دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سلامت از واژه هایی است که بیشتر مردمان با آنکه اطمینان دارند معنای آن را می دانند، تعریفش رادشوار می یابند. درفرهنگ های گوناگون تعریف های بسیاری ازسلامت شده است، در فرهنگ وبستر سلامت وضع خوب و عالی بدن، اندیشه و روح وبویژه برکنار بودن ازدرد یابیماری جسمی تعریف شده است. در فرهنگ آکسفورد به معنی وضع عالی جسم یا روح و حالتی که اعمال بدن به موقع وبه گونه موثرانجام شودآمده است. جالینوس سلامت را عبارت ازوجود نسبت معینی ازعناصر گرمی، سردی، رطوبت و خشکی تعریف می کند.
از نظر پاتنام (1993)، جامعهی مدنی موفق، عموماً با رابطه نیرومند افقی میان اعضا شناخته می شود و برابری یکی از اساسی ترین ابزارهای جامعه مدنی به شمار می رود؛ بنابراین، نابرابری های افراد و گروه های اجتماعی مختلف در بعد سلامت، دو مورد از جنبه های مهم ارزیابی سلامت جمعیت قلمداد میشود (لوچنر ، کواچی و کندی؛ 1999). جوامع نیز همواره تلاش میکنند جنبههای مذکور را در تدوین برنامههای کلان خود منظور دارند. از اینرو، در پیش نویس اولیه نظامنامه سلامت اجتماعی وزارت بهداشت کشور، سلامت اجتماعی وضعیت رفتارهای اجتماعی (مورد انتظار) فرد را شامل می شود که اثرات شناخته شده و مثبتی بر سلامت جسمی و روانی وی دارد و موجب ارتقای سازگاری اجتماعی و تعامل فرد با محیط پیرامون و در نهایت ایفای نقش مؤثر در تعالی و رفاه جامعه می شود (دماری و همکاران، 1389)
برخی از محققان این مفهوم را نوعی توانایی درنظر گرفتهاند؛ برای مثال، کییز وشاپیرو(2004) به توانایی فرد در تعامل موثر با دیگران و اجتماع به منظور ایجاد روابط ارضا کننده شخصی و به انجام رساندن نقش های اجتماعی ، عنوان سلامت اجتماعی را می دهند. کییز (2004) عملکرد خوب در زندگی را چیزی بیش از سلامت روانی هیجانی و شامل تکالیف و چالش های اجتماعی می داند. به عبارت دیگر، سلامت اجتماعی را ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع، کیفیت روابطش با افراد و گروه های اجتماعی که عضوی از آنهاست معرفی نموده است. میزان مهارت وعملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه ای بزرگ تر (پارک و پارک؛ ترجمه شجاعی تهرانی و ملک افضلی،1380)، احساس تعلق به گروه های اجتماعی و شریک دانستن خود دراجتماع و پیشرفت آن (کییز،1998)، کیفیّت و کمّیت تساوی افراد و میزان درگیر شدن فرد با اجتماع (دنالد ، 1979)، میزان عملکرد بهینه اعضای جامعه (بلوک و برسلو ، 1971)، پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، تسلط برمحیط،هدفمندبودن در زندگی و استقلال (کیز، شموتکین و رایف ، 2002)، توانایی انجام راحت و مؤثر نقش های اجتماعی بدون آسیب رساندن به دیگران (نورطراپ و اسنایدر ، 2010)از جمله تعاریف دیگری است که برای سلامت اجتماعی ارائه شدهاند.
مفاهیم و سازهها، هر یک دارای برخی شاخصها هستند که بهعنوان علائم راهنما عمل میکنند و میزان دوری و نزدیکی به معیارها و ترازها را مشخص مینمایند. در همین ارتباط، استون و جیکوب (2005) شاخص های مهم سلامت اجتماعی را مشارکت فعال در زندگی اجتماعی، پذیرش مسئولیت، شناخت حقوق و وظایف شهروندی، شناخت حقوق و وظایف دیگران و احترام به حقوق آنان، احترام به محیط زیست و تلاش در راه حفظ آن، شناخت فرهنگ و ارزش های اجتماعی، پرهیز از خشونت و داشتن شکیبایی و مدارا با دیگران دانسته اند. سلامت می تواند تابعی از عوامل مختلف نظیر محیط، جامعه و گروه های اجتماعی باشد (لرنر , 1973). به عبارتی، انسان هم محصول و هم خالق روابط اجتماعی دنیای پیرامون خود از تولد تا مرگ است. کیفیت روابط بین فردی علاوه بر سطح مهارت های ارتباطی شخصی، تابعی از عوامل بنیادی سلامت اجتماعی نیز می باشد (به نقل از جیرینکووا و اسوبودا ، 2010). لذا، دونالد و همکارانش (1987) معتقدند سلامت اجتماعی،هم بخشی از سلامتی وهم تابعی از آن محسوب می شود.
در سالهای اخیر با گنجانده شدن ،« تواناییِ داشتن یک زندگی مثمر از نظر اقتصادی و اجتماعی » این تعریف کامل تر شده است. سلامت بیشتر به عنوان ابزاری برای رسیدن یک هدف منظور شده است که می توان آن را از لحاظ کارکردی به صورت یک منبع بیان کرد؛منبعی که به مردمان امکان می دهد به گونه فردی، اجتماعی و اقتصادی زندگی کنند. سلامت تنها زندگی کردن نیست،بلکه منبعی برای زندگی روزمره است،سلامت یک مفهوم مثبت است که بر منابع و امکانات اجتماعی وشخصی وهمچنین توانایی های جسمانی تأکیددارد(پوراسلامی، 1379)
سازمان جهانی بهداشت، سلامت را بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه صرف نبودن بیماری و یا رنجوری تعریف می کند. بنا براین سلامت منبعی برا ی زندگی روزمره است و نه برای هدف زندگی( محمد نبی، 1386)
سلامت مفهوم مثبتی است که علاوه بر ظرفیتهای جسمی بر منابع اجتماعی و شخصی تأکید دارد. سلامت دارای 6 بعد مختلف می باشد: سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت عاطفی، سلامت معنوی، سلامت جنسی و سلامت اجتماعی (سجادی، 1383).