باشد.[1]

در دیدگاه اعراب عربستان آنچه در درجة اول حائز اهمیت است مفهوم قدرت است، نه عدالت. عدالت از دیدگاه آنان تا بدانجا مورد توجه است که در خدمت قدرت و افتخار باشد. آنها به اجرای ظاهری حدود واحکام تا بدانجا که مانع از تجاوز به فسق و فجور گردد می اندیشند و مهم نیست که این کار چگونه و به چه قیمتی و به دست چه کسی صورت گیرد. به عبارتی، مهم آن است که در جامعه سخن از اسلام باشد و ظواهر اسلام در جامعه رعایت شود و رنگ اسلامیت داشته باشد، حالا اگر دارندگان قدرت، خود ظالم، فاسق و سرسپرده باشند و حضورشان موجب دخالت و تسلط بیگانگان گردد اهمیتی ندارد.[2] ویژگی به منحصر به فرد مردم عربستان آن است که تا زمانی که یک عالم مذهبی در مقام و منصب خود باقی است، سخنانش هر چند که در مخالفت با وضع موجود باشد مورد تقدیر و تحسین مردم است. اما به محض آنکه از مقام و منصب خود برکنار می‎شود، همه ارزشهای خود را از دست می‎دهد و مردم دیگر کوچکترین اعتنایی به او و سخنانش ندارند. جهل و بی سوادی عمومی و فقدان نهادهای سیاسی فعال و مردمی در عربستان باعث شده است که حکام این کشور با استفاده از سنتهای قبیله ای و غیره ای مملکت را اداره کنند و مردم هم با نوعی اطاعت دینی از تصمیمات سردمداران رژیم پیروی نمایند. بنابراین فرهنگ سیاسی عامة مردم عربستان، فرهنگ اطاعت از حاکم است، که این فرهنگ ناشی از عدم آگاهی سیاسی مردم است. و طبیعی است که در فرهنگ سیاسی حاکمان مردم نقشی جز اطاعت از اوامر را ندارند و از مشارکت سیاسی مردم در انتخاب یا تعویض حاکمان اثری دیده نمی‎شود. به نظر می رسد گروههایی که می خواهند تغییراتی را در عربستان به وجود آورند، در صورتی قادر خواهند بود مبارزة اصولی و پیگیر را علیه رژیم عربستان سعودی سازماندهی کنند که نخست در باورهای غلط وهابی ها مطبوعات می باشد. به عنوان مثال پس از مطبوعات وابسته به رژیم به نام المسلمون عنوان کرده بود که قیام علیه حاکم فاسق، حتی زمامداری که مرتکب زنا و شرابخوری می‌گردد و اصول دیگران را غصب می کند و خون دیگران را به ناحق می ریزد، حرام است! چون مدعی است که صحابه پیامبر هم بر آن تأکید کرده‌اند.

زن در عربستان سعودی:

رفتار با زنان در کشور عربستان به گونه‌ای‌ است که شاید هیچیک از کشورهای در حال توسعه جهان نمونة آن یافت نشود. فاصلة ارزشی میان زن و مرد در این کشور آنقدر زیاد است که زنان هیچگاه نمی‌توانند آزادیها و ارزشهایی که جامعة عربستان سعودی برای مردها قائل است برای خود تصور کنند. آنان که نیمی از جمعیت فعال عربستان را تشکیل می‌دهند از کارکردن محرومند.1 آنان بیشتر به شغل معلمی و پرستاری در بیمارستانها اشتغال دارند. حق رانندگی ندارند. بدون اجازة کتبی از همسر خود حق ندارند در بیرون از خانه ظاهر شوند و یا به خارج سفر کنند. در عربستان سرنوشت زنان کاملاً در دست مردان است و تولد و مرگ یک زن هیچکدام به طور قانونی ثبت نمی‌شود. طبق فتوای علمای وهابی در مورد مسائل عمومی جامعة عربستان نباید با زنان مشورتی کرد اما مشورت با زنان در امور زنان اشکالی ندارد.


نقش مطبوعات در عربستان:

مطبوعات و رسانه‌های گروهی این کشور زیر نظر کامل دولت هستند و رادیو و تلوزیون به جز اخبار همساز رژیم چیز دیگری ندارد. روزنامه‌ها و مجلات و نشریات از نظر فکری و مقالات منتشره توسط نویسندگان به وسیله دولت تغذیه می‌شوند ودولت عربستان خط‌مشی آنان را مشخص می سازد. آزادی قلم به معنای درج واقعیتهای موجود در سطح منطقه‌ای، جهانی وجود ندارد، موضع‌گیری روزنامه‌ها و نشریات در مورد مسائل داخلی، منطقه‌ای و جهانی به موضع دیگری دولت عربستان بستگی دارد.[3] آزادی عقیده و گفتار وجود ندارد، کتابها، روزنامه‌ها در اخبار آزاد ممنوع هستند مگر آنکه از سعودیها تمجید نمایند یا در راستای منافع حکومتی قرار داشته باشند. نقش اساسی رسانه‌ها، خصوصاً مطبوعات دادن آگاهی سیاسی به مردم است. در حالیکه در عربستان مطبوعات و رسانه‌ها در جهت عکس مورد فوق عمل می‌کنند. و در واقع می‌توان گفت که یکی از دلایل ضعف فرهنگ مشارکت، عدم آگاهی سیاسی به دلیل همین نقش رژیم می‎باشد. رژیم آل سعود همانند علمای ذهابی معتقد است که اسلام زن را محدود و مقید کرده است. زن حق زندگی سیاسی ندارد. و بایستی از صحنة فرهنگ و جامعة عربستان سعودی دورنگاه داشته شود. با بررسی موارد فوق استنباط می‌شود که زنان عربستان به وسیله حکومت سعودی و علمای وهابی شدیداً در انزوا قرار گرفته واز هرگونه مشارکت سیاسی محرومند.

طبقة متوسط:

تقسیم جامعه به طبقات و قشرها یکی از ویژگیهای بارز و تقریباً عمومی ساختار اجتماعی است که همواره توجه نظریه پردازان را جلب کرده است. توسعة سیاسی جز مشارکت گروههای اجتماعی در صحنة سیاسی میسر نخواهد شد. طبقه متوسط در بحث توسعة سیاسی دموکراتیک از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. رشد طبقات متوسط جدید، شامل کارکنان اداری، ناظران، مدیران، دانشمندان سیاسی و (خدمات مربوط به رفاه اجتماعی، تفریحات و فعالیتهای فراغتی) ناشی از توسعه اقتصادی می‌باشد.[4] حکام سعودی با پشتوانة دلارهای نفتی درصد برآمدند افرادها را که دارای همان فرهنگ سنتی و قبیله‌ای بودند، تشویق به فراگیری مهارتها و دانشهای نوین غربی بنمایانند. این طبقه که «طبقة متوسط جدید» نام دارد و اکنون وارد بازار کار شده و حتی پستهای حساس رانیز در نظام سیاسی حاکم بر عهده گرفته‌اند.


مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان

مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 60 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان در 28 صفحه ورد قابل ویرایش

چکیده

با وجود آنکه زنان نیمی از جمعیت فعال جهان را تشکیل می دهند، اما از آنها به طور مساوی در اداره امور سازمانها استفاده نمی‌شود. البته در سالهای اخیر حضور زنان در محیط کار چشم‌گیرتر شده است وروز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود، اما میزان پیشرفت آنها در مشاغل سطوح بالا متناسب با تعداد آنها در سازمانها نیست. زنان در محیط کار با مسایلی نظیر تبعیض شغلی روبرو هستند و پیش داوری هایی که نسبت به آنها وجود دارد از نگرش های فرهنگی جامعه ناشی می‌شود. زنان یکی از سرمایه های مهم و پرارزش کشورهای جهان بویژه در کشورهای درحال توسعه هستند. رهبران سازمانها باید بدانند که برای پاسخ به بازار متغیر مشتریان و رقابت بین‌المللی باید از استعداد زنان و مردان متخصص در همه سطوح استفاده کنند.

این مقاله مسایلی را در مورد اشتغال زنان در روند توسعه، فضای فرهنگی حاکم بر اشتغال زنان، موانع فرهنگی و نگرش موجود در اشتغال زنان را بیان کرده و همچنین پیشنهادهایی برای هموار شدن زمینه اشتغال زنان ارایه می‌دهد.


مقدمه

هرگز در تاریخ به اندازه امروز توافق در مورد اینکه مهمترین پیشتاز توسعه، مشارکت همه انسانهاست، وجود نداشته است و برای رسیدن به این نقطه راه درازی پیموده شده است. در این میان زنان چون مردان به عنوان منابع ارزشمند سازمانی در توسعه پیشرفت جامعه خود نقش تعیین کننده ای دارند. زنان ومردان به همراه هم قادرند تا جامعه و کشور را در مسیر رشد و توسعه قرار دهند و از نیروهای خود، به گونه ای هم افزا جامعه را بهره مند سازند. جوامعی که توانسته اند با تفکر راهبردی موفق به تدوین قوانینی برای بهره برداری از اندیشه های خلاق و قدرت سازندگی زنان بشوند و در واگذاری فرصت برای ابراز شایستگی و لیاقت به کلیه شهروندان اعم از زن و مرد، مساوات را رعایت کنند، بیش از سایر جوامع پیشرفت کرده‌اند. ( الوانی،ضرغامی‌فرد، 1380،2)

زنان نیمی از جمعیت فعال جهان را تشکیل می دهند . تخمین های آماری نشان می دهد که 60 درصد از افزایش نیروی کار در دهه آینده را زنان تشکیل خواهند داد. از سال 1970 تعداد زنان در مشاغل اجرایی، اداری و مدیریتی به طور چشمگیر افزایش یافته اما نسبت زنانی که در سطوح بالای شغلی به کار گرفته می‌شوند، هنوز پایین است.

در ایران نیز طبق سرشماری مرکز ایران در سال 1355، نرخ مشارکت زنان 9/13 درصد بوده است. این رقم در سال 1365 به 2/8 درصد کاهش یافته است و در سال 1375 به نرخ 1/9 درصد افزایش یافته است. زنان مدیر و کارمندان رده بالای سازمان در سال 1370 معادل 1533 نفر بودند که در سال 1375 به 41420 نفر رسیده است هر چند این رقم نشان دهنده افزایش تعداد زنان در پست‌های مدیریتی است اما در مقایسه با تعداد شاغلان زن رقم ناچیزی است. ( جزئی ،1380، 70)

اشتغال زنان در روند توسعه:

درگزارش های توسعه انسانی سازمان ملل نوشته شده که زنان بهره وری بسیار کمی را از منافع توسعه داشته‌اند. اگر چه نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل می دهند ولی سهم آنان در جمعیت فعال اقتصادی حدود سی درصد و در برخی از کشورهای بسیار کم تر از این رقم برآورد می شود و اضافه می کنند که در کشورهای در حال توسعه زنان فرصت های شغلی کمتری داشته و غالباً در بخش غیررسمی بدون هیچ گونه دستمزدی به کار مشغول هستند. زنان وقتی هم که در بخش رسمی شاغل می شوند دستمزد کمتری نسبت به مردان به آنان پرداخته می شود و امکان خود اشتغالی زنان نیز به دلیل عدم دسترسی به نهادهای مورد نیاز محدود است. آنان ساعت طولانی تری نسبت به مردان کار می کنند ولی نتیجه کارشان محاسبه نمی شود و در واقع زنان در آمارهای ملی کشورهای در حال توسعه گم شده اند( عبداللهی ،1381، 188)

در دو دهه اخیر تحولات چشم‌گیری در این مورد رخ داده است و کاهش نابرابری های جنسیتی جزء جدایی ناپذیر فرایند توسعه شده است و یکی از مهمترین تحولات، تغییر در دیدگاه حاکم نسبت به زنان در این فرایند می‌باشد.

تقریباً در سالهای پیش از 1975 در جهت کمک به جمعیت زنان، بیشتر مسایل رفاهی مطرح می‌گردید و تمامی تلاش ها در جهت فراهم نمودن امکاناتی برای تامین حمایت از طریق اجرای پروژه های کوچک و برآورده نمودن مهمترین نیازهای اساسی آنها بود. در سالهای اخیر این دیدگاه به نگرش جدیدتری متحول شده است. در این نگرش زن تنها دریافت کننده کمک ها نیست بلکه خود تولید کننده، مشارکت کننده و در عین حال برخوردار شونده از امکانات بدست آمده در فرایند توسعه نیز می‌باشند. (شادی طلب، 1381، 175)

فضای فرهنگی حاکم بر اشتغال زنان:

تجربیات چند دهه گذشته در کشورهای کم توسعه، ثابت کرده است که در فرآیند توسعه آمادگی فضای فرهنگی نه تنها برای پذیرش تغییرات برون زا ضروری است بلکه خود مهمترین عامل برای زمینه سازی تغییرات درون زا در همه بخش های اجتماعی و اقتصادی می‌باشد.

شاید در برخی از تغییرات بسیار سطحی و کوتاه مدت بتوان از عوامل فرهنگی چشم پوشی نمود ولی به طور یقین در چشم انداز بلندمدت و تحولات ریشه ای و همه جانبه در پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان، فضای فرهنگی حاکم بر اشتغال زنان نقش بسیار اساسی و زیربنایی دارد.

(شادی طلب، 1381،176)

بررسی ها و نظرسنجی های انجام شده توسط مرکز سنجش برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سالهای 74-1372 از مردم تهران در خصوص اشتغال زنان نشان می دهد که 5/66 درصد معتقد بودند که مهمترین وظیفه زن خانه داری است. در خصوص وزیر شدن زنان 33 درصد پاسخ گویان کاملاً‌ مخالف و یا مخالف و معتقد بودند که زنان به دلیل مشکلات و ویژگی‌های خاص برای پست وزارت مناسب نیستند. در این میان، مردان بیش از زنان با وزیر شدن زنان مخالف بودند( مرکز سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و نظرسنجی درباره اشتغال زنان 74-1372)

در مورد فواید اشتغال برای خود زنان و برای خانواده آنان یافته های تحقیقاتی نشان می‌دهد که مساله اقتصادی درتأمین بخشی از هزینه‌های خانواده، 81 درصد و استقلال مالی برای زنان 57 درصد بیشترین سهم راداشته است و نزدیک به 34 درصد به بهبود پایگاه اجتماعی خود در جامعه و 8 درصد به تاثیرآن در امور فرهنگی و اجتماعی خانواده اشاره داشته‌اند.

و به طور خلاصه عامل اقتصادی در اشتغال زنان، واجد بیشترین اهمیت است ولی فرهنگ رایج و پذیرفته شده در جامعه نظرات خاصی نسبت به اشتغال زنان داشته و طبق پاسخ‌های ارایه شده براین باور است که در صورت عدم موافقت شوهر با کار زن، حتی در صورت تمایل زن به ادامه کار، او باید از کار خود چشم‌پوشی کند.( شادی طلب ،1381، 179)

موانع فرهنگی و نگرشی موجود در اشتغال زنان:

الف ) موانع فرهنگی:

یکی از موانع فرهنگی مهم که برای اولین بار توسط مجله وال استریت در سال 1986 مطرح شد اصطلاح سقف شیشه ای Glass ceiling است. این واژه برای توصیف موانع نامرئی ناشی از تعصب های مسئولان و سازمانها علیه زنان شکل گرفت. موانعی که در عمل زنان را از دستیابی به فرصت‌های برابر استخدامی و حقوق و دستمزد باز می‌داشت. بنا به تعریف اداره کار ایالات متحده، سقف شیشه‌ای حاکی از نگرش‌های آمیخته به تعصبی است که زنان را از پیمودن به مدارج عالی در یک سازمان باز می‌دارد.

سقف شیشه ای نتیجه اسطوره ها و برداشت‌های مشترک است. بعضی از این برداشتهای پذیرفته شده توسط عموم به شرح زیر است:

زنان توانایی کافی برای کار را ندارند.
مردان ویژگی‌هایی دارند که آنها را برای تصدی مقامهای رهبری مناسب‌تر می‌سازد.
زنان تجربه کافی برای پذیرفتن مقامات رهبری ندارند.
زنان قادر به انجام امور فنی و دشوار نیستند. (united Nation – women,1955,45)

در ایران نیز هر چند در برخورداری از فرصت‌های برابر اشتغال در برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی تاکید شده است اما در عمل شاهد نگرش‌های تبعیض آمیز و به تبع آن تصمیم‌گیری‌های تبعیض آمیز نسبت به زنان شاغل هستیم. اصطلاح سقف شیشه‌ای گر چه برای اولین بار در امریکا شکل گرفت ولی در شرایط کنونی این واقعیت قابل تفهیم به تمام موقعیت‌هایی است که زنان در عمل برای رسیدن به مشاغل سطوح بالا با آن روبرو هستند. مفروضاتی مانند اینکه زنان در شرایط بحرانی بسیار احساساتی تصمیم می‌گیرند و منطقی نیستند و .. مسایل کلیشه‌ای هستند که از توجه عادلانه به شرایط احراز فردی جلوگیری کرده است. (جزنی،1380،71)‌

ب ) موانع نگرشی:

زنان مانند مردان در مورد مسیر شغلی شان جدی نیستند، و خانواده برای آنها در اولویت قرار دارد.
اگر یک زن در مقام در مقام ارشد شکست بخورد، پس نباید هیچ زنی را در مقام مشابه قرار داد.
سازمانها زنان را برای شکست خوردن نمی‌خواهند پس ریسک استخدام و ارتقای آنها را قبول نمی‌کنند. (منبع : اینترنت)

پیشنهادهایی برای هموار شدن زمینه اشتغال زنان:

1. شکستن سقف شیشه‌ای : بهترین راه برای شکستن سقف شیشه‌ای آموزش و شکستن چارچوب باورهای سنتی در رابطه با شغل های زنان و تقویت خودباوری زنان می‌باشد. سازمان بین‌المللی کار، برای شکست سقف شیشه‌ای توصیه‌هایی ارایه کرده است که بعضی از آنها به شرح زیر می‌باشد:

آموزش، ایجاد شبکه‌های ارتباطی، اتخاذ سیاست های سازگار با مصالح خانوادگی، اصلاح قوانین استخدامی، پرداخت‌های مساوی برای مشاغل مشابه، افزایش آگاهی عمومی نسبت به نقش وسهم اقتصادی رو به رشد زنان( منبع اینترنت)

2. افزایش مشارکت زنان در جامعه از طریق تشکیل سازمانهای غیردولتی (NGO).

3. یکی از اقداماتی که هم‌اکنون در دنیا برای فراهم‌آوردن زمینه مناسب برای فعالیت زنان مورد توجه قرار گرفته است بحث سازمان «دوستدار خانواده» Friendly organization است . ساختار این سازمانها به گونه‌ای است که زنان شاغل بتوانند حافظ کیان خانواده خود نیز باشند.در نظر گرفتن امکاناتی چون ساعات کار شناور، محلهای کار غیرمتمرکز تهیه امکانات مهد کودک و .. از جمله تمهیداتی است که در این سازمانها پیش‌بینی می‌شود.

نتیجه‌گیری:

تعداد زنان در سالهای اخیر در محیط کار رو به افزایش است اما اشتغال زنان در جامعه ما هنوز با موانع فراوانی از جمله موانع فرهنگی و نگرشی رو به رو است.

و رسیدن به اهداف هر سازمان و در نهایت رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشوری ، در گروه استفاده بهینه از نیروی انسانی آن می‌باشد. سازمانها باید از زنان و مردان متخصص به دور از تعصبات فرهنگی، به شکل صحیحی استفاده کرده و سقف شیشه ای را از میان بر دارند. و اشتغال زنان نیازمند تغییر رفتار و نگرش هاست و هم زنان باید با اعتماد به نفس بیشتری در محیط جامعه وسازمان ظاهر شوند و روز به روز به توانمندی های خود بیفزایند.

منابع و ماخذ :

الوانی، مهدی. ضرغامی فرد، مژگان. “موفقیت زنان در کار راهه مدیریتی” ، نشریه مدیریت دولتی، شماره 54و53، 1380.
جزنی، نسرین. “سقف شیشه‌ای مانع رشد زنان”، مجله تدبیر، شماره 95، 1380.
شادی طلب، ژاله. “ توسعه و چالش‌های زنان ایران”، نشر قطره، 1381
مرکز سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و نظرسنجی درباره اشتغال زنان، 74-1372.
عبداللهی، مژگان. “سقف شیشه ای : مانع ارتقای شغلی زنان” فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 36-35، 1381.
http:// www.mnplan.stat. mn. Us/pdf/glass ceiling.pdf: The glass ceiling task force report.
united Nation-women: Loking Beyond. 2000,New york,1995.
Women’s International, Network News,1991.

جهت دریافت فایل مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنانلطفا آن را خریداری نمایید