دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 89 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
مقاله بررسی تفسیر آیات سوره بروج از تفاسیر مختلف در 48 صفحه ورد قابل ویرایش
بسم الله الرحمن الرحیم »
وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ ( 1 ) وَالْیَومِ الْمَوعُودِ ( 2 ) وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 ) قُتِلَ اَصحابِ الأُخدودِ ( 4 ) اَلّنَارِ ذَاتِ الوَقُودِ ( 5 ) إِذْ هُمْ عَلَیها قُعودٌ ( 6 ) وَهُم عَلی ما یَفْعَلونَ بِالمُومِنینَ شُهُودٌ ( 7 ) وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلاّ اَن یُومِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید ( 8 ) اَلَّذی لَه ملکُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ ( 9 ) اِنَّ الَّـذینَ فَتَـنُوا المُـؤمِنـینَ وَالمُؤمِناتِ ثُمَّ یَتوبوا فَلَهُم عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُم عَذابُ الحَریقِ ( 10 ) اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ ذلِکَ الفَوزُ الکَبیرُ ( 11 ) اِنَّ بَطشَ رَبِّکَّ لَشدیدُ ( 12 ) اِنَّهُ هُوَ یُبدِیُ وَیُعیدُ ( 13 ) وَ هُوَ الغَفورُ الوَدودُ ( 14 ) ذُوالعَرشِ المَجیدُ ( 15 ) فَعّالٌ لِما یُریدُ (16) هَل اَتیکَ حَدیثُ الجُنودِ ( 17 ) فِرعونَ وَثَمودَ ( 18 ) بَلِ الَّذینَ کَفَروا فی تَکذیبٍ ( 19 ) وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیطٌ ( 20 ) بَل هُوَ قَرءانٌ مَجیدٌ ( 21 ) فی لَوحٍ مَحفوظٍ ( 22 )
«صَدَقَ اللهُ العَلِیُّ العَظیم»
به نام خدای بخشاینده مهربان
قسم به آسمانی که دارای برجها است و قسم به روز موعود و قسم به شاهد و شهادت دهنده، کشته و نابود گردیدند آن قومی که آتش افروختد . آتش که از هیزم ها افروخته شده، و خود آنان بر کنار آتش نشسته و آنها بر آنچه به مؤمنین آزار می رسانند گواهند . و کس بر عمل زشت آنها سرزنش نکرد مگر آنهائیکه ایمان آوردند به خدای غالب ستوده آن کسی که مرا و راست پادشاهی و سلطنت آسمانها و زمین و او بر هر چیزی گواهست.
آنها که به مکر و تدلیس به فتنه انداختند مردها و زنهای مؤمن را و از این عمل زشت ناروا توبه نکردند ، پس برای آنان است آتش دوزخ و عذاب آتش سوزان.
و انان که ایمان آورده و عمل صالح کردند، برای آنهاست بهشت هایی که زیر درختانش آبها جریان دارد و این حقیقتاً سعادت و فیروزی بزرگی است.
و محققاً انتقام کشیدن پروردگار تو بسیار امر سخت و بزرگی است زیرا که او می آفریند و خلق به سوی او بازگشت می نماید. و اوست آمرزنده و دوست و صاحب عرش و بااقتدار و عزّت است. و آنچه بخواهد (با کمال قدرت و اقتدار ) انجام می دهد، (ای پیامبر) آیا خبردار شدی از حکایت لشکرهای فرعون و ثمود. آری آنان کافر شدند و تکذیب (پیمبران ) نمودند و خداوند محیط بر آنان است ، بلکه ابن کتاب قرآن بزرگی است که در لوح محفوظ ثبت و محفوظ است[1].
فرضیة تحقیق:
«سورة مبارکة بروج ، بیان اختصاری سرنوشت اقوامی خاص، اثر تربیتی عمده ای دارد.»
سؤالات تحقیق:
1- اصحاب الاخدود چه گروهی بودند؟
2- شکنجة مسلمانان در صدر اسلام برای چه هدفی صورت پذیرفته بود؟
3- اثر بیان اختصاری داستان فرعون و ثمود در این سوره چیست؟
4- اثر این سوره بر تربیت اخلاقی جوامع چگونه است؟
پیشینة تحقیق:
اکثر تفاسیری که تا انتهای قرآن به تفسیر سور قرآن پرداخته اند، به تفسیر این سوره نیز پرداخته اند.
چکیده ای در مورد سورة بروج:
سورة بروج مکی است و بیست و دو آیه دارد.
بیان آیات این سوره مشتمل بر انذار و بشارت است ،و در آن به سختی کسانی را انذار کرده که مردان و زنان مسلمان را به جرم این که به خدا ایمان آورده اند شکنجه می کنند. نظر مشرکین مکه که با گروندگان به رسول خدا(ص) چنین می کردند، آنان را شکنجه می کردند تا از دین اسلام به شرک سابق خود برگردند.
بعضی از این مسلمانان صبر می کردند و برنمی گشتند و لو شکنجه به هر جا که خواست برسد. و بعضی برگشته و مرتد می شدند و اینها افرادی بودند که اینها افرادی بودند که ایمان ضعیفی داشتند، همچنان که در آیة “ وَمِنَ النّاسَ مِن یَقول امنا بِالله فاذا اوذی فی الله جَعَل فتنه الناس کعذاب الله، وَ مِن الناسُ مِن یعبد الله علی حرف فَاِنَّ اصابَه خیر اطمَان به وَ اِن اصابته فتنه انقلب علی وَجهَهُ ” به وضع آنان اشاره می کند. خدای سبحان در این آیات قبل از اینکه اشاره ای به اصحاب اخدود می کند و این خود تشویق مؤمنان به صبر در راه خدای تعالی است، دنبال این داستان، اشاره ای هم به سرگذشت لشکریان فرعون و ثمود دارد، و این مایة دلخوش رسول خدا و وعدة نصرت به آن جناب و تهدید مشرکین است و این سوره به شهادت سباق آیاتش درمکّه نازل شده است[2].
در کل این سوره به دو بخش می تواند تقسیم شود: بخش اوّل: پیروان اخدود (از آیة یکم تا شانزدهم ) و بخش دوّم : حدیث سپاه (از آیة هفدهم تا بیست و دوّم) در بخش اول این سوره قسم به ستارگان و روز موعود و شاهد و مشهود است و جواب این قسم در آیة چهارم آمده که به اصحاب اخدود و لعنت فرستاده شده[3] تناسب نامگذاری این سوره به سورة بروج نیز به تناسب سوگندی است که در آیة اوّل آمده است.[4]
اهمیت این سوره:
این سوره بیست و دو آیه دارد و رسول خدا (ص) فرمود،هر کس سورة بروج را بخواند خداوند به عدد هر روز آدینه و روز عرفه که در دنیا بوده ده حسنه برای او بنویسد و هر کس در نماز فریضه بخواند، موقف حشروی با انبیاء مرسلین باشد.
از مصباح کفعمی است: کسیکه این سوره را در رختخواب بخواند یا موقع بیرون رفتن از منزل ، خانه و اثاث البیت و اهل و عیال همه محفوظ مانند[5].
روی هم رفته این سوره، سوره استقامت و پایمردی در برابر فشارهایی است که از ظالمان و مستکبران بر مؤمنان وارد می شود و در لابلای آن وعده نصرت الهی نهفته است.
در فضیلت این سوره همین بس که رسول خدا فرمود: هر کس این سوره را بخواند، خداوند بر تعداد تمام کسانی که در نماز جمعه اجتماع می کنند و تمام کسانی که در روز عرفه در عرفات جمع می شوند ، ده حسنه به او می دهد و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهایی می بخشد[6].
«بسم الله الرحمن الرحیم »
وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ (1)
« نخست می فرماید: سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است.
بروج جمع «برج» در اصل به معنی قصر است و بعضی آن را به معنی«شی ء ظاهر و آشکار» می دانند . و نامگذاری قصرها و عمارتهای بلند و مرتفع را به این نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند. به همین جهت قسمت مخصوص از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصی دارد«برج » نامیده می شود.
و هنگامی که زن زینت خود را آشکار سازد، “تبرجت المرأه ” می گویند. برجهای آسمانی یا به معنی ستارگان درخشان و روشن آسمان است و یا به معنی“صورتهای فلکی” ، یعنی مجموعه ای از ستارگان که در نظر ما شباهت به یکی از موجودات زمینی دارد،و برجهای دوازده گانه دوازده صورت فلکی است که خورشید حرکت نمی کند، بلکه زمین به دور آن می گردد.
(ولی به نظر می رسـد کـه خورشـید جابه جا می شود و محاذی یکی از صورتهای فلکی می گردد.)
سوگند به هر یک از این معانی باشد حکایت از عظمت آن می کند، عظمتی که شاید در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولی امروز برای ما کاملاً شناخته شده است، هر چند بیشتر به نظر می رسد که منظور همان ستارگان درخشان آسمانی باشد . لذا در حدیثی آمده است که از پیغمبر (ص) تفسیر این آیه را خواستند، فرمود:“منظور کواکب و ستارگان است”.[7]
وَالْیَومِ الْمَوعُودِ (2 )
سپس می افزاید: و سوگند به آن روز موعود، (روز رستاخیز) همان روزی که تمام انبیاء و پیامبران الهی آن را وعده داده اند و صدها آیه قرآن مجید از آن خبر می دهد،همان روزی که میعاد و وعده گاه همه اولین و آخرین است و روزی است که باید حساب همگان تصفیه شود.[8]
این جمله عطف است برکلمة «اسماء» یعنی سوگند به آسمان داریث برج ها و سوگند به روز موعود.[9]
وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 )
و در سومین و چهارمین سوگند می فرماید: “و قسم به شاهد و مشهود” در اینکه منظور از شاهد و مشهود چیست؟تفسیرهای بسیار فراوانی ذکر کرده اند که بالغ برسی تفسیر می شود، و مهمترین آنها تفسیرهای زیر است:
1- «شاهد» شخص پیغمبر(ص) است . چنانکه قرآن می گوید:“یا اَیُّها النَبی اِنّا ارسلناکَ شاهِداً و مُبَشِّراً وَنَذیراً : ای پیغمبر ما تو را شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم0 (احزاب/45) و «مشهود» همان روز قیامت است، چنانکه قرآن می فرماید: ذلِکَ یَوم مجموع لَه الناش وَ ذلک یوم مشهود: روز قیامت روزی است که همه مردم در آن جمع می شوند و روزی است کاملاً مشهود و آشکار. (هود/103).
2- شاهد گـواهان عمل انـسانند، مـانند اعضـای پـیکر او چنـانکه در آیة 24 سوره نـور می خوانیم: «یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون: روزی که زبانها و دستها و پاهایشان به اعمالی که انجام داده اند گواهی می دهد و مشهود انسانها و اعمال آنها هستند.
3- «شاهد» به معنی روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم بسیار مهم نماز آن روز است. و «مشهود» در روز عرفه است که زائران بیت الله الحرام شاهد و نظارت کنندة و نظارت کنندة آن روزند. در روایتی از رسول خدا و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این تفسیر نقل شده است.
4- شاهد روز عید قربان و مشهود روز عرفه (روز ما قبل آن ) می باشد. در حدیثی آمده است که “مردی وارد مسجد پیغمبر(ص) شد، کسی را دید که نشسته و از رسول خدا(ص) حدیث نقل می کند،می گوید: تفسیر این آیه را از او خواستم گفت: آری شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است،از او گذشتم: شاهد روز جمعه است و مشهود روز عید قربان. از او نیز گذشتم به نوجوانی رسیدم خوش رو، که او نیز از رسول خدا حدیث می گفت: گفتم: از تفسیر این آیه برایم سخن بگو،گفت: شاهد محمد (ص) است و «مشهود» روز قیامت ، آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید:« یا اَیهَا النَبّی اِنّا اَرسَلناکَ شاهداً وَمُبَشراً وَ نَذیراً » و نیز نشنیده ای که می گوید: « ذلِکَ یَوم مَجموع لَه الناس وَ ذلک یَوم مَشهود» من سؤال کردم نخستین تو که بود، گفتند: ابن عباس، دومین تو را پرسیدم ، گفتند:عبدالله بن عمر، و از سومین تو سوال کردم گفتند:حسن بن علی(ع) است:
5- منظوز از شاهد ، شبها و روزهاست، و مشهود بنی آدم ،که به اعمال او گواهی می دهد. همان گونه که در دعای امام زین العابدین (ع) در دعای صباح و مساء می خوانیم:«هذا یَوم حَادِث جَدید وَ هُوَ عَلَینا شاهد عتید، اِن اَحسنا و دعنا بحمد وَ اِن اسانا فارمثا بِذَنبٍ: این روز تازه ای است که شاهد آماده بر اعمال ما است،اگر نیکی کنیم با حمد و سپاس ما را وداع می گوید، و اگر بد کنیم با نکوهش و مذمت از ما جدا می شود.
6- منظور از شاهد ملائکه و مشهود قرآن است .
7- منظور از شاهد ، حجر الاسود و مشهود حاجیانند که در کنار آن می آیند و دست بر آن می نهند .
8- شاهد خلق است و مشهود حق است.
9- منظور از شاهد، امت اسلامی است و مشهود امتهای دیگر،همانگونه که در آیة 143 سوره بقره آمده است: «لِتَکُونُوا شُهَداء عَلَی النّاس » هدف این است که شما گواه بر دیگر امتها یاشید.
10- شاهد،پیامبر اسلام(ص) و مشهود سایر انبیاء الهی هستند. به گواهی آیة 41 سوره نساء «وَ جِئنا بِکَ علی هؤلاءِ شَهیداً » : در آن روز ما تو را به عنوان گواه بر آنها (پیامبران دیگر) می آوریم .
اَلَّذی لَه ملکُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ( 9 )
سپس به بیان دو وصف دیگر از اوصاف این معبود بزرگ پرداخته و می افزاید : «همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست و بر همه چیز شاهد و گواه و حاضر است.»
در حقیقت این چهار وصف از اوصافی است که شایستگی برای عبودیت را مسلّم می کند، قدرت و توانایی . واجد هر گونه کمال بودن ، مالکیت آسمانها و زمی و آگاهی از همه چیز.
در ضمن بشارتی است به مؤمنان که خدا ناظر و حاضر است وصبر و شکیبایی و استقامتشان را در راه حفظ ایمان می بیند و ناظر ایثارگری های آنها است.
و البته توجه به این امر به آنها نیرو ونشاط می دهد و تهدیدی برای دشمنان به خاطر ناتوانی آنان و آزمون و امتحان است. و سرانجام طعم تلخ عذاب را خواهند چشید.[10]
این آیه، بیان دلیل برای دو صفت عزیز و حمید ، و تقدیم له، بیان حصر است این تصرف و تدبیری که در آسمانها و زمین مشهود است، فقط برای مالک مطلق و حقیقی آنها می باشد که همان خداوند عزیز و حمید و شهید بر هر چیزی است.
آن قدرت تا هر یکه می آفریند، و صورت و سامان می دهد، و در ظاهر و باطن آسمانها و زمین تصرف می نماید، چیزی از آنها و آنچه در آنها و بر آنها می گذرد از او پنهان نمی ماند و شاهد و گواه بر همه چیز است.
در این عالمی که در سراسر آن حکمت و عدل و نظارت او حاکم است، اگر چیزی طاغیان را آزاد و دست و زبانشان را باز گذارد، از نادیدن و ناتوانی او نیست، برای این است که خلق را بیازماید و استعدادها ظاهر شود و حق پایه و مایه گیرد و پاک و ناپاک از هم جدا گردد. «حتی یمنیر الخبیث من الطیب» و محبش بر کفر پیشگان و ستمکاران تمام گردد. هر یک از اوصاف شاهد، مشهود، شهود و شهید که همه از شهود«مصدری» اشتقاق یافته با اوزانی در این آیات آمده که متناسب با موضوعات خاص به خود می باشند: چشم بینائیکه در برجهای آسمای و مسکونه زمین گشوده شده، حادثه و عمل مشهودی که خود ثبت می شود و چشم ها را به مشاهده وامی دارد. و شاهد و مشهود. چشم آن ستمکاری که اعمال دست و زبان و جوارح خود او را در خاطرش می سپارد: و هم علی ما یَفعَلون بِالمؤمنین شهود.
بالاتر از همه شهادت و بینایی ماکل آسمانها و زمین که هر چشمی از او نور و بینائی دارد و زیر فرمان او هستند : وَ هُوَ علی کل شی ءٍ شَهید:همة اینها شهود و گواهان حقّند.[11]
متن ذیل، تفسیر عمومی آیات 1 تا 9 سورة بروج می باشد:
مؤمنان در برابر کوره های آدم سوزی، می دانیم مسلمانان مکه در آغاز سخت در فشار بودند، و دشمنان هر گونه شکنجه را بر آنان روا می داشتند و همانگونه که در شرح محتوای سوره گفتیم هدف از نزول این سوره، هشداری است به این شکنجهگران که سرنوشت اقوام مشابه خود را در گذشتة تاریخ به خاطر بیاورند.
از سوی دیگر تسلّی و دلداری و تقویت روحیة مؤمنان نخستین است و درسی است برای همة مسلمانان در طول تاریخ.[12]
نکته ها:
1- اصحاب اخدود چه کسانی بودند، گفتیم اخدود به معنی گودال بزرگ یا خندق است، و منظور در اینجا خندق های عظیمی است که مملو از آتش بود تا شکنجه گران مؤمنان را در آن بیفکند و بسوزانند.
در اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومی است و یا اینکه یک ماجرای خاص و معین بوده و اشاره به ماجراهای متعددی از این قبیل مناطق مختلف جهان است، در میان مفسران و مورخان گفتگو است.
معروفتر از همه آن است که مربوط به «ذونواس» آخرین پادشاه حمیر در سرزمین یمن است. توضیح اینکه «ذونواس» که آخرین تو از سلسلة گروه حمیر بود به آیین یهود در آمد و گروه حمیر نیز از او پیروی کردند.
او نام خود را یوسف نهاد و مدتی بر این منوال گذشت،سپس به او خبر دادند که در سرزمین نجران در شمال یمن هنوز گروهی بر آیین نصرانی اند، هم مسلکان ذونواس او را وادار کردند. که اهل نجران را مجبور به پذیرش آیین یهود کند. او به سوی نجران حرکت کرد. و ساکنان آن جا را جمع نمود و آیین یهود را بر آنان عرضه داشت و اصرار کرد، آن را پذیرا شوند ولی آنها ابا کردند، حاضر به قبول شهادت شدند،اما حاضر به صرف نظر کردن از آیین خود نبودند . ذونواس دستور داد خندق عظیمی کندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند، گروهی را زنده زنده به آتش سوزاند و گروهی را باشمشیر کشت و قطعه قطعه کرد به طوری که عدد مقتولین و سوختگان در آتش به بیست هزار تو رسید، بعضی افزودند در این گیرودار ، یک تن از نصاری نجران فرار کرد و به سوی روم و دربار قیصر شتافت، و از ذونواس شکایت کرد و یاری طلبید، قیصر گفت، سرزمین شما از من دور است امّا نامه ای به پادشاه حبشه می نویسم که او مسیحی است و همسایة شما. از او می خواهم شما را یاری دهد. سپس نامه ای نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسیحیان نجران را خواست . مرد نجرانی نزد سلطان حبشة نجاشی آمد، و نجاشی از شنیدن این داستان، سخت متأثر گشت و از خاموشی شعلة آئین مسیح(ع) در سرزمین نجران افسوس خورد و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت.
لشکریان حبشه به جانب یمن تاختند . در یک پیکار سخت ذونواس را شکست دادند. و طولی نکشید که مملکت یمن به دست نجاشی افتاد . بعضی از مفسران نقل کرده اند طول آن خندق 40 ذراع و عرض آن 12 ذراع بوده ماجرای فوق به صورت های متفاوتی در بسیاری از کتب تفسیر و تاریخ آمده . از جمله مفسر بزرگ طبرسی و ابوالفتوح رازی و فخررازی، در تفسیر کبیر و آلوسی در روح المعانی و ابن هشام در سیرة خود و جمعی دیگر آوردند . از آنچه بالا عنوان شد، روشن می شود، که این شکنجه گران بی رحم سرانجام به عذاب الهی گرفتار شدند و عذاب قیامت نیز در انتظار آنان است. و مصداق عذاب الحریق این جهان نیز دربارة آنها تحقق یافت.
جهت دریافت فایل مقاله بررسی تفسیر آیات سوره بروج از تفاسیر مختلفلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مقاله بررسی قضا و قدر پرتوئی از تفسیر نمونه در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه............................................................................................................... 1
1- همه چیز اندازه دارد........................................................................................ 1
2- همه چیز جهان روی حساب است................................................................... 3
3- اندازهگیری دقیق موجودات ............................................................................ 5
4- ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.................................................................... 10
5- تقدیر الهی و آزادی اراده انسان..................................................................... 12
تفسیر سوره قدر............................................................................................... 18-12
6- شب قدر، شب نزول قرآن .............................................................................. 12
7- عظمت شب قدر .............................................................................................. 13
8- فرشتگان در شب قدر نازل میشوند............................................................... 15
9- شبی آکنده از سلامت...................................................................................... 17
10- شب قدر در سخن امام باقر(ع)..................................................................... 17
11- آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان در شب قدر«برد» و«سلام» میشود... 18
12- چه اموری در شب قدر مقدر میشوند؟ چرا شب قدر، قدر نامیده
شده؟ (با ذکر 6 دلیل)................................................................................... 18
13- شب قدر کدام شب است؟.............................................................................. 20
14- چرا شب قدر مخفی است؟ ........................................................................... 21
15- آیا شب قدر در امتهای پیشین نیز بوده؟ ..................................................... 21
16- چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟...................................................... 22
17- چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟.................................................................. 23
18- آیا شب قدر در مناطق مختلف یکی است؟..................................................... 23
19- رابطه قرآن با شب قدر................................................................................. 24
مقدمه
واژه قضا به معنای گذراندن، به پایان رساندن و یکسره کردن و نیز به معنای داوری کردن (که نوعی یکسره کردن است) به کار می رود و واژه «قَدُر» و «تقدیر» به معنای اندازه، اندازه گیری و چیزی را به اندازه معین ساختن استعمال میشود.
1- همه چیز اندازه دارد.[1]
در آیات مختلفی از قرآن مجید میخوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمیکند. در سوره طلاق آیه3 میفرماید: «قد جعل الله لکل شییء قدراً» (خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده است) و در سورة حجر آیة 21 میخوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزلهالابقدر معلوم» (هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیکنیم) در آیات مورد بحث نیز میخوانیم: «و کل شییء عنده بمقدار.»
اینها همه اشاره به آن است که هیچ چیز در این عالم بیحساب نیست، حتی موجوداتی را که گاهی در جهان طبیعت، ما بیحساب و کتاب فرض میکنیم همه آنها دقیقاً حساب و کتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حکیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، که همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.
آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیلة علوم دریافتهایم، این حقیقت را کاملاً تأیید میکند. مثلاً خون انسان که حیاتیترین مادة وجودی او است و عهدهدار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاختههای بدن انسان است، از بیست و چند ماده ترکیب یافته. نسبت این مواد و اندازه و کیفیت هر یک بقدری دقیق است که با کمترین تغییر سلامت انسان به خطر میافتد و به همین دلیل برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازهگیری مواد قندی، چربی، اوره، آهن و سایر اجزاء ترکیبیش میروند و از کمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی میبرند. تنها خون انسان نیست که ترکیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.
ضمناً با توجه به این نکته روشن میشود که آنچه را که گاهی ما بینظمیها و نابسامانیهای عالم هستی میپنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است و یک موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمیتواند چنین تصوری دربارة عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. نیز این درس را میتوانیم بیاموزیم که جامعة انسانیت که جزئی از مجموعة نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی کند باید این اصل «کل شییء عنده بمقدار» بر سراسر آن حکومت داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط و کارهائی که حساب و کتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و کتابرا حاکم سازد.
2- همه چیز جهان روی حساب است.[2]
جملة «انا کل شیء خلقناه بقدر» در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمیدارد، حقیقتی که بر سراسر جهان هستی حاکم است و آن اندازهگیری دقیق در همة کائنات جهان است. هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت میکند به این اندازهگیری دقیق آشناتر میشود. این اندازهگیری دقیق در موجودات ذرهبینی موجود در کرات عظیم آسمانی نیز حاکم است. فیالمثل میشنویم فضانوردان با محاسبات دقیق علمی که به وسیلة صدها نفر کارشناس متخصص بوسیله مغزهای الکترونیکی انجام میگیرد موفق میشوند درست در همان منطقهای از کرة ماه که میخواستند، بنشینند، در حالیکه ظرف چند روزی که سفینه فضائی فاصلة زمین و ماه را میپیماید همه چیز دگرگون میشود، ماه هم بدور خود میگردد و هم بدور زمین و جای آن بکلی عوض میشود و حتی در لحظة پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوقالعادهای درحرکت است، ولی از آنجا که تمام این حرکات گوناگون، حساب و اندازة دقیقی دارد که مطلقاً از آن تخلف نمیکند، فضانوردان موفق میشوند که با محاسبات پیچیده، درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!
ستاره شناسان میتوانند از دهها سال قبل، خسوف و کسوفهای جزئی و کلی را که در نقاط مختلف زمین روی میدهد دقیقاً پیشبینی کنند، اینها همة نشانة دقت در اندازهگیریهای جهان بزرگ است.
در موجودات کوچک، در مورچگان ریز با آن اندامهای پیچیده، متنوع، رگها و اعصاب، ظرافت این اندازهگیری خیره کننده است. هنگامی که به موجودات کوچکتر، یعنی جانداران ذرهبینی، میکروبها، ویروسها و آمیبها میرسیم ظرافت این اندازهگیری اوج میگیرد و در آنجا حتی یکهزارم میلیمتر و کوچکتر از آن تحت حساب است و از آن فراتر هنگامی که به داخل اتم وارد میشویم تمام این مقیاسهای اندازهگیری را باید دور بریزیم و اندازهها به قدری کوچک میشود که در فکر هیچ انسانی نمیگنجد. این اندازهگیری تنها در مسأله کمیتها نیست، کیفیتهای ترکیبی از این اندازهگیری نیز دقیقاً برخوردار است. نظامی که بر روح و روحیات انسان و امیال و غرائز او حاکم است، نیز اندازهگیری دقیقی در مسیر خواستههای فردی و اجتماعی انسان دارد که اگر کمترین دگرگونی در آن رخ دهد نظام زندگی فردی و اجتماعی او به هم میریزد.
در عالم طبیعت، موجوداتی هستند که آفت یکدیگرند و هر کدام ترمزی در برابر دیگری محسوب میشود. پرندگان شکاری از گوشت پرندگان کوچک تغذیه میکنند و از اینکه آنها از حد بگذرند و تمام محصولات را آسیب برسانند جلوگیری مینمایند و لذا عمر طولانی دارند. ولی همین پرندگان شکاری، بسیار کم تخم میگذارند و کم جوجه میآورند و تنها در شرایط خاصی زندگی میکنند، اگر بنا بود با این عمر طولانی جوجههای فراوان بیاورند، فاتحه تمام پرندگان کوچک خوانده میشد. این مسأله دامنة بسیار گستردهای در جهان حیوانات و گیاهان دارد که مطالعة آن انسانرا به عمق «انا کل شیء خلقناه بقدر» آشناتر میسازد.
- عظمت شب قدر
و در نخستین آیه سوره قدر می افزاید: «انا انزلناه فی لیله القدر[3]»
گر چه در این آیه صریحاً نام قرآن ذکر نشده ولی مسلم است که ضمیر «انا انزلناه» به قرآن باز می گردد و ابهام ظاهری آن برای بیان عظمت و اهمیت آن است.
تعبیر به انا انزلناه نیز اشارة دیگری به عظمت این کتاب بزرگ آسمانی است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصاً با صیغة متکلم مع الغیر که مفهوم جمعی دارد و دلیل بر عظمت است. نزول آن در شب «قدر» همان شبی که مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین می شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانی است.[4]
از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه گیری می شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟ از قرآن چیزی در این مورد استفاده نمی شود ولی روایات در این باره بحث فراوان کردهاند که در پایان تفسیر این سوره به خواست خدا در این زمینه و مسائل دیگر سخن خواهیم گفت.
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط محتوای قرآن با حوادث زندگی پیغمبر اکرم مسلم است که این کتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی 23 سال نازل گردید. این امر چگونه با آیات فوق که می گوید در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار می باشد؟
پاسخ این سؤال به گونهای که بسیاری از محققان گفتهاند این است که قرآن دارای دو نزول بوده است.
نزول دفعی که در یک شب تمام آن بر قلب پاک پیغمبر اکرم یا بیت المعموریا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید. و نزول تدریجی که در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت. بعضی نیز گفتهاند آغاز نزول قرآن در لیله القدر بوده و نه تمام آن ولی این بر خلاف ظاهر آیه است که می گوید ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
قابل توجه اینکه: دربارة نازل شدن قرآن در بعضی از آیات تعبیر به «انزال» و در بعضی تعبیر به «تنزیل» شده است و از پارهای از متون لغت استفاده می شود که «تنزیل» معمولاً در جائی گفته می شود که چیزی تدریجاً نازل گردد ولی «انزال» مفهوم وسیعتری دارد که نزول دفعی را نیز شامل می گردد این تفاوت تعبیر که در آیات قرآن آمده می تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.
در آیه بعد برای بیان عظمت شب قدر می فرماید: «و ما ادراک ما لیله القدر». این تعبیر نشان می دهد که عظمت این شب به قدری است که حتی پیغمبر اکرم با آن علم وسیع و گستردهاش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.
می دانیم هزار ماه بیش از هشتاد سال است. به راستی چه شب با عظمتی است که به اندازه یک عمر طولانی پر برکت ارزش دارد.
در بعضی از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فی سبیل الله بود اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر می شد، آیة فوق نازل گشت و بیان کرد که «شب قدر از هزار ماه برتر است»
در حدیث دیگری نیز آمده است که پیغمبر اکرم (ص) از چهار نفر از بنی اسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو کردند که ای کاش آنها هم چنین توفیقی پیدا می کردند آیه فوق در این زمینه نازل شد.
در اینکه عدد هزار در اینجا برای «تعداد» است یا «تکثیر»؟ بعضی گفتهاند:برای تکثیر است و ارزش شب قدر از هزاران ماه نیز برتر میباشد ولی در روایاتی که در بالا نقل کردیم نشان میدهد که عدد مزبور برای تعداد است. با توجه به اینکه «تنزل» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تنزل» بوده) روشن میشود که شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم و نزول قرآن مجید نبوده بلکه امری است مستمر و شبی است مداوم که در همه سال تکرار میشود.
8- فرشتگان در شب قدر نازل میشوند.
در اینکه منظور از روح کیست؟ بعضی گفتهاند:«جبرئیل امین» است که «روح الامین» نیز نامیده میشود و بعضی «روح» را به معنی «وحی» تفسیر کردهاند. به قرینة آیة 52 سورة شوری «و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا»: (همانگونه که بر پیامبران پیش وحی فرستادیم بر تو نیز به فرمان خود وحی کردیم) بنابراین مفهوم آیه چنین می شود:«فرشتگان با وحی الهی در زمینة تعیین مقدرات در آن شب نازل می شوند».
در اینجا تفسیر سومی وجود دارد که از همه نزدیکتر به نظر می رسد و آن اینکه«روح» مخلوق عظیمی است مافوق فرشتگان. چنانکه در حدیثی از امام صادق نقل شده است که شخصی از آن حضرت سؤال کرد:«آیا روح همان جبرئیل است»؟ امام در پاسخ فرمود:«جبرئیل من الملائکه، و الروح اعظم من الملائکه، الیس ان الله عزوجل یقول: تنزل الملائکه و الروح»؟
یعنی به قرینة مقابله این دو با هم متفاوتند، تفسیرهای دیگری نیز برای کلمة «روح» در اینجا ذکر شده چون دلیلی برای آنها نبود از آن صرفنظر گردید.
منظور از «من کل امر» این است که فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتی در آن شب نازل می شوند و هدف از نزول آنها انجام این امور است. یا اینکه هر امر خیر و هر سرنوشت و تقدیری را با خود می آورند. بعضی نیز گفتهاند منظور این است که آنها به امر و فرمان خدا نازل می شوند، ولی مناسب همان معنی اول است.
تعبیر به «ربهم» که در آن تکیه روی مساله ربوبیت و تدبیر جهان شده است. تناسب نزدیکی با کار این فرشتگان دارد که آنها برای تدبیر و تقدیر امور نازل می شوند و کار آنها نیز گوشهای از ربوبیت پروردگار است.
9- شبی آکنده از سلامت
و در آخرین آیه می فرماید: شبی است آکنده از سلامت و خیر و رحمت تا طلوع صبح.
هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان می گردد و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند. بنابراین شبی است سر تا سر سلامت، از آغاز تا پایان، حتی طبق بعضی از روایات در آن شب شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبی است سالم و توأم با سلامت.
بنابراین اطلاق «سلام» که به معنی سلامت است بر آن شب (به جای اطلاق سالم) در حقیقت نوعی از تأکید است همانگونه که گاه می گوئیم فلانکس عین عدالت است.
بعضی نیز گفتهاند که اطلاق «سلام» بر آن شب به خاطر این است که فرشتگان پیوسته به یکدیگر یا به مؤمنان سلام می کنند یا به حضور پیامبر و جانشین معصومش می رسند و سلام عرضه می دارند.
جمع میان این تقسیرها نیز امکان پذیر است.
به هر حال شبی است سراسر نور و رحمت و خیر و برکت و سلامت و سعادت و بی نظیر از هر جهت.
10- شب قدر و دو سخن امام باقر (ع)
در حدیثی آمده است که از امام باقر سؤال شد: «آیا شما می دانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود: کیف لانعرف و الملائکه تطوف بنافیها؟
در داستان ابراهیم آمده است که چند نفر از فرشتگان الهی نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند برای او آوردند و بر او سلام کردند. می گویند لذتی که ابراهیم از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابری نداشت. اکنون باید فکر کرد که وقتی گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل می شوند و بر مؤمنان سلام می کنند چه لذت و لطف و برکتی دارد؟
11- آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان در شب قدر برد و سلام میشود.
وقتی ابراهیم (ع) را در آتش نمرودی افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند و آتش بر او گلستان شد آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر «برد» و «سلام» نمی شود؟
جهت دریافت فایل مقاله بررسی قضا و قدر پرتوئی از تفسیر نمونهلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | پاورپوینت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 11563 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
پاورپوینت اصول تفسیر عکسهای هوایی
عکس هوایی عمودی: عکسی که از یک جایگاه هوایی از زمین گرفته شده و محور دوربین در لحظه عکسبرداری عمود بر زمین بوده و یا انحراف آن از حالت عمودی کمتر از 3 درجه است.
عکس هوایی مایل: عکسی که از یک جایگاه هوایی از زمین گرفته شده و انحراف محور دوربین نسبت به زمین بیش از سه درجه است.
دو نوع عکس هوایی مایل:
1. High angle oblique
2. Low angle oblique
.1مقیاس ثابت .2اندازه گیری ها ساده تر و دقیق تر از عکس مایل .3کاربرد به عنوان نقشه .4مناسب تر برای تفسیر و برجسته بینی ●
The basic advantages of vertical air photos
.1نمایش ناحیه بزرگتری روی یک عکس .2جلوه برخی پدیده ها برای مفسر آشنا تر است. .3برخی پدیده ها که روی عکس عمودی دیده نمی شوند ممکن است روی عکس مایل دیده شوند. (مانند حالت پوشش ابر و شفافیت) ● ● ●
The advantages of an oblique aerial photograph
در روی نقشه عوارض و اشیاء به لحاظ هندسی و پلانیمتریک دقیق است. مکان عوارض و پدیده ها نسبه به یکدیگر دقیقا همان چیزی است که روی سطح زمین است؛ با این تفاوت که به یک نسبتی کوچک شده است (مقیاس)
این دقت و صحت نتیجه سیستم تصویری آن است که عمودی است:
orthographic projection
در نقشه مقیاس ثابت و واحدی وجود دارد.