مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)

مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 4
فرمت فایل docx
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)

فروشنده فایل

کد کاربری 25311
کاربر

مبانی و پیشینه نظری سبک دلبستگی (نظریات دلبستگی، مراحل و الگوها)

در 34 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

دلبستگی

اصطلاح دلبستگی، برای توصیف میل کودک به نزدیک شدن به افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد (اسمیت و همکاران؛2003 ترجمه پورافکاری، 1385).

دلبستگی با رفتار حاکی از دلبستگی فرق دارد. رفتار حاکی از دلبستگی به کنش‌هایی گفته می‌شود که فاصله فیزیکی کودک را با شخصی که با دنیا بهتر کنار می‌آید کم می‌کند (بالبی[1]، 1969، به نقل کاپلان، ترجمه فیروزبخت، 1386).

کار نظام دلبستگی عبارتست از تنظیم فاصله فیزیکی و اکتشاف. در شرایطی که فشار روانی کمی ایجاد می‌کنند مراقب کودک نقش نقطه اتکایی برای اکتشاف محیط را بازی می‌کند. اما هرچه محیط‌ پرفشار‌تر می‌شود، اطفال خودشان را به مراقبان خویش نزدیک‌تر می‌کنند (کاپلان[2]،2002) ترجمه فیروزبخت، 1386). تحقیقات و تعاریف فراوان نشان می‌دهد که دو بعد اصلی در دلبستگی وجود دارد. بعد شناختی- عاطفی دلبستگی که به عنوان کیفیت عواطف در جهت چهره د‌لبستگی مطرح می‌شود و بعد رفتاری که در واقع به بهره گرفتن از حمایت و مجاورت شخص مورد نظر مربوط می‌شود. هرچه شخص از کودکی به سمت بزرگسالی حرکت می‌کند بعد شناختی دلبستگی اهمیت بیشتری می‌یابد (پاکس ، 1982؛ پیرسون[3]، 1995، 1973؛ به نقل ملک‌زاده، 1384).

مفاهیم اساسی نظریه دلبستگی:

1- دلبستگی یک نیروی انگیزشی درونی و اولیه است.

2- وابستگی سالم نشانه سلامت و مکمل استقلال است.

3- دلبستگی امن یک پناهگاه سالم ارائه می کند.

4- دلبستگی یک پایه امن ارائه می کند.

5- در دسترس بودن و پاسخگو بودن ، امنیت و تعلق سالم ایجاد می کند.

6- استراتژی های دلبستگی در جدائی ها و به هم پیوستگی های تجربی بین مادر و فرزند تعیین می شود.

7- دلبستگی مضطرب از طرف دیگر، آشفتگی شدید مربوط به جدایی و اتصال را آشکار می کند.

8- ترس و ناامنی نیازهای دلبستگی را فعال می کند.

9- فرایند آشفتگی و جدایی قابل پیش بینی است.

10- دلبستگی مدل های فعال شناختی درونی مربوط به خود و دیگران را شامل می شود.

11- تنهایی و فقدان ذاتاً آسیب پذیری را بالا می برد.

12- دلبستگی یک نظریه ترکیبی است که با جنبه های درونی و بین فردی روابط برخورد می کند.

13- در ده سال قبل تحقیق روی دلبستگی بزرگسالان مشخص کرده که روابط امن سطح بالاتری از صمیمیت و رضایت را نشان می دهد. (جانسون و ویفن[4]، 1999 و جانسون، 2005)

پایه های شکل گیری نظریه‌های دلبستگی

نظریه بالبی نشان دهنده کوشش وی برای معنا بخشیدن به داده های تجربی و نظریه ها بوده است. به طور مثال او از پژوهشهای اشپیتز، لورنس، هارلو و .... سود برده است. او در طی یک دوره چهل ساله نظریه اش را برای تطبیق داده های جدید تنظیم کرد. (فلدناگان[5]، 1999)

بنابراین در این قسمت برای جمع بندی مطالب و ارزیابی نظریه دلبستگی در پرتو شواهد تجربی به بحث درباره نظریه های دلبستگی قبل ارزیابی پرداخته و سپس به بیان نظریه بالبی خواهیم پرداخت.

نظریه روان تحلیلی: اکثر کارهایی که در زمینه رشد دلبستگی انجام گرفته به طور مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از نظریه روان تحلیلی است. بر طبق این دیدگاه فعالیت‌های مراقبتی والدین از قبیل شیر دادن که برای حیات کودک ضروری است، در شکل‌دهی دلبستگی نقش اساسی دارد، به ویژه این ادعای فروید که نوزاد نیاز فطری برای مکیدن دارد که باعث تعامل می‌شود و همراه با تجارب شیر خوردن واقعی، تغییر داده می‌شود.

نظریه یادگیری[6]: اطفال در بدو تولد علاقه طبیعی خاصی به مادرشان ندارند بلکه این علاقه را می‌آموزند کاپلان (2002)؛ ترجمه فیروزبخت، 1386).

...


[1] . Balby

[2] . Kapllan

[3] . Pax & Person

[4] - Janson & Vifen

[5] - Flanagan

[6] . Learning

...

الگوهای دلبستگی

دلبستگی اجتنابی یا مضطربانه- اجتنابی[1]

به نظر می‌رسد که نوباوگان، هنگام حضور والد، نسبت به او بی‌اعتنا هستند. وقتی والد آن‌ها را ترک می‌کند، معمولاً ناراحت می‌شوند و به فرد غریبه، خیلی شبیه والد خود واکنش نشان می‌دهند هنگام پیوند مجدد، آن‌ها از استقبال کردن والد دوری می‌جویند یا در این زمینه کند هستند، وقتی والد آن‌ها را بلند می‌کند، معمولاً به او نمی‌چسبند (برک؛ ترجمه سید محمدی، 1381).

توجهی به بازگشت مجدد مادرشان نمی‌کنند و ممکن است از برقراری تماس مجدد فعالانه پرهیز کنند آن‌ها محیط جدید بدون اتکاء به مادرشان کشف می‌کنند و اهمیتی به حضور یا عدم حضور وی نمی‌دهند (ماین و کسیدی[2]، 1988؛ به نقل کاپلان؛ ترجمه فیروزبخت، 1386).

مشاهده وضعیت کودکان در خانه‌هایشان، حدس اینزورث را در این مورد که مشکلی وجود دارد، تأیید کرد. مادران آن‌ها به عنوان افرادی نسبتاً بی‌توجه، مداخله کننده و طردکننده درجه‌بندی شده بودند (کرین؛ ترجمه خوی نژاد و رجایی، 1384).

مادران این نوزادان به علامت‌های نوزادان حساسیتی نشان نمی‌دهند. به ‌ندرت تماس نزدیک بدنی با آن‌ها برقرار می‌کنند و به جای عاطفی بودن به گونه‌ای خشم آلود و آزاردهنده عمل می‌کنند (هترینگتون و پارک؛ ترجمه طهوریان و همکاران، 1383)....

...


[1] . anxious – avoidant

[2] . Cassidy

...