دسته بندی | پژوهش ها |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 162 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
نمونه ترجمه
چکیده
این مقاله با الگوهای ارتباطی و تعارض در ترویج کشاورزی سرو کار دارد. یک فرض قوی این است که، ترویج، افزایش توسعه کشاورزی و روستایی را به همراه دارد اما یک الگوی ارتباطی مناسب و تعارض در ترویج حل نشده باقی مانده است. بنابراین، هدف از این مقاله سه مقوله، یعنی (یک) شناسایی فرایندهای اجتماعی میان بازیگران در اجرای ترویج مبتنی بر مهندسی اجتماعی و ترویج مبتنی بر یادگیری اجتماعی، (ب) برای نقشه الگوهای ارتباطی در ترویج کشاورزی، و (ج) برای تجزیه و تحلیل وظایف متناقض در ترویج کشاورزی است. این مطالعه با استفاده از روش مطالعات موردی مقایسهای با تمرکز بر مهندسی اجتماعی و یادگیری اجتماعی در ترویج کشاورزی، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام گرفت. نمونه شامل اداره دولتی (از جمله کارمند)، بخش خصوصی، محقق و گروه کشاورزی است. نتایج نشان می دهد که (1) فرآیند اجتماعی میان بازیگران در ترویج کشاورزی بر اساس مهندسی اجتماعی، پروژه محور (تجزیه کننده) است، در حالی که فرآیند اجتماعی در ترویج مبتنی بر یادگیری اجتماعی گرایش به همکاری با توجه به منافع مشابه در رسیدن به هدف از برنامهها، به خصوص بهبود مهارت و دانش (انجمنی) دارد، (ب) ارتباطات در ترویج مبتنی بر مهندسی اجتماعی، یک الگوی linier (بالا به پایین) است، در حالی که ارتباطات در ترویج مبتنی بر یادگیری اجتماعی، با استفاده از یک الگوی همگرا (مشارکتی)، (ج) تعارض در ترویج کشاورزی مبتنی بر مهندسی اجتماعی که به طور کلی نهفته است (پنهان) و در نهایت گسترده شده و مانع ترویج میشود و ناهماهنگی بر گروه تاثیر میگذارد، در حالی که در ترویج مبتنی بر یادگیری اجتماعی، تعارض به طور کلی بر روی سطح (آشکار) هستند و محل اقامت یک راه حل میباشد. مفهوم اصلی این یافتهها، تشدید ترویج کشاورزی (بر اساس فرایند یادگیری اجتماعی) است که یک عامل فشار به سمت گروه مستقل در پیدا کردن نوآوری جدید می شود است. تحقیقات نشان میدهد که ترویج مبتنی بر یادگیری اجتماعی باید به عنوان یک روش بالقوه برای حفظ نقش مهم گسترش در ترویج کشاورزی و توسعه روستایی توسعه یابد.
Abstract
This paper deals with communication patterns and conflict in agricultural extension. A strong assumption is that,
extension could be expected to enhance agricultural and rural development, but an appropriate communication
pattern and conflict in extension remains unsolved. Therefore, the objectives of this paper are three-folds, namely
(a) to identify the social processes among actors in implementation of social engineering-based extension and
social learning-based extension, (b) to map the communication patterns in agricultural extension, and (iii) to
analyze the conflicting functions in agricultural extension. This study uses a Comparative Case Studies Method
by focusing on social engineering and social learning in agricultural extension, using a Purposive Sampling
Technique. The sample consists of government oficial (including extension officer), prívate sector, researcher
and farmer groups. The results show that (i) social process among actors in agricultural extension based on social
engineering is more project-oriented (dissociative), while social process in social learning-based extension tends
to be cooperation-oriented due to the same interest in achieving goal of programs, especially skill and knowledge
improvement (associative), (ii) communication in social engineering-based extension is a linier pattern (top
down), while communication in social learning-based extension is using a convergent (participatory) pattern, (iii)
conflict in agricultural extension based on social engineering is generally latent (hidden) and will eventually
explode and impede extension, impacting group unsolidarity, while in extension based on social learning,
conflict generally are on the surface (manifest), and the accommodation is one way to solve. A major implication
of these findings is the stepping up of agricultural extension (based on social learning process) which becomes a
push factor towards independency group in finding new innovation. The research suggests that social
learning-based extension should be developed as a potential way to sustain an important role of extension in
agricultural and rural development.