مبانی نظری و پیشینه تحقیق تمایلات و رفتار های جنسی انسان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تمایلات و رفتارهای جنسی انسان
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل docx
حجم فایل 80 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 54
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تمایلات و رفتارهای جنسی انسان

فروشنده فایل

کد کاربری 3349
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تمایلات و رفتارهای جنسی انسان


توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::

قسمت سوم: نگرش‌ها و انتظارات جنسی

2-3-1 تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان

در طول تاریخ، انسان، حداقل به منظور بقای نسل، ملزم و نیازمند به نزدیک و آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آنکه اطلاعات در مورد احساسات، تمایلات و رفتارهای جنسی خود را از علم و دانش به دست اورد، تنها تخیل، خرافه، ادبیات و نصایح مذهبی تحریف شده­ی الهی و غیرالهی بهره می­گرفت. بدین سان جنسیت و تمایلات جنسی از معمولی­ترین مجهولات عام و خاص و بزرگ­ترین تعارض بشر، بوده است. با ظهور اسلام، دیدگاه مبتنی بر وحی آسمانی، نسبت به تمایلات جنسی انسان به­طور کلی دگرگون شد. در نظام خانواده در چهارچوب ازدواج ارضای غریزه فطری و الهی جنسی، نه تنها مجاز، بلکه مستحب و گاه واجب شمرده شده و به زن و مرد هر دو، اجازه و امکان تمتع و تفرج از این غریزه فطری و الهی و ارضای این نیاز عینی و واقعی روانی به دو شکل ازدواج دائم و موقت، داده شده است، که به بهترین نحو انسان را از تعارضات اساسی و عقده­های پایدار زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانی، ایمن و مصون نگاه داشته، سلامت فرد و جامعه را تضمین می­نماید. به­طور کلی تمایلات و رفتارهای جنسی همواره از دیدگاه علوم مختلف مانند پزشکی، فیزیولوژی، روان­شناسی، مردم­شناسی، جامعه­شناسی و مذهب­شناسی مورد بحث بوده است. اولین کتابی که مورد مطالعه علمی تمایلات و رفتارهای جنسی به چاپ رسید کتاب «آسیب‌های روانی جنسی» تالیف ریچارد ون کرانت ابینگ، روان پزشک آلمانی (1965-1886) بود. از دیگر پیشگامان مطالعه رفتار جنسی، هاولاک الیس و زیگموند فروید (1939-1886) را می­توان نام برد. الیس یک پزشک و روان­شناس بود که شرح مطالعاتش را در 7 کتاب به نام «روان­شناسی جنسی» در سالهای 1897 تا 1928، منتشر کرد. امروزه میل جنسی و سکس وسیله­ای است در خدمت تولید مثل نبوده بلکه بیشتر در جهت کسب اوج لذت جنسی و روانی و به عنوان یک بازی مفرح، مشروع و آرام­بخش تعریف می­شوند.

هر چند سکس مفهومی بین­المللی و جهانی است، اما به هیچ عنوان تفسیری واحد و تعبیری مطلق ندارد. واقعیت آن است که سکس و تمایلات جنسی تعابیری مشخص و تفاسیری خصوصی دارند، که همین تعابیر و تفاسیر منحصر به فرد نیز، در یک فرد ثابت، می­تواند از زمانی به زمان دیگر، ولو با اندک فاصله، متغیر، متنوع و گاه متفاوت و حتی متضاد باشند. این تعابیر و تفاسیر در قالبهای جهان شمول، از پیش تعیین شده و بدون تغییر نمی­گنجد (اوحدی، 1380).

2-3-2 نظریات روان­شناسان و روان­پزشکان مشهور در مورد انگیزه جنسی انسان

2-3-2-1 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه زیگموند فروید

فروید میل جنسی انسان را امری طبیعی و فیزیولوژیک همانند احساس گرسنگی و تشنگی و نیاز به هوا و آب و غذا و خوب می­دانست. او میل جنسی را چنین تعریف نمود: «میل جنسی عبارت ازمفهومی از یک تحریک بدنی و روانی است. منبع آن محرکی است که در یکی ازاعضای بدن وجود دارد و هدف آن ارضاء و به ثمر رساندن تحریک بدنی و روانی است. فروید در آغاز معتقد بود که میل جنسی تنها سائقه­ای است که منشا همه رفتارهای دیگر انسان است ولی پس از چندی در سال 1920 تئوری غریزه دوگانه جنسی و تهاجمی را مطرح ساخت و در بررسی­های نهایی خود، دو گروه بزرگ غریزی را مشخص کرد.

به اعتقاد فروید، انگیزش اساسی رفتار انسان، ماهیتی جنسی دارد. به عبارت دیگر، انسان موجودی لذت طلب است. از سوی دیگر، محدودیت­های عرف حاکم بر جوامع مانعی بر سر راه میل لذت­طلبی انسان است. فروید، روشهایی را شرح می­دهد که انسان بتواند با بهره­گیری از آنها، میان غریزه جنسی و محدودیتهای اجتماعی خویش، سازش خاصی را ایجاد کند. فروید، انگیزه یا میل جنسی را با دو واژه «معقول جنسی» و «هدف جنسی» توضیح می­دهد و منظوری را که میل جنسی در جهت دستیابی به آن است «هدف جنسی» می­نامند (کجباف، 1381).

2-3-2-2 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه آدلر

آدلر نیز همچون یونگ، انگیزه اصلی انسان را میل جنسی نمی­دانست و میل به قدرت و تحکیم و تثبیت «خود» مفهوم انگیزش انسان معرفی نمود و به موضوع «تنازع بقا» بیشتر از موضوع اسطوره­ها و سمبل­ها اعتقاد داشت. آدلر برخلاف فروید پدیده پرخاشگری غیرجنسی را مورد توجه قرار داده و این استعدادها را به صورت سادیسم- مازوخیسم در نظر نمی­گرفت بلکه از آن بعنوان «احساس حقارت» و «آزادی قدرت» یاد می‌کرد و فقط به جنبه­های معقول این پدیده­ها می­نگریست. آدلر برخلاف فروید معتقد بود که کشش فرزند به والد غیرهمجنس، زیستگاه جنسی ندارد بلکه واکنشی است که فرد در برابر احساس ضعف، انزوا و ترس از خود نشان می­دهد. بعدها این کشش به سوی فرد قوی­تر ممکن است به­صورت تملک شهوانی درآید و موجب عقده­های ادیپ الکترا به گونه­های واقعی گردد (اسلامی نسب، 1376، اوحدی، 1384، دژکام، 1384).