دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 185 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 81 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازمان یادگیرنده
در 81 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
مفهوم سازمان یادگیرنده
طی دهه اخیر و همزمان با موج عظیم تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی،سازمانها نیز دستخوش دگرگونیهای ساختاری و بنیادی فراوانی شدهاند. با وجود این، وجهه مشترک تمامی این دگرگونیها، رشد روزافزون علم و دانش است(قهرمانی،1380).در واقع سرعت و دانش، لازمههای موفقیت در زندگی امروز به شمار می آیند. از همین رو سازمان های یادگیرنده با تلفیق این موارد توان رقابتی شکست ناپذیری برای خود فراهم میآورند. البته سرعت بیشتر به معنای شتاب زدگی نیست. یادگیری سریعتر مستلزم تمهید راههاییادگیری سادهتر وکارآمدتر و بهرهگیری بهتر از فرصتهاست. یادگیری سریعتر حتی ممکن استدر مواردی به دلیل توجه به امری مهمتر، متضمن فرایندی کندتر ولی توأم با تفکر بیشتر باشد. گرچه همه سازمانها میآموزند، ولی محور فعالیتهای تمامی آنها یادگیری نیست (فیضی وقطریفی،1389).
تحولات گسترده در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و تکنولوژیکی محیط که در جدول( 2-1) نشان داده شده است، منجر شده تا سازمانها به منظور بقا و ادامه حیات، میزان یادگیری سازمانیشان مساوی و یا بزرگ تر از شرایط محیطی باشد. به عبارت دیگر اگر سازمانها نتوانند به اندازه تحولات محیطی یا بیشتر از آن در خودشان ایجاد تغییر و یادگیری نمایند، بیشک محکوم به فنا خواهند بود (رسته مقدم و عباس پور،1390).
...
2-1-3- تعاریف سازمان یادگیرنده
سنگه در کتاب خود، سازمان یادگیرنده را چنین تعریف میکند: «سازمانهای یادگیرنده، سازمانهایی هستند که در آن افراد به طور مستمر در حال توسعه ظرفیت خود جهت تحصیل نتایجى هستند که به واقع طالب آنند، جایى که الگوهاى تازه فکرکردن پرورش مییابد، محلى که خواستهها و تمایلات گروهى تحقق مى یابدو بالأخره مجموعه اى که در آن افراد پیوسته میآموزند که چگونه با یکدیگر بیاموزند»(عنایتی، ۱۳۸۷).
طبق تعریف ویک و لئون(1995)سازمان یادگیرندهسازمانی است که از طریق خلق و بهبود سریع قابلیتهای مورد نیاز جهت دستیابی به موفقیتهای آینده، به طور مستمر توسعه می یابد(ستاری و همکاران ،1390). در تعریف دیگری سازمانیادگیرنده سازمانی است که نه تنها از انگیزههای اعضای سازمان برای یادگیری و خلاقیت حمایت میکند، بلکه راهها و روشهایی را نیز برای تقویت، مناسبسازی و انتقالیادگیری و خلاقیت میان اعضای سازمان و در کل سازمان ترویج میدهد(ایران زاده و امینی،1391).به زعم قربانی زاده (1388)سازمان یادگیرنده، سازمانی است که بر نقاطی چون افزایش فرصت و ظرفیت یادگیری در سراسر سازمان، تحولگرایی، تطبیق سریع با تغییرات محیطی، استفاده از قدرت خلاقیت و تقویت و توسعه دانش و بینش کارکنان تأکید دارد (جمالزاده و همکاران ،1390). به عقیده مویلانن[1] (2005) سازمان یادگیرنده سازمانی است که با بهرهگیری از یادگیری به عنوان مؤلفهای حیاتی و به شکلی آگاهانه مدیریت میشود و شامل ارزشها، چشم اندازها و هدفها و اقدامات روزمره است(لگزیان و ملکزاده،1389). ...
...
[1]-Moilanen
...
2-1-4- رویکردهای سازمان یادگیرنده
یانگ و همکارانش در مطالعه خود، رویکردهای مختلفی که در تعریف سازمان یادگیرنده وجود دارد را به صورت زیر طبقهبندی و نقد نمودهاند:
2-1-4-1- رویکرد تفکر سیستمی: رویکردی که تفکر سیستماتیک و نظاممند را اساس و بنیانسازمان یادگیرنده میداند(تقی زاده،سلطانی،1389).سنگه (۱۹۹۰) سازمان یادگیرنده را به عنوان سازمانی تعریف نموده که نه تنها دارای ظرفیت انطباقی است بلکه میتواند آیندههای جانشین را ایجاد و خلق نماید. او پنج اصل را برای سازمان یادگیرنده تعیین نمود و معتقدبودکه این پنج اصل برای ایجاد سازمانهای یادگیرنده ضروری است: آرمان مشترک ، مدلهای ذهنی ،تسلط شخصی ،تفکر سیستمی و کار تیمی.اگرچه ایناصول میتوانند دستورالعملهای ارزشمندی در جهت موفقیت سازمان یادگیرنده باشند ولی خصوصیات قابلمشاهده چنین سازمانهایی به روشنی در این دیدگاه مشخص نشده است(هویدا و همکاران،1385).
2-1-4-2- رویکرد یادگیری: رویکردی که یادگیری و فرایند آموختن و کسب تجربه را محور سازمان یادگیرنده میداند(تقی زاده و سلطانی،1389).پدلر، بارگوین و بویدل (۱۹۹۱) سازمان یادگیرنده را به عنوان سازمانی تعریف نمودهاند که یادگیری را برای همه اعضای خود تسهیل نموده و به گونهای مستمر خود را در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک متحول میسازد. این رویکرد به جنبههای جامعی از یادگیری در همه سطوح سازمانی توجه مینماید ولی در ارائه یک چارچوب مفهومی در تهیه یک ابزار پژوهشی ناتوان است( هویدا و همکاران،1385).
2-1-4-3- رویکرد استراتژیک: رویکردی که توجه و درک راهبردهای درونی ضروری جهت دست یافتن به قابلیت و توانایی یادگیری را نقطه عطف سازمان یادگیرنده میداند(تقی زاده و سلطانی،1389).در این رویکردیک سازمان یادگیرنده نیازمند درک انگیزهها و محرکهای درونی استراتژیکای است که برای ایجاد ظرفیت یادگیری ضروری است. این رویکرد در تعریف گاروین(1993) وجود دارد. به نظر گاه سازمان (1998) یادگیرنده پنج مبنای استراتژیکای دارد: شفافیت آرمان، توانمندی رهبری، فرهنگی که آزمایشگری را تشویق کند، توانایی انتقال دانش در سازمان و کاری تیمی. این مبانی میتواند به عنوان دستورالعملهای عملی برای اعمال مدیریتی مفید بوده و به مدیران و مشاوران سازمانی کمک نماید(هویدا و همکاران،1385).
2-1-4-4- رویکرد ترکیبی: واتکینز و مارسیک (۱۹۹۳ و ۱۹۹۶) یک مدل ترکیبی از سازمان یادگیرنده را ارائه نمودند، به نظر آنها سازمان یادگیرنده سازمانی است که با یادگیری مستمر، بهبود مستمر و ظرفیت برای تغییر خود، شناخته میشود. در این رویکرد دو رکن اصلی سازمان یعنی افراد و ساختار ترکیبشدهاند، این دو رکن به عنوان ارکان متعامل تغییر و توسعهسازمانی نگریسته شدهاند. واتکینز و مارسیک در این مدل هفت شاخص سازمان یادگیرنده را در سطوح فردی، تیمی و سازمانی معین نمودهاند:یادگیری مستمر، کاوش و گفتگو، یادگیری تیمی، توانمندسازی، سیستم ریشهدار، پیوند سیستمی و رهبری استراتژیک (هویدا و همکاران،1385). ...
...