گزارشات کیفری و حقوقی ( کارآموزی وکالت )

گزارشات کیفری وحقوقی ( کارآموزی وکالت )
دسته بندی حقوق
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 258 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 520
گزارشات کیفری وحقوقی ( کارآموزی وکالت )

فروشنده فایل

کد کاربری 26456
کاربر

گزارشات کیفری وحقوقی ( کارآموزی وکالت )

فهرست مطالب

مجموعه

گزارشات کیفری وحقوقی

صفحه موضوع تاریخ محکمه محکمه کلاسه

1 ابطال سند 24/11/79 شعبه 3 77/3/2168

5 ایرادضرب وجرح عمدی 27/11/79 شعبه3 79/3/1490

12 خیانت درامانت 1/12/79 شعبه 3 79/3/604ک

15 تقسیم سهم الارث وفروش منزل 18/12/79 شعبه 3 78/3/1031

19 تغییر نام 23/12/79 شعبه 16 79/16/1156ح

23 تعدیل اجاره بها 28/12/79 شعبه 16 79/16/9538ح

27 افراز 8/1/80 شعبه 16 78/16/1013

31 مزاحمت تلفنی 18/1/80 شعبه 3 80/3/6

35 الزام به تنظیم سند رسمی 20/1/80 شعبه 16 79/16/1240

40 خرید مال مسروقه 27/1/80 شعبه 3 80/3/67

46 کلاهبرداری 5/2/80 شعبه 3 80/3/129

53 خلع ید 9/2/80 شعبه 16 78/16/366

59 سرقت اتومبیل 23/2/80 شعبه 3 79/3/1626

64 مطالبه 26/2/80 شعبه 16 79/16/1432

71 ابطال اجرائیه 7/3/80 شعبه 16 79/16/1239

75 تحویل مبیع 19/3/80 شعبه 16 79/16/864

78 ممانعت از حق 24/3/80 شعبه 3 80/3/364

82 بی احتیاطی در استفاده از سلاح 29/3/80 شعبه 3 80/3/271

87 کلاهبرداری 2/4/80 شعبه 3 80/3/397

90 توقیف عملیات اجرائی 14/4/80 شعبه 16 80/16/406

94 استرداد اتومبیل 19/4/80 شعبه 16 79/16/1794

97 جعل اسناد رسمی 25/4/80 شعبه 3 80/3/4176

10 تصرف عدوانی 7/5/80 شعبه 3 80/3/580

113 فسخ مبایعه نامه 11/5/80 شعبه 16 80/16/1859

121 خیانت در امانت 23/5/80 شعبه 3 80/3/82

129 مطالبه 30/5/80 شعبه 16 80/16/56

133 ترک انفاق وایرادضرب وجرح عمدی 20/6/80 شعبه 3 80/3/620

137 تصادف منجر به فوت 23/6/80 شعبه3 9/3/898ک

140 تخلیه 25/6/80 شعبه 16 80/16/645

145 مطالبه 27/6/80 شعبه 16 80/16/234

149 قبول فرزند خواندگی 1/7/80 شعبه 16 79/16/1936

152 مطالبه 3/7/80 شعبه 16 79/16/1596ح

156 سرقت چک 16/7/80 شعبه 3 80/3/1086

162 نزاع دسته جمعی 24/7/80 شعبه 3 80/3/534

170 سرقت 1/8/80 شعبه 3 80/3/923

176 شرکت در ایراد صدمه عمدی و 5/8/80 شعبه 3 80/3/463

تخریب

180 مطالبه وجه 20/8/80 شعبه 2 80/2/258ح

184 ابطال نظریه به کمیسیون ماده 12 28/8/80 شعبه 2 80/2/48

زمین شهری

188 اجازه فروش 3/9/80 شعبه 16 80/16/802ح

192 مطالبه وجه 11/9/80 شعبه 16 80/16/878

201 تنفیذ وصیتنامه 13/9/80 شعبه 16 79/16/1413ح

205 جعل 17/9/80 شعبه 3 79/3/1400ک

211 تخلیه 6/10/80 شعبه 16 79/16/1453

215 فسخ قولنامه 10/10/80 شعبه 16 80/16/273

219 انتقال مال غیر (منافع) 18/10/80 شعبه3 80/3/229ک

222 تحویل مبیع 30/10/80 شعبه 16 79/16/1351

226 شرکت در سرقت 16/11/80 شعبه 3 79/3/1321

237 اجازه انتقال سند 18/11/80 شعبه 16 78/16/1710

243 اعتراض ثالث 29/11/80 شعبه 16 80/16/185

247 مطالبه 30/11/80 شعبه 16 80/16/252

252 ابطال قرارداد 5/12/80 شعبه 16 80/16/1160

257 دعوی تقابل به خواسته خلع ید 13/12/80 شعبه 16 78/16/765

(دعوی اصلی الزام به تنظیم سند )

262 نزاع وایراد ضرب وجرح عمدی 19/12/80 شعبه 3 80/3/1412ک

270 جعل واستفاده از سند مجعول 25/12/80 شعبه 3 77/3/458ک

279 تنظیم سند 18/1/81 شعبه 16 80/16/178

284 مطالبه 22/1/81 شعبه 16 80/16/703

289 خلع ید 2/2/81 شعبه 3 78/3/2213

292 ابطال سند 9/2/81 شعبه 3 80/3/1961

296 شرکت در نزاع دسته جمعی 24/2/81 شعبه 3 80/3/2062

301 سرقت 29/2/81 شعبه 3 81/3/30

305 تخلیه 8/3/81 شعبه 2 79/2/1550

310 مطالبه وجه 11/3/81 شعبه 2 80/2/1076

315 تخریب عمدی واخلال درنظم عمومی13/3/81 شعبه3 80/3/1601

319 ایراد صدمه ومزاحمت 25/3/81 شعبه3 80/3/2025

323 تنظیم سند رسمی وتفکیک وفک رهن8/4/81 شعبه3 81/3/7ح

330 تحصیل مال مسروقه 10/4/81 شعبه 3 80/3/946

335 تقسیم ماترک 22/4/81 شعبه 3 80/3/302

340 انتقال منافع مال غیر 29/4/81 شعبه3 80/3/248

345 مطالبه 7/5/81 شعبه 3 80/3/63

350 چک 14/5/81 شعبه 3 81/3/126

353 تخلیه 6/7/81 شعبه 3 80/3/96

358 الزام به فروش عین مستاجره 7/7/81 شعبه 3 79/3/1019

362 ممانعت از حق 16/7/81 شعبه 25 80/25/11131

366 کلاهبرداری 21/7/81 شعبه 25 81/25/12

371 مطالبه خسارات قراردادی 3/8/81 شعبه3 81/3/762

376 مطالبه وجه 10/8/81 شعبه 3 81/3/205

382 تصرف عدوانی 14/8/81 شعبه 25 80/25/444

385 ورود به عنف 24/8/81 شعبه 25 80/25/719

390 فسخ قرارداد 3/9/81 شعبه 3 80/3/1119

395 ابطال قرارداد 10/9/81 شعبه 3 80/3/1410

399 آدم ربائی 16/9/81 شعبه 25 81/25/463

403 ایجاد مزاحمت 23/9/81 شعبه 25 81/25/117

406 الزام به تحویل مبیع 2/10/81 شعبه 3 81/3/813

410 مطالبه وجه 7/10/81 شعبه 3 80/3/1117

415 ضرب و جرح جمعی 14/10/81 شعبه25 81/25/981

419 جعل 24/10/81 شعبه 25 80/25/1317

428 الزام به تنظیم سند خودرو 4/11/81 شعبه3 81/3/7

433 الزام به فروش مال مشاع 8/11/81 شعبه 3 80/3/1519

437 فروش مال غیر 18/11/81 شعبه 25 80/25/1012

441 فحاشی 26/11/81 شعبه25 81/25/235

444 تخلیه 2/12/81 شعبه 3 80/3/963

448 الزام به اجرای مفاد داوری 4/12/81 شعبه 3 81/3/714

452 ضرب وجرح 16/12/81 شعبه 25 81/25/1120

455 تخریب 16/12/81 شعبه 25 80//25/93

460 پرداخت اقساط اتومبیل (وجه ) 1/6/81 شعبه 3 80/3/1384

463 الزام به انتقال 3/6/81 شعبه 3 81/3/592

470 هتک حرمت 8/6/81 شعبه 25 81/25/335

474 کلاهبرداری 22/6/81 شعبه25 79/25/117

479 مطالبه خسارت تاخیروتادیه درچک 16/1/82 شعبه 3 81/3/149

484 ابطال عملیات اجرائی 16/1/82 شعبه 3 80/3/713

488 سرقت از اتومبیل 23/1/82 شعبه25 80/25/1719

492 خیانت در امانت 27/1/82 شعبه 25 80/25/809

497 مطالبه سفته 14//82 شعبه 3 81/3/387

501 مطالبه وجه 22/2/82 شعبه 3 81/3/979

506 کلاهبرداری (تورخارجی) 30/2/82 شعبه 25 80/25/1312

511 سرقت 30/2/82 شعبه 25 80/25/109

مقدمه :

امروزه برحقوقدانان وپژوهندگان علم حقوق پوشیده نیست که تئوری بدون عمل وعمل بدون تئوری در این زمینه محکوم به فنا است . و این مهم از جمله مشکلات اساسی دانشجویان علم حقوق و سایر علومی که از جهاتی با این رشته مشابهت دارد می باشد . کاربردی نبودن دروس در مقاطع مختلف تحصیلی از یکطرف و سبک و شیوه تدریس و آموزش در دانشگاهها از طرف دیگر در عمل باعث می شود که دانشجویان علم حقوق از کارائی کمتری برخورداری باشند .


مجموعه گزارشات کیفری دوره کار آموزی وکالت

مجموعه گزارشات کیفری دوره کار آموزی وکالت
دسته بندی حقوق
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 399 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 108
مجموعه گزارشات کیفری دوره کار آموزی وکالت

فروشنده فایل

کد کاربری 26456
کاربر

مجموعه گزارشات کیفری دوره کار آموزی وکالت

فهرست کلی مطالب

عنوان صفحه

مقدمه ........................................................................................................................................ 1

بخش نخست: مهر و ماهیت آن

مبحث نخست: مفهوم مهر......................................................................................................... 7

مبحث دوم ـ موضوع و مقدار مهر .......................................................................................... 9

مبحث سوم ـ انواع مهر و مقایسه آنها با هم ...................................................................... 11

بخش دوم: تعدیل مهر و محاسبه آن به نرخ روز

فصل اول: تعدیل و فلسفه آن ................................................................................................. 19

مبحث نخست ـ مفهوم تعدیل ................................................................................................ 20

مبحث دوم ـ فلسفه تعدیل .................................................................................................... 21

فصل دوم: محاسبه مهر به نرخ روز ...................................................................................... 30

مبحث نخست ـ بررسی و تحلیل حقوقی موضوع .............................................................. 30

مبحث دوم‌ـ بررسی رویه قضایی ............................................................................................ 36

نتیجه گیری کلی ....................................................................................................................... 43

پیشنهادها .................................................................................................................................. 44

فهرست منابع و مآخذ ............................................................................................................ 49


پایان نامه اقامه دلیل در حقوق کیفری

پایان نامه اقامه دلیل در حقوق کیفری در 22صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش
دسته بندی حقوق
بازدید ها 55
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
پایان نامه اقامه دلیل در حقوق کیفری

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

پایان نامه اقامه دلیل در حقوق کیفری

مقدمه:

معنی لغوی دلیل به معنای راهنما، مرشد و نیز به معنی صحبت و برهان آمده است و آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند ادله و ادلاء جمع آن است[1] و از نظر حقوقی دلیل هرگونه وسیله ای است که در دعاوی برای اثبات ادعای خود ازآن استفاده می گردد. و در تعریف قانون مدنی از دلیل آمده است «دلیل عبارت است از امری که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع از دعوی به آن استناد نمایند.

دعوی نیز از «ارعیت» به معنای طلب است جمع آن دعاوی است و به معنای دعا نیز آمده است.

اثبات نیز به معنای ثابت کردن ، یا برجا کردن و به ثبوت رسیدن آمده است[2] و اصطلاحا به معنای قانع ساختن مخاطب به وجود مطلوب و بر مبنای عواملی است که پایه های اعتقاد او را ایران زمینه تشکیل میدهد.

برای آنکه بتوان به تفاوت ادله اثبات دعوا در امور حقوقی و کیفری رسید باید ابتدا با دو دعوای حقوقی و کیفری آشنا شد تا دعاوی کیفری به دعاویی اطلاق می گردند که موضوع آن ها جرم وزیر یا گذاشتن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است که جامعه برای آن ها مجازات در نظر گرفته است در حالی که دعوای مدنی تنها به حل اختلافات خصوصی بین مردم می پردازد و به عبارت دیگر هدف از طرح دعوای کیفری حفظ و حمایت و مصونیت جامعه در برابر بزهکاران و رعایت حقوق و آزادی متهمان و متضردین از حرم است در حالی که هدف دعوای مدنی حل و فصل دعاوی و اختلافات مدنی است.

در دعوای کیفری برای مقابله با تبهکاران از قدرت عمومی جامعه در جمع آوری دلایل اتهام استفاده شود در حالی که در دعوای مدنی خود اصحاب دعوی هستند که باید به تحصیل دلیل بپردازند و دعوای خود را به اثبات برسانند.

دعوای کیفری با جان و مال و حیثیت افراد و امنیت جامعه ارتباط مستقیم دارد و باید با سرعت و دقت مراحل رسیدگی را دنبال کند و در تکمیل تحقیقات می تواند از مامورین انتظامی استفاده کند در حالی که در دعاوی مدنی منافع خصوصی و انجام تعمدات و اختلافات مالی مطرح است و در مرحله رسیدگی ضابطین دادگستری دخالتی ندارند.

در دعاوی کیفری قاضی دادگاه ، انسان متهم به ارتکاب جرم را محاکمه می کند و برای اجرای عدالت و استقرار نظم، ناچار است مجازات قانونی مناسب به درجه مسئولیت و شخصیت و خصوصیات او در نظر گیرد. در حالی که در دادگاه حقوقی شخصیت و سوابق اصحاب دعوی مطرح نیست فقط به مدارک و دلایل ابرازی از طرف خواهان و خوانده توجه می شود.

آثار و نتایجی که از دعوای جزایی حاصل می شو مانند محکومیت اعدام، حبس، قصاص یا برائت از اتمام به مراتب بیش از آثاری است که در دعاوی مدنی و از طریق آئین دادرسی مدنی به دست می آید.

ویژگی های اقامه ی دلیل در حقوق کیفری:

هر چند که با افزوده شدن اختیار دادرس مدنی و مباح شدن تحقیق برای دستیابی به واقع، آیین دادرسی های مدنی و کیفری به هم نزدیک شده است و دیگر نمی توان ادعا کرد که نظام اثباتی مدنی به طور کامل قانونی و اتهامی است ، هنوز هم، اثبات اتهام در حقوق کیفری ویژگی هایی دارد که آن را از دعاوی مدنی ممتاز می کند که مبانی این جدایی را می توان چنین خلاصه کرد.

1- در دادرسی کیفری، قسم از اصل برائت سود می برد که امروزه از اصول مسلم حقوق بشر و تکرار شده در تمام قوانین کیفری است و نتیجه ی مهمی از آن می گیرند که هرگونه تردید باید به سود قسم تعبیر شود.

2- دادرسی کیفری جنبه ی تفتیشی دارد: قاضی می تواند و باید دلیل را جستجو و بررسی کند تا زوایای تارکی واقعیت را روشن سازد و به حقیقت برسد و در این راه نه جانب اتهام را بگیرد و نه قسم را. بایستی چشم به عدالت داشته باشد و ارزش دلایل را به محک ندای وجدان معین کند. برپایه این مبانی، قواعد مربوط به تحمل دلیل واثبات مدنی قابل اعمال نیست بیگمان متهم می کوشد که برای دفاع از خود دلیل بیاورد ولی ضرورتی ندارد قاضی را به تعیین برساند کافی است بذر دودلی و تردید بکارد تا میوه آزادی بچیند. اقرار نیز مانع جدای انکار او نمی شود، چرا که وجدان قاضی داور نهایی است و اقرار متهم او را از پرداختن به سایر دلایل باز نمی دارد.

تمایزات ادله در دعاوی حقوقی و کیفری:

1- از جهت شخص استفاده کننده: (قاعده منع تحصیل دلیل)

ادله اثبات دعوی از جهت شخص استفاده کننده با هم این تفاوت را دارد که جمع آوری و تعید ادله در حقوق خصوصی و دعاوی حقوقی به عمده ای اصحاب دعوی می باشد. آن ها موظفند برای اثبات آنچه ادعا دارند، دلایل کافی و معتبر فراهم آورده ، ادعای خود را به اثبات برسانند. قاضی در این میان نقش یک ناظر بی طرف را دارد که با ارزیابی ادله ارائه شده از جانب طرفین دعوی، به قضاوت نهایی می پردازد که حق با کدام طرف است.

قاضی در دعاوی حقوقی، حتی از راهنمایی کمی از اصحاب دعوی منع شده است لایحه آیین دادرسی مدنی در این باره اظهار میدارد:

«دادرس نمی تواند به هیچ یک از طرفین در میان ادعا یا نحوه استدلال و اقامه دلیل کمک کند.»

قانون آئین دادرسی مدنی، حتی تامین دلیل مواردی را که تحقیق محلی و ثبت سایر دلایل ، از قبیل اخذ نظر مطلعین استعلام کارشناسان یا استفاده از قرامین و امارات موجود در محل وسه فورا لازم است و در صورت تاخیر ممکن است متعذر یا متعسر شوند، منوط به درخواست اصحاب دعوی کرده است و اگر درخواست نشود، قاضی اصلا حق نداردت به چنین عملی اقدام کند.

بر طبق نظریه مرسوم، در امور مدنی دادرسی مامور کشف واقع نیست در پی اجرای عدالت است ولی با چراغی که طرفین دعوی بر سر راهش نهاده اند تحصیل دلیل برای او ممنوع است و در هر حال پایبند خواسته ها و دلایل اصحاب دعوا است. ماده 358 ق. آ. د. م در این ماده مقرر می کرد. «هیچ دادگاهی نباید برای اصحاب دعوا تحصیل دلیل کند بلکه فقط به دلایلی که اصحاب دعوی تقدیم یا اظهار کرده اند رسیدگی می کند. تحقیقاتی که دادگاه برای کشف امری در خلال دادرسی لازم بداند از قبیل معاینه ی محل و تحقیق از گواهان و مسجلین اسناد و ملاحظه پرونده مربوط به دادرسی و امثال این ها تحصیل دلیل نیست» بدین ترتیب، آزادی دادرس در تحقیق محدود به دلایلی بود که دو طرف دعوی در اختیار او نهاده اند.

آنچه مسلم است این که نباید سهمی را که او در اداره و بررسی و ارزیابی دلایل دارد از یاد برد. دادرس باید تشخیص دهد که آیا دلیل به موقع داده شده یا نه؟ به شهادت گواهان وجدان او را باید قانع کند، رجوع به کارشناس و معاینه ی محل بسته به نظر اوست و می تواند آنچه را که درباره دعوی لازم بداند از گواه و کارشناس بپرسد.

دادرسی می تواند در ارزیابی وقایعی که از راه دلایل ابراز شده در جریان دادرسی احراز شده است از تجربیات و دانش خود استفاده کند. این گونه معلوم های شخصی را به اطلاعات عمومی، نامیده اند تا از «وقایع مورد نزاع در دادرسی» ممتاز شود.

تعدیل نظریه:

پیروی از این نظام بسته و محدود وابسته به هدفی است که قانونگذار از دادرسی دارد اگر هدف از دادرسی فصل خصومت و رسیدن به پایان دعوا باشد بی گمان دادرس را باید بی طرف و محدود کرد همانند جنگی که هدف آن تحمیل صلح است خواه محتوای این صلح غلبه حق بر باطل باشد یا غلبه باطل بر حق. ولی اگر هدف کشف واقع و اجرای عدالت بادش باید به قاضی اختیار بیشتری داد تا دراین راه تلاش کند. فقها گریز از خطر استبداد قضایی و تضمین بی طرفی دارس است که تعیین چارچوبی را برای اختیار نامحدود او ضروری می سازد.

این نظام محدود تحقیق با تصویب قانون اصلاحی سال 56 تعدیل دش و دادرس اختیار گسترده تری در تحقیق و جستجوی عدالت پیدا کرد. ماده 8 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب تیر ماه 56، به دادگاه اجازه داد که ، هرگونه تحقیق یا اقدامی را برای کشف واقع به عمل آورد.

ظاهر این ماده و ماده 199 جدید به دادرس آزادی کامل می دهد تا هرگونه به مصلحت می داند و دلایل تقدم شده را اداره کند یا به تحقیق تازه دست زند. این حکم بی گمان نظام محدود دادرسی را تعدیل می کند و این پرسش را مطرح می سازد که آیا ماده 358 ق. آ. د. م نسخ ضمنی شده است یا باید این دو قاعده را با هم جمع کرد؟

جمع حکم این ماده با قاعده ممنوع بودن دادرس از تحصیل دلیل بدین گونه است که آزادی تحقیق مربوط به دلایلی شود که دو طرف زمینه ی ارائه آن را فراهم کرده اند مانند خواستن و ملاحظه پرونده ثبتی در دعوای مالکیت و معاینه ی محل و تحقیق از گواهان و مانند این ها.

ماده 199 قانون آئین دادرسی مدنی و انقلاب، به قاضی اختیار گسترده تری می دهد تا بتواند به حقیقت دست یابد ماده 199 قانون مذکور اعلام می کند «در کلیه امور حقوق ، دادگاه ، علاوه بر رسیدگی به دلائل مورد استناد طرفین دعوی ، هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم باشد انجام خواهد داد.»

با وجود این رویه قضای این حکم راتفسیر محدود می کند و هنوز هم لازمه ی اجرای عدالت را بی طرفی در ارائه دلائل می داند و می کوشد که در چارچوب اعلام های دو طرف و مستندهای موجود در پرونده محصور بماند و حقیقت را در درون این حصار جستجو کند. نتیجه ای که در این میان گرفته می شد این است که آزادی نامحدود دادرس در تحقیق به وسیله ی دو قاعده محدود می شود


این متن فقط قسمتی از پایان نامه اقامه دلیل در حقوق کیفری می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید


مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا

مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا در 55 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی مرور زمان در آیین دادرسی کیفری و حقوق جزا در 55 صفحه ورد قابل ویرایش



مقدمه:

تصمیمات قضایی ممکن است ناشی از اشتباه یا ناروا باشد دادرسان معصوم نیستند و علیرغم تربیت علمی و عملی مانند سایز افراد بشر در معرض جهل و تردید که منشاء اشتباه است و در معرض ضعف نفس و اغراض که منشاء لغزش و بی‌عدالتی است ممکن است واقع شوند. حتی بهترین قاضی مانند سایر افراد بشر همواره در معرض اشتباده و لغزش است، در نتیجه باید ترتیبی مقرر شود که رأی قاضی برای بازبینی، بتواند مورد شکایت طرفی قرار گیرد که جزئاً یا کلاً علیه او صادر شده است. بنابراین، پیش‌بینی طرق شکایت از آراء برای تضمین قضایی شایسته است. طرق شکایت از آراء را دارای دو نقش دانسته‌اند. از یک سو «اصلاح» تصمیم مورد شکایت را ممکن می‌سازد و از سوی دیگر نقشی پیش‌گیرانه دارد، زیرا قاضی صادرکننده رأی که می‌داند رأی او ممکن است مورد رسیدگی نقادانه‌ی قاضی عالی قرار گیرد تشویق می‌شود که با دقت کافی تصمیم گیری نماید در عین حال در پیش‌بینی طرق شکایت از آراء گام‌ها همواره باید با دوراندیشی و احتیاط بیشتری برداشته شود.

اگر چه باید ترتیبی داده شود که زیان ببیند از رأی مرجعی دیگری و یا باشرایطی به خود همان مرجع مراجعه نموده تا اختلاف، دوباره مورد قضاوت گیرد، اما این امر نباید به گونه‌ای باشد که فصل خصومت را غیرممکن نموده و رأی قاضی را به صورت یک (پیش نویس) درآورد که همواره از طرق مختلف و متنوع و به دفعات و تا روز رستاخیز به درخواست اشخاص یا مقامات مختلف ممکن است مورد حک و اصلاح قرار گیرد، خطری که در حال حاضر نظام دادرسی ما، علیرغم اصلاحات قانونی مهرماه 81، هنوز هم تا اندازه‌ای با آن رو به رو است. برای اصحاب دعوی تضمیناتی ضرورت دارد که آنان را از سهو و خطای دادرسان یا از بیدادگری آنان محفوظ بدارد. این تضمین با استفاده از حق درخواست رسیدگی مجدد دعوی حاصل می‌شود تجدید رسیدگی یا به وسیله همان دادگاهی صورت می‌گیرد که قبلاً رسیدگی کرده و حکم داده است و به آن دادگاه تکلیف می‌شود که از رأی خود عدول کند، در این صورت طریقه شکایت را طریقه عدولی می‌خوانند و یا این است که رسیدگی ثانوی به وسیله یک دادگاه بالاتری به عمل می‌آید و آن دادگاه می‌تواند تصمیم دادگاه تالی را بر هم بزند در این صورت طریقه شکایت را طریقه تصحیحی می‌نامند.

بنابراین طریق شکایت به طور کلی عبارت از وسایلی هستند که در دسترس و به اختیار اصحاب دعوی گذاشته شده برای اینکه موجبات تجدید رسیدگی به دعوی خود را فراهم نمایند. شکایت از رأی علی‌الاصول باید نزد مرجع عالی و یا مرجعی غیر از مرجع صادرکننده رأی مطرح شود که دراین صورت (اصلاحی) نامیده شده است اما درمواردی نیز شکایت نزد همان مرجعی باید مطرح شود که رأی مورد شکایت را صادر نموده که به آن طریقه‌ی (عدولی) شکایت گفته‌اند (واخواهی، اعاده‌ی دادرسی و اعتراض شخص ثالث) اما این ترتیب تقسیم بندی سنتی طرق شکایت از آرا دقیق به نظر نمی‌رسد در حقیقت فرجام خواهی را که طریقه‌ی (عدولی) نیست (اصلاحی) به معنای دقیق واژه نیز نمی‌توان به شمار آورد، زیرا بر خلاف تجدید نظر (پژوهش) که می‌تواند موجب شود دادگاه تجدیدنظر رأی تجدید نظر خواسته را فسخ و رأی جدیدی در (اصلاح) رأی نخسیتن صادر نماید، فرجام خواهی علی القاعده تنها می‌تواند موجب شود که رأی فرجام خواسته نقض گردد، بی‌آنکه دیوان عالی کشور رأی فرجام خواسته را (اصلاح) نماید.


بخش اول: طرق شکایت و مفهوم آن و انواع تقسیم بندی طرق شکایت

طرق شکایت را علی‌الرسم به دو دسته تقسیم می‌کنند طرق عادی یا عمومی شکایت از احکام و طرق فوق‌العاده یا اختصاصی یا استثنایی شکایت از احکام با توجه به اینکه تقسیم بندی طرق شکایت به (اصلاحی) و (عدولی) دقیق نبوده و در برگیرنده تمامی طرق شکایت نمی‌باشند به تقسیم بندی دیگر که در عین حال منطقی‌تر نیز می‌باشد باید توجه نمود که بر مبنای آن طرق (عادی) شکایت از طرق (فوق‌العاده) شکایت از هم متمایز می‌گردند.

طرق عادی عبارتند از پژوهش به حکم غیابی- طرق فوق‌العاده عبارتند از اعتراض شخص ثالث اعاده دادرسی و فرجام در آئین دادرسی برخی از کشورها مانند فرانسه یک طریقه فوق‌العاده دیگری هم هست که عبارت است از شکایت از دادرس (قاضی) Prise a Partie که در قانون ما نیست. مقصود حق شکایتی است که به اصحاب دعوی داده شده بر علیه قاضی که از وی غرض و برخلاف شئون قضایی مثلاً بر اثر تطمیع و اعمال نفوذ کسی را محکوم کرده و محکوم علیه خسارت وارده از تخلف قاض را از قاضی متخلف مطالبه می‌کند در سال 1312 وزارت دادگستری برای تأسیس این طریقه شکایت لایحه‌ای تحت عنوان قاضی تشکیل دیوان شکوی تقویم مجلس کرد این لایحه از بیم اینکه مبادا مورد سوء استفاده واقع شده قضات را مرعود و از تصدی شکل قضا گریزان نماید در مجلس مسکوت ماند. بدین ترتیب که طرق (عادی) شکایت قاعده‌ی عام را در این خصوص تشکیل می‌دهد و بنابراین تمامی آرا قابل شکایت عادی می‌باشند مگر اینکه خلاف آن پیش‌بینی شده باشد. درحقوق ایران تا سال 1358 (زمان لازم الاجرا شدن لایحه‌ی قانونی تشکیل دادگاه عمومی) و در فرانسه تاکنون، واخواهی (اعتراض به حکم غیابی) و پژوهش (تجدیدنظر) از طرق عادی شکایت شمرده می‌شدند (می‌شوند) زیرا تمامی احکام غیابی قابل واخواهی است مگر اینکه خلاف آن تصریح شده باشد و تمامی احکام حضوری قابل تجدید نظر است جز در مواردی که استثنا شده باشد. در مقابل فرجام اعاده‌ی دادرسی و اعتراض شخص ثالث از طرق فوق‌العاده‌ی شکایت شمرده می‌شوند، بدین معنا که تنها نسبت به آرایی قابل طرح می‌باشند که قانونگذار تصریح نموده باشد.


فصل اول: (طرق عادی شکایت از آراء)

طرق عادی یا معمولی اصولاً به روی عموم اصحاب دعوی باز است لازم نیست به موجب حکم خاص قانون تجویز شود همین قدر کافی است که حکم خاص آن را منع نکرده کسی که از یک طریقه عادی شکایت میخواهد استفاده کند مکلف نیست که استحقاق خود را در استفاده از آن اثبات کند. برطرف اوست که ادله بر علیه او اقامه نموده و اثبات نماید که او استثنائاً از یک وضعیتی است که به او اجازه استفاده از آن را نمی‌دهد.

طرق فوق‌العاده شکایت که در این جا موضوع بحث ما است عکس آن است. اصولاً آن طرق باز نیست مگر به طور محدود با قیودی که درقانون پیش بینی شده است و هر کس بخواهد در هر مورد از آن طرق استفاده کند بر او است که اعتراض را طوری بدهد که در قانون برای اعمال آن طریقه پیش‌بینی شده است مثلاً کسی که از حکم یا قراری پژوهش می خواهد هر گونه اعتراض به رسیدگی دادگاه نخستین بکند دادگاه پژوهش مکلف است مجدداً به دعوی رسیدگی کرده حکم مورد اعتراض را فسخ یا تائید کند لیکن کسی که فرجام می‌خواهد فقط در حدود ماده 559……. می‌تواند اعتراض بکند و اگر اعتراضهای ماهیتی و خارج از موارد مذکور در آن ماده بکند مورد توجه واقع نمی‌شود و دیوان کشور را مورد رسیدگی نمی‌نماید.
فصل دوم: «طرق فوق‌العاده شکایت ا ز آراء»

طرق فوق‌العاده با طرق عادی قابل جمع نیستند به این معنی مادام که طریقه عادی باز است طرق فوق العاده حدود هستند به عبارت دیگر اینها دودری هستند که به هم باز نمی‌شوند مثلاً احکام وحله نخستین اعم از غیابی یا حضوری مادام که مرحله اعتراض یا پژوهش را طی نکرده یا اینکه مدت اعتراض و پژوهش آن منتفی نشده باشد قابل رسیدگی فرجامی نیستند. اما در اعتراض شخص ثالث بترتیب دیگری است: شخص ثالث حق دارد به هر گونه حکم و قرار صادره از دادگاههای نخستین و پژوهشی اعتراض کند برای اینکه از شخص ثالثی که در مرحله بدوی یک حکمی دخالت نداشته درخواست پژوهش پذیرفته نمی‌شود و اگر او می‌تواند در مرحله پژوهش به عنوان ورود ثالث دخالت کند ورود ثالث از طرق شکایت به حکم محسوب نمی‌شود که آن را طریق عادی و مانع از طریقه فوق‌العاده اعتراض شخص ثالث بدانیم. طرق عادی اجرای حکم را به تأخیر می‌اندازد برعکس طرق فوق‌العاده اصولاً‌ موجب تعلیق اجرا نیستند حکم به موقع اجرا گذاشته می شود هر چند به یکی از طرق فوق‌العاده از آن حکم شکایت شده باشد. خلاصه اینکه شکایت فوق‌العاده مادام که مقبول و برطبق آن در مرجع شکایت حکم صادر نشده است تاثیری نسبت به قوه اجرائی حکم مورد شکایت ندارد. در پایان لزوماً تذکر داده می‌شود که طرق شکایت یگانه وسیله‌ای هستند که برای برهم زدن احکام به دست اصحاب دعوی داده شده است . فساد و عیب یک تصمیم قضائی هر قدر ظاهر و بدیهی باشد تا زمانی که

آن تصمیم از اعتبار نیفتاده است چاره‌ای ندارد جز اینکه با توسل به یکی از طرق شکایت موجبات فسخ آن را فراهم کرد نسبت به یک حکم قضایی دعوی بطان مانند دعوی بطان معامله وبی‌اعتباری سند نمی‌شود اقامه کرد و مسموع نیست.

فصل سوم

بررسی اثر تعلیقی در اعتراض ثالث

اعتراض شخص ثالث نیز یکی از طرق فوق‌العاده شکایت از آراء شمرده می‌شود، از این نظر که این شکایت اثر تعلیقی بر اجرای رأی ندارد. اما تفاوت بارزی که با فرجام خواهی و اعاده‌ی دادرسی دارد این است که برخلاف این دو طریق شکایت نه تنها موارد یا جهات آن بلکه آرای قابل اعتراض نیز شمارش نشده‌اند، حتی ماده 418 ق. ج. «هر گونه رأی صادره از دادگاه‌های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر» را قابل اعتراض ثالث اعلام می‌نماید و همین امر موجب می‌شود که این طریق شکایت به طرق شکایت عادی بسیار نزدیک شود.

اعتراض شخص ثالث از جهت دیگری نیز از سایر طرق فوق‌العاده‌ی شکایت و حتی طرق شکایت از آراء متمایز است: این طرق شکایت تنها طریقی است که به اشخاص ثالث و تنها برای اشخاص ثالث باز است. به بیان دیگر اشخاص ثالث حق ندارند سایر طرق شکایت از آراء (واخواهی، تجدیدنظر، فرجام و اعاده‌ی دادرسی) را اصالتاً، مطرح نمایند و در مقابل، اصحاب دعوا از حق اعتراض شخص ثالث نسبت به رأیی که در آن دعوا صادر شده، اصالتاً بی‌بهره‌اند. به همین سبب مناسب دیده شد که علی‌رغم ترتیبی که در قانون رعایت شده، در آن کتاب، اعتراض شخص ثالث بعد از چهار دیگر شکایت معمولی بررسی شود. افزودن بر آن، اعتراض شخص ثالث، برخلاف سایر طرق شکایت از آرا، محدود به مهلت معینی نمی‌باشد نکته‌ی مهمی که در خصوص اعتراض ثالث، نظر حقوقدانان را از ابتدا به سوی خود کشیده این است که چون آرای دادگاه اثر نسبی دارند. (نک. ش. 433)، چگونگی ممکن است شخص ثالثی ناچار به شکایت نسبت به رأیی شود که له و علیه دیگران صادر شده است. در اینجا به طور کوتاه اشاره شده که اگر چه حکم دادگاه علی‌القاعده، تنها علیه محکوم علیه قابل اجرا می‌باشد اما علیه تمامی اشخاصی نیز که در زمره‌ی اصحاب دعوای منتهی به حکم نبوده‌اند قابل استفاده می‌باشد. بنابراین هر گاه برای مثال، حکمی نسبت به مالکیت ملکی له (الف) و علیه (ب) صادر شود، این حکم توسط (الف) می‌تواند در دعوایی که بین (الف) و (ج) مطرح می‌‌شود، به عنوان دلیل مورد استفاده قرار گیرد. در این صورت چنانچه (ج) بخواهد این دلیل را بی‌اثر کند، چاره‌ای جز اقدام در فسخ آن، از طریق اعتراض ثالث نسبت به آن ندارد. افزون بر آن چنانچه حکمی له (الف) و علیه (ب) مبنی بر محکومیت (ب) به خلع ید، به مفهوم اعم (نک. ج1، ش. 9. 6 ) از ملکی و یا استرداد عین معین منقولی صادر شود و در روز اجرای هر یک از دو حکم مزبور، عین محکوم به در تصرف (ج) باشد، به موجب ماده 44 ق. ا. ا. م، این امر مانع اقدامات اجرایی نخواهد بود. بدین معنا که علی‌القاعده حسب مورد، از (ج) خلع ید گردیده و با عین محکوم به منقول از او گرفته شده و به محکوم له تحویل می‌گردد. در این صورت نیز چنانچه (ج) نسبت به اموال مزبور حتی برای خود قائل باشد باید آن را با ذکر دلیل به مأمور اجرا اعلام نموده و در فرجه‌ی مقرر نسبت به حکم اعتراض ثالث نماید. بنابراین آراء علی‌رغم اثر نسبی آنها، می‌توانند با حقوق اشخاصی غیر از طرف‌های حکم برخورد پیدا نمایند. و در این صورت منطقی خواهد بود که به اشخاص ثالث اجازه داده شود، از طرق شکایت نسبت به آنها حقوق خود را احقاق و یا حفظ نمایند.

درخصوص مورد که اعتراض ثالث، وارد تشخیص گردد یک نکته مهم قابل تذکر است و آن این است که اثر رأی عدولی محدود و منحصر به شخص معترض ثالث است مگر این که حکم عدولی قابل تفکیک نباشد توضیح آن که ممکن است محکوم علیهم حکم معترض علیه، متعدد باشند و در نتیجه اعتراض شخص ثالث، نهایتاً دادگاه به وارد بودن اعتراض و عدول از حکم معترش علیه یا به فسخ آن رأی دهد در این صورت اگر موضوع حکم قابل تفکیک باشد، قسمتی از حکم معترض علیه که به منافع معترض خلل وارد می کند الغاء و بقیه حکم به اعتبار خود باقی می‌ماند ولی اگر قابل تجزیه و تفکیک نباشد بدیهی است تمام حکم الغاء می‌شود (ماده 359 قانون آ. د. م) و در این صورت بدیهی است سایر محکوم علیهم حکم معترض علیه نیز از حکم عدولی استفاده خواهند کرد.

مانند موردی که یکی از مالکین ملک مشاعی علیه متصرف زمین مشاعی خود اقامه دعوی خلع ید غاصبانه کرده باشد وحکم معترض علیه مبنی بر محکومیت او صادر شده باشد و معترض ثالث مالک دیگر ملک مذکور باشد که او نسبت به حکم قطعی یاد شده اعتراض کند و نهایتاً وارد بودن آن حکم داده شود، در این صورت چون اجرای حکم خلع ید به نفع معترض ثالث در ملک مشاعی موصوف به قدر‌السهم او تعذر عملی دارد، چرا که ملک مشاعی قابل تفکیک نیست که در محدوده مالکیت معترض ثالث حکم اخیر نسبت به تمام حکم معترض علیه تسری یافته آن را الغاء می‌نماید.

ماده 43 قانون اجرای حکم احکام در مورد مثال چنین می گوید.

در مواردی که حکم خلع ید علیه متصرف ملک مشاعی به نفع مالک قسمتی از ملک مشاعی صادر شده باشد، از تمام ملک، خلع ید می‌شود، ولی تصرف محکوم له در ملک خلع شده مشمول مقررات املاک مشاعی است.


مجازاتهای تبعی و کیفری و تأثیر بازدارندگی آن

این پایان نامه در 47 صفحه و با فرمت ورد تهیه و تنظیم گردیده است
دسته بندی فقه و حقوق اسلامی
بازدید ها 4
فرمت فایل docx
حجم فایل 231 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
مجازاتهای تبعی وکیفری و تأثیر بازدارندگی آن

فروشنده فایل

کد کاربری 3742
کاربر

مجازاتهای تبعی وکیفری و تأثیر بازدارندگی آن

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده. 1

مقدمه.. 2

فصل اوّل(بررسی کلی انواع مجازات‌ها در حقوق کیفری ایران).. 3

1-1.مقدمه. 4

1-2.مفهوم مجازات.. 4

1-3.ویژگی مجازات‌ها 4

1-3-1.تحقیر آمیز بودن.. 4

1-3-2.عذاب آور بودن (آزار دهی و آسیب رسانی) 4

1-3-3.مشخص بودن.. 4

1-3-4.قابلیت جبران خسارت ناشی از جرم. 5

1-3-5.قطعی بودن.. 5

1-4.اهداف مجازات‌ها 5

1-4-1.ارعاب و بازدارندگی و اصلاح بزهکار 5

1-4-2.ارعاب و بازدارندگی سایرین.. 5

1-4-3.حمایت از جامعه. 6

1-5.اصول حاکم بر مجازات‌ها 6

1-5-1.اصل قانونی بودن مجازات‌ها 6

1-5-2.اصل قضامندی مجازات‌ها 7

1-5-3.اصل تساوی مجازات‌ها 7

1-5-4.اصل شخصی بودن مجازات‌ها 8

1-5-5.اصل فردی بودن مجازات‌ها 8

1-6.انواع مجازات‌ها 9

1-6-1.مجازات‌های اصلی.. 9

1-6-2.مجازات‌های تکمیلی یا تتمیمی.. 11

1-6-3.مجازات‌های تبعی.. 11

فصل دوم(بررسی مجازات‌های تبعی در قانون مجازات اسلامی)... 12

2-1.مقدمه. 13

2-2.مجازات های تبعی.. 13

2-3.مجازات‌های‌ تبعی در قانون مجازات‌ عمومی‌ سال ۱۳۵۲. 14

2-4.مجازات‌های تبعی در قوانین جزایی بعد از انقلاب اسلامی.. 15

فصل سوم(بازدارندگی و نقش آن در پیشگیری از جرم).. 22

3-1.مقدّمه. 23

3-2.بازدارندگی.. 23

3-2-1. مفهوم بازدارندگی.. 23

3-2-2.ماهیّت نظریّه بازدارندگی مجازات.. 25

3-3.پیشگیری از جرم. 28

3-3-1.مفهوم پیشگیری.. 28

3-3-2.پیشگیری کیفری،ابزارها و روش‏ها 30

نتیجه‏گیری... 41

منابع و ماخذ.. 43


مقاله حقوق زندانی در مقررات کیفری ایران

مقاله حقوق زندانی در مقررات کیفری ایران
دسته بندی پژوهش
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 44 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
مقاله حقوق زندانی در مقررات کیفری ایران

فروشنده فایل

کد کاربری 25253
کاربر

مقاله حقوق زندانی در مقررات کیفری ایران

چکیده:

زندانی کردن انسانها امریست که ازقدیم‌الایام در جوامع بشری رواج داشته امادراثر پیدایش فکر اصلاح مجرمین و نفی مجازاتهای بدنی، روزبه روز بر اهمیت و شیوع آن افزوده شد. زندانی به عنوان یک انسان که کرامتی ذاتی دارد، از کلیه حقوق یک انسان - به استثناء حق رفت و آمدو آنچه باطبع مجازات حبس منافات دارد برخوردار است . این امور، اهمیت خاص به مساله حقوق زندانیان، حتی در سطح بین‌المللی، بخشیده در اسلام نیز علی‌رغم اینکه مساله حقوق زندانیان از دیرباز مورد توجه پیشوایان دین و فقهاء قرار گرفته، امروزه به دلیل حساسیت موضوع، اهتمام فقها به این امر بیش از پیش گردیده و گامهای قابل توجهی دراین راه برداشته شده. دراین تحقیق به منظور شناخت و ارزیابی حقوق زندانیان در نظام حقوقی کشورمان(به ویژه در مقررات کیفری ایران )، قوانین مدون جمهوری اسلامی ایران و وضع موجود، در کنار قواعد حداقل لازم‌الرعایه سازمان ملل و حقوق اسلام مورد بررسی قرار گرفت . نتیجه این بررسی نشان می‌دهد که علی‌رغم تلاش چشمگیری که مقنن برای رعایت حقوق زندانیان (بااستفاده از نظریات و تجربه‌های جدید) نموده، آئین‌نامه خالی از اشکال نبوده و نواقصی را دربردارد. علاوه براین، ضمانتهای پیش‌بینی شده از سوی مقنن برای رعایت حقوق زندانیان، کافی نبوده و این دو امر، درکنار کمبود متخصصین و اعتبارهای مالی لازم، موجب شده تا در عمل، حقوق زندانیان در بسیاری از موارد، حتی در حد آئین‌نامه نیز رعایت نگردد . باتوجه به‌این نکات ، پیشنهاد شد که موارد نقص آئین نامه، اصلاح و ضمن تامین اعتبار لازم برای احداث زندانهای جدید و اجرای آئین‌نامه، کادر زندان از افراد متخصص و دلسوز تامین شده و همزمان با پیشرفتهای روز، دوره‌های ضمن خدمت نیز برای کارکنان زندان، برگزار شود. برای تضمین حقوق زندانیان نیز پیشنهاد شد تاهیاتهای بازرسی غیر وابسته به سازمان زندانها و دادگستری تشکیل گردد.

کلمات کلیدی: حقوق زندانی، مقررات کیفری، ایران.

مقدمه

از دیرباز و از زمانی که جامعه از ترکیب واحدهای خانواده شکل گرفته و بوجود آمده ، نظامات یا مقرراتی بمنظور حفظ یا صیانت افراد ایجاد که این نظامات و مقررات با دگرگونی و رشد و توسعه جوامع اشکال گوناگونی به خود گرفته و تکامل یافته است . هر زمان که نظامات موجود در جامعه ای خواسته یا ناخواسته توسط فرد یا افرادی مورد تعرض واقع شده ، خود جامعه در مقام دفاع از حیثیت عمومی و حریم جامعه همچنین دفاع از فرد زیان دیده با تکیه بر موازین و مقرراتی که خود بعنوان ضامن اجرائی وضع کرده به مجازات و جبران خسارت وارده برآمده است پس از آنکه جبر حاکم برنظام جوامع مجازات را از حالت فردی خارج نموده ، تعیین و اجرای مجازات و کیفر مناسب را بعهده مسئولینی که خود برای انجام این مهم برگزیده اند محول نموده است . با پیشرفت جوامع و گسترش انواع جرایم تحول زیادی نیز در جهت اجرای مجازات ایجاد ، و با بررسیهای فراوان که ناشی از پیشرفت علوم و تکنولوژی بوده ، نحوه مجازات نیز دستخوش تغییرات زیادی شده بطوریکه در عصر کنونی بنحو دیگری با پدیده جرم و مجرم و نحوه مجازات آنها برخورد می شود ....

تعریف مفاهیم

جرم: جرم و جریمه از جرم به فتح جیم و سکون راء گرفته شده که به معنی قطع کردن است؛ به قول راغب اصفهانی اصل معنای جرم عبارت از: کندن و قطع میوه از درخت می باشد(سپهری،1373، 26-25).


اهداف مقنن از اجرای محکومیت های کیفری

چکیده کیفر شناسی به عنوان بخشی از علم اداره زندانها درصدد پاسخ یابی به اهدافی است که قانون گذار از اجرای کیفری درباره محکومین درصدد نیل به آنها هستند در این مقاله تلاش شده است تا از این دیدگاه اهدافی را که مقنن جمهوری اسلامی ایران از اجرای محکومیت های کیفری در آخرین
دسته بندی فقه و حقوق اسلامی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 22 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
اهداف مقنن از اجرای محکومیت های کیفری

فروشنده فایل

کد کاربری 3410
کاربر

اهداف مقنن از اجرای محکومیت های کیفری

چکیده :

کیفر شناسی به عنوان بخشی از علم اداره زندانها درصدد پاسخ یابی به اهدافی است که قانون گذار از اجرای کیفری درباره محکومین درصدد نیل به آنها هستند در این مقاله تلاش شده است تا از این دیدگاه اهدافی را که مقنن جمهوری اسلامی ایران از اجرای محکومیت های کیفری در آخرین قانون لازم الاجرای کشور، یعنی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و آیین دادرسی کیفری آن ، تعقیب میکند مورد شناسایی قرار گرفته و توضیح داده شود که آیا مقنن فی الواقع از اجرای انواع محکومیتهای کیفری به دنبال اصلاح و باز اجتماعی کردن مجرمین است و یا اهداف دیگری ار مدنظر دارد.

مقدمه :

قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب که دگرگونی کلی در تشکیلات اجرایی نظام قضایی کشور ایجاد نموده است ، به رغم مخالفتهای صاحب نظران در 38 ماده و 21 تبصره در جلسه علنی مورخ 15/4/73 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و شورای نگهبان نیز در جلسه 22/4/73 بر آن مصوبه مهر تایید نهاد است .

مطابق ماده 37 این قانون ، وزارت دادگستری موظف بوده است که ظرف سه ماه آیین نامه آن را تهیه و به تصویب رئیس قوه قضاییه برساند. بر این اساس وزارت مزبور در فاصله زمانی اندک از تاریخ تصویب قانونی ، یعنی در 25/4/73 آیین نامه مشتمل بر 34 ماده و 12 تبصره تهیه کرد و رئیس وقت قوه قضاییه آن را تصویب نمود.

پیرامون این قانون مخالفین و منتقدین از یک سو و موافقین آن از طرف دیگر ( که عمدتاً مسئولین قوه قضاییه بودند ) هر کدام مطابق ذوق در ذم و یا مدح آن بحث های فراوانی را انجام داده اند .

این مقاله به دور از جبهه گیری های فوق الذکر با بررسی تحلیلی از منظر کیفر شناسی ، درصدد پاسخ یابی به نحوه اجرای محکومیتهای کیفری در قانون مزبور و آیین نامه دادرسی کیفری آن است تا مشخص سازد که مقنن برابر قانون یاد شده از اعمال مجازاتها ، کدام هدف یا اهدافی را تعقیب میکند.

1 ـ انواع محکومیتها

قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 دگرگونی های عمده ای را درنظام قضایی کشور ایجاد نموده است. از جمله این قانون تقسیم جرایم و به اعتبار آن تقسیم مجازات ها به خلاف و جنحه و جنایت را از بین برده و مجازات ها را بر چهار دسته عنوان قرارداده است که عبارتند از تعزیرات ، مجازاتهای بازدارنده ، حدود ، قصاص و دیات . با عنایت به این امر ، محکومیت های پیش بینی شده در قانون تشکیل دادگاههای عمومی انقلاب و آیین دادرسی کیفری مربوط به آن را تحت عناوین ذیل می تواند طبقه بندی کرد:

الف ـ محکومیتهای ترهیبی یا بدنی.

ب ـ محکومیتهای مالی.

ج ـ محکومیتهای سالب آزادی .

الف ـ محکومیت های بدنی

مقصود از این نوع محکومیت ها، مجازاتهایی است که ناظر به جسم و تن محکوم علیه می باشد و عبارتند از :

اعدام ، پیش بینی شده در بند 1 ماده 19 و بند 1 ماده 21 ق . ت . د . ع . 1 . قصاص نفس و اطراف و قطع عضو ، پیش بینی شده در بند 2 ماده 21 و بند 23 ماده19 ق . ت . د . ع .1 .

رجم ، پیش بینی شده در بند1 ماده 19 و بند 1 ماده 21 ق . ت . د . ع . 1 .

شلاق حدی و تعزیری ، پیش بینی شده در بند 2 و 5 ماده 19 ق . ت . د . ع . 1

ب ـ محکومیتهای مالی

مقصود از این قبیل محکومیتها ، محکومیتهایی است که متعلق آنها دارایی محکوم علیه است و عبارتند از :

1 ـ مصادره اموال ، پیش بینی شده در بند 3 ماده 21 و بند 3 ماده 19 ق . ت . د . ع . 1

2 ـ دیات ، پیش بینی شده در بند 4 ماده 19 ق . ت . د . ع . 1

3 ـ جزای نقدی ، پیش بینی شده در بند 5 4 ماده 19 ق . ت . د . ع . 1

ج ـ محکومیت های سالب آزادی

مقصود مجازتهایی است که نتیجه اعمال آنها ، ایجاد محدودیت در رفت آمد محکوم علیه و اجبار او به اقامت در محل معینی ست . مانند تبعید و یا سلب آزادی محکوم علیه و بازداشت و زندانی شدن او گاهی این مجازات ، عنوان مجازات اصلی و اولیه را دارد ، مانند مجازاتهای پیش بینی شده در بسیاری از مواد قانون تعزیرات و سایر مواد قانونی و گاهی این مجازات نقش بدلی و جایگزینی را ایفاء میکند . مثلاً در صورت عجز محکوم علیه از پرداخت جزای نقدی آن گونه که در ماده اول نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1377 مقرر گردیده است ، محکوم علیه به ازای هر پنجاه هزار ریال یک روز بازداشت میشود و یا برابر ماده 2 قانون موصوف در صورت عجز محکوم علیه از پرداخت دیه ، بر حسب تقاضای محکوم له یا اولیای دم ، مادامی که اعسار او از پرداخت دیه ثابت نشده زندانی خواهد شد.